سد داریان، پرده‌ای از مهندسی باژگونه

کار سدسازی در کشور، از متوقف ساختن رودهای زنده و خشکاندن تالاب‌ها و دریاچه‌ها گذشته، و به نابودسازی سرچشمه‌ها رسیده است…

 

در سال 1391 مجید انتظامی، آهنگ‌ساز بنام ایرانی، “سمفونی کارون” را به سفارش شرکت توسعه‌ی منابع آب (وابسته به وزارت نیرو) به مناسبت «سالروز خودکفایی جمهوری اسلامی ایران در صنعت سدسازی» ساخت. در روز 17 تیر آن سال که قرار بود سمفونی در تالار رودکی اجرا شود، من هم در میان 20-15 نفری بودم که برای رساندن صدای اعتراض‌مان به گوش مجید انتظامی و دیگران، در جلوی در تالار ایستادیم و کاغذنوشته‌هایی را در دست گرفتیم. بعدها (یعنی همین چندهفته پیش) که به لطف مدیریت روابط عمومی شرکت توسعه‌ی منابع آب چند تن از ما منتقدان سدسازی به ساختمان آن شرکت دعوت شدیم، لوح آن سمفونی را دریافت کردم و چند بار به آن گوش دادم؛ اعتراف می‌کنم که با شنیدن بسیاری از نغمه‌های این سمفونی که با جذبه‌ی خدادادی و کارآزمودگی صدای سالار عقیلی هم همراه است، چند بار تار و پود قلبم به لرزه افتاد و اشک از دیدگانم روان شد.

 بارها در این اندیشه شده‌ام که چگونه انسان‌ها می‌توانند نام یا عنوان یا شرحی بر کاری بگذارند که ماهیتش ضد آن نام یا عنوان یا شرح است؟! (برای مثال، چگونه می‌توانند بر حمله‌ی ددمنشانه به غزه، عنوان «دفاع» بگذارند…؟!) در سمفونی کارون، ستایش آب، عشق به طبیعت، و میهن‌دوستی موج می‌زند. سمفونی کارون را می‌شد عینا در دفاع از جوشندگی و خروشندگی کارون -کارونی رها از سدهای هیولایی، و رها از زخم‌های ناسور ناشی از یورش به سرزندگی آن- ساخت و اجرا کرد. اما آن‌چه که بهانه‌ی ساخت آن سمفونی بوده، یعنی سدسازی، سبب رانده شدن ده‌ها هزار انسان هم‌میهن ما از خانه و کاشانه‌شان، و موجب تخریب صدها هزار هکتار زیست‌بومی شده که ما آدمیان آن را با دیگر زیستمندان میهن شریکیم.

 

عملیات «نجات‌بخشی» کانی‌بل (چشمه‌ی بل) نیز از همین گونه “کافور نامیدن زنگی”ها است؛ این عملیات، از حدود دو سال پیش با مجموعه‌ای از اقدام‌های احتمالا بی‌سابقه در جهان، شامل زدن تونل‌هایی در اطراف و تزریق بتن در بخشی از مجرای انتهایی چشمه با هدف مهار کردن آب آن آغاز شد و در هفته‌ی گذشته با عملیات تخریب دهانه‌ی چشمه به منظور «پاک‌سازی» و «پلاگ کردن» (بستن) دهانه با بتن، ادامه یافت. من، این عملیات را “مهندسی باژگونه” می‌نامم، زیرا همان‌گونه که شورانگیز‌ترین آواها و نغمه‌های لطیف را در خدمت تمجید از خشن‌ترین رفتارها با رودهای زندگی‌آفرین میهن قرار دادند، در این‌جا هم مهارت‌های مهندسی و هوش ریاضی و چیره‌دستی فنی را در نابودسازی یک دهانه‌ چشمه‌ی اعجاب‌آور و بسیار پرآب در کار گرفتند و نامش را «نجات‌بخشی» گذاردند! قرار بود که مهندسی آب، برای کشور مدیریت آب کند، اکنون می‌بینیم که خالص‌ترین و باکیفیت‌ترین آب‌ها را در آب مرده‌ و آلوده‌ی پشت سد غرق می‌کنند… و می‌بینیم که ساخته‌های این مهندسان سبب خشکیدگی بسیاری از پهنه‌های آبی کشور، از بستر رودخانه‌ها تا تالاب‌ها و دریاچه‌ها و مصب‌ها، و حتی آب‌های زیرزمینی شده است.

آقایان می‌خواهند دهانه‌ی کانی‌بل را که در عمق بیش از صد متری دریاچه‌ی سد غرق خواهد شد، ببندند و آب آن را توسط یک لوله به قطر بیش از سه متر به بالای دریاچه منتقل کنند. آیا می‌توان باور کرد که در یک منطقه‌ی کارستی، یعنی در جایی که کل کوهستان آهکی و سوراخ سوراخ است، و در جایی که فشار سهمگین صدها میلیون‌ متر مکعب آب هم به تمامی راهابه‌های چشمه وارد می‌شود، آبی که از آن لوله بیرون خواهد آمد، آب پاکیزه‌ی چشمه باشد؟! چرا باید آب باکیفیتی را که بی صرف هیچ انرژی بیرون می‌آید و حجم آن به اندازه‌ی مصرف آب آشامیدنی دو میلیون نفر است، با آب سد مخلوط کرد یا به جایی دیگر راند؟!  وانگهی، مگر چشمه، فقط آب است؟ این چشمه، یک پدیده‌ی خارق‌العاده‌ی طبیعی، یک جاذبه‌ی بی‌مانند، یک اثر ملی ثبت شده، و بخشی از خاطره‌ی جمعی مردم منطقه است.

امروز که وزیر نیرو هم قبول دارد که «در سدسازی افراط کرده‌ایم» و در طراحی سد داریان باید تجدید نظر شود، و نمایندگان منطقه در مجلس، مدیران محیط زیست استان‌های کردستان و کرمانشاه، استاندار، و بسیاری از دیگر مقام‌های دولتی هم در کنار مدافعان محیط زیست و میراث فرهنگی، نسبت به طرح سد داریان انتقادهای جدی دارند، بهترین کار این است که عملیات سد داریان کلا متوقف شود. این بحث که «چون برای ساخت سد هزینه شده، باید آن را تکمیل کرد» دیگر توجیهی ندارد؛ لازم است که جلوی ضرر بیشتر را بگیریم. مدیران ارشد کشور مطمئن باشند که با تدبیر جلوگیری از ادامه‌ی کار سد داریان، امید زیادی به مردم خواهند داد و اعتماد فراوانی را جلب خواهند کرد.

در خبر آنلاین 4/5/93 کار شد.