نمونه ای از تاثیر فشار بر زیستگاه های شکننده

نابودی گراز در لیبی ومصر، نمونه ای از فشار بر زیستگاه های شکننده

 در سال 2009 روزنامه لیبیایی Oea خبرعجیبی را منتشر کرد: در 125 کیلومتری غرب شهر تریپولی لاشه ی یک گراز نر پیدا شد. ولی پیش از پژوهش بر روی لاشه، به دلیل احتمال شیوع بیماری آنفولانزای خوکی که در آن دوره بسیار رایج بود (و گراز های باغ وحش بغداد قربانی این پیشگیری شدند) آن نمونه ی نادر سوزانیده شد.

 در کتاب پستانداران لیبی نگاشته ی E. Hufnagl آخرین گزارش مستند گراز در سرزمینی که اکنون لیبی خوانده شده (و در آن دوره تا سال 1912 بصورت سه بخش مجزای فز، تریپولی و بنغازی جزو سرزمین عثمانی بود) مربوط به سال 1883 می باشد. خلاف تصور همگان، در حاشیه ی دریای مدیترانه و به ویژه کوهستان جبل الاخضر(کوه سبز) پوشش ویژه مدیترانه ای زیستگاهی متفاوت با دریای سوزان شن ایجاد نموده و به همین دلیل از هزاران سال پیش و به ویژه به هنگام پایه گذاری شهرهای یونانی و پس از آن رومی، به شدت از منابع طبیعی استفاده می شد.

 

در دره ی نیل و ناحیه ی دلتا، از دوران پارینه سنگی شواهدی دال بر وجود خوک وحشی وجود داشت و هرچند در اوایل پایه گذاری تمدن کهن مصر (روستاها و شهر های کوچک و پراکنده) در کنار گاو و گوسپند، خوک اهلی هم نگهداری می شده است، اما در دوره های بعدی استفاده از خوک به صورت نوعی ممنوعیت مذهبی و تابو در آمد. (همین شیوه، همراه با آئین هایی چون ختنه به یهودیان انتقال یافت). تا اوایل قرن نوزدهم هنوز گراز بومی دره ی نیل  Sus scrofa sennaarensis در ناحیه ی دلتا و شمال سودان وجود داشت ولی به دلیل افزایش زمین های زیرکشت حاشیه ی نیل و فشار بر این زیست بوم شکننده به دلیل افزایش بهره برداری نسل گراز، در سال 1902 در دره ی نیل از بین رفت. دربار توفیق پاشا، خدیو مصر، در سال 1906برای شکار تعدادی گراز را از اروپا به نیزارهای الفیوم  انتقال دادند ولی به دلیل حمله گراز به بره های گوسپند و شکار قاچاق، این جمعیت پایدار نماند.

خلاف باور همگانی، حتی گراز با قدرت زادوولدبالا و تطابق با شرایط گوناگون زیستبوم، رویین تن نیست و در آخر او نیز به گرداب نابودی فرو خواهد غلطید. در قرن پانزدهم  فشار بر منابع طبیعی انگلستان (تغییر کاربری جنگل و بیشه ها) چنان بالاگرفته بود که نسل گرگ و گراز نابود شد و هرچند جیمز اول در نخستین دهه ی قرن هفدهم تعدادی گراز را به پارک جنگلی شخصی خود انتقال داد اما شکارچیان غیر مجاز به این جمعیت فرصت بقا ندادند. در اوایل قرن نوزدهم نیز شاید مهم ترین دلیل نابودی گراز در دانمارک و جنوب سوئد از بین رفتن  و تغییرکاربری زیستگاه های مستعد، برای افزایش زمین های کشاورزی بود و تا اوایل قرن بیستم جمعیت این گونه پرزاد و ولد در اتریش ، آلمان و شمال ایتالیا به شدت کاهش یافته بود.

در ایران شاید رمز بقای گونه های گوشتخوار بزرگ ببر هیرکانی و شیر آسیایی وجود تعداد زیاد گراز و عدم بهره برداری انسانی از طعمه های آنها بوده است. پس از دوران ساسانی دیگر به گراز به چشم یک شکار خوش خوراک نگریسته نشد و تنها در "جرگه" ها و یا برای پیشگیری از حمله به زمین های کشاورزی، این جانور شکار می شد. ولی با شروع قرن بیستم حتی گراز هم دیگر مجالی برای جولان دادن در فلات ایران نیافت. پس از شهریور 1320 آرتش اشغالگر سرخ برای تامین نیاز غذایی خود، روستاییان را با دادن جایزه تشویق به شکار گراز نمود. هرچند در بسیاری از زیستگاه ها به دلیل از بین رفتن ببر و شیر و بعد ها کاهش شدید پلنگ جمعیت گونه های گراز و تشی بسیار افزایش یافته و در حکم آفت درآمده و به ویژه گراز شروع به گسترش پراکنش خود (چون بمو و جنگل های حرای جزیره قشم  نمود ولی حتی در این شرایط نیز نابودسازی زیستگاه اثرات خود را در پی خواهد داشت.

روزگاری ناصرالدین شاه در کنار قرقاول، به شکار گراز در جنگل رودخانه ای جاجرود می پرداخت و در یک برنامه ی شکار، پس از نخجیر یک ماده گراز باردار، به دلیل کنجکاوی، به میرغضب باشی فرمان دریدن شکم ماده گراز را داد که ده جنین توله خوک از آن بیرون آمد. در حال حاظر میزان دست اندازی و تصرف و تغییرکاربری در مجموعه جاجرود به ویژه نواحی  جلگه ای و حاشیه رودخانه وضعیت اسفناکی به خود گرفته، و این مجموعه رابیشتر  به شکل یک ذخیره گاه زمین برای واگذاری درآورده است. در چند سال پیش (شاید اواسط دهه 1370)  برآورد شده بود که تعداد 200 سر گراز در جاجرود وجود دارد. پس از نابودی قرقاول و مرال، شاید گراز مهم ترین نمونه ی شاخص در زیستگاه جنگلی جاجرود (و نه دیگر نقاط کوهستانی و دره ها  باشد. آتش زدن و نابودی نیزارها توسط یک ارگان غیر مرتبط با سازمان محیط زیست در منطقه ( به عناوین گوناگون) و نابودی پوشش گیاهی به وسیله  یسازندگان سد ماملو، به احتمال بسیار زیاد اثرات سوئی بر جمعیت گراز، این گونه مقاوم به شرایط متغیر زیستگاه، برجای گذاشته است و در این شرایط یک پژوهش کاربردی و منطقی نشان دهنده ی تاثیر تخریب و نابودی زیستگاه های رودخانه ای جاجرود بر جمعیت گراز به عنوان یک نمونه شاخص، خواهد بود که جا دارد بر روی این پیشنهاد فکر شود.