اثر منفی کوهنوردی بر طبیعت
کوهنوردان به طور معمول در گروه دوستداران طبیعت، و به این اعتبار، حافظ محیط زیست قلمداد میشوند؛ شاید هم خود چنین میپندارند! روشن است که انگیزهی نخستِ بیشتر کسانی که روی به کوهپیمایی میآورند، طبیعتدوستی و کشش ذاتی انسان به «مادر زمین» است. اما، دوست داشتنِ چیزی کافی نیست تا بتوان آن را خوب نگاه داشت.
در بسیاری از منابع معتبر مربوط به محیطهای کوهستانی، از ورود کوهنوردان و گروههای گردشگر به پهنههای طبیعی، به عنوان یک تهدید یاد شده است. مهاراج موتو پژوهشگر هندی میگوید در ایالت اوتارانچال هندوستان، در سی سال منتهی به 1998 «در نتیجهی فشار جمعیت کوهنوردان در این کوهستانها [که بخشی از کوههای هیمالیا هستند] بسیاری از چشمههای دایمی آب شیرین خشک شده است»(1). او همچنین مینویسد که زیستبوم متنوع کلیمانجارو که دربرگیرندهی ناحیههای ارتفاعی متمایز است «در اثر اعمال کوهنوردانِ بیتوجه، بهرهبرداریهای بیرویه، و […] تهدید میشود»(2). لاورنس س. هامیلتون نیز مینویسد: «شکنندگی و ظرافت پوشش گیاهان آلپی [پوشش رستنی کوههای بلند و جوان] و آهنگ کند ترمیم اینگونه رویشهای کوهسری سبب میشود که مناطق کوهستانی بهخصوص در برابر لگدکوب شدن آسیبپذیر باشند»(3). هانسپتر لینیگرو و رالف وینگاردنر در مقالهای با عنوان «کوهها و تامین آب شیرین» از گردشگری، در کنار پاکتراشی جنگلها و کشاورزی، به عنوان یک عامل فشار بر مناطق کوهستانی یاد میکنند(4). یک پژوهشگر لهستانی به نام میشال آپولو از دانشگاه کراکو، با بررسی موردی سه تا از بلندترین قلههای هر قارّه: دنالی (آمریکای شمالی)، آکونکاگوا (آمریکای جنوبی)، و کلیمانجارو (آفریقا) کوهنوردی پرشمار را یک «عامل ایجاد اختلال در زیستبوم کوهستان» خوانده که موجب تخریب پوشش گیاهی، مختل شدن زندگی جانوران، ورود گونههای جدید [مهاجم]، آلودگی کوهستان به زباله و مدفوع، و آسیبدیدگی چشمانداز طبیعی… است(5).
واقعیت این است که ما چه دوستدار طبیعت باشیم و چه نه، در چند دههای که کوهنوردیِ جدی به شکل ورزش و در قالب گروهها و باشگاهها کم و بیش در ایران فراگیر شده، اثر یا ردّپای سنگینی بر کوهها به جا گذاشته ایم. این ردّ را به صورت انبوه زبالههای رهاشده در مسیرها و اطراف پناهگاهها، به شکل خودِ پناهگاه که بدل به کانون ریختوپاش شده، به شکل راههای پاکوب که روز به روز پهنتر و بیشتر میشوند، به صورت جادههای ماشینرویی که به منظور دسترسی سادهتر به قلهها یا ساختگاه پناهگاهها ساخته ایم، به شکل فضولات انسانی و مدفوع قاطر، به صورت شیبهای فرسایشیافته بر اثر شناسکی کردن، و به شکلهای متفاوت دیگر… میتوان دید. در یک کلام، جامعهی کوهنوردی دوشادوش دیگر قشرهای جامعه، به سهم خود در استفادهی بهرهکشانه و ناپایدار از طبیعت کشور کم نگذاشته است!
اثر منفی کوهنوردی بر دماوند
در اینجا، قصد داریم فقط (با تاکید میگویم که «فقط») دربارهی اثر منفی کوهنوردی بر دماوند بگوییم و در مورد چگونگی رفع این اثر چارهاندیشی کنیم. همهی ما مشکلات بزرگ دماوند، از معدنکاوی، تا راهسازی، ساختمانسازی، چرای بیرویه و جز آن را میشناسیم، اما در اینجا قصد داریم به تاثیر منفیای که کوهنوردی و کوهگَردی بر دماوند دارد، بپردازیم. اگر جامعهی کوهنوردی بهراستی دلسوز طبیعت است، باید در رفتار خود این را نشان دهد تا آنگاه بتواند مروج اندیشههای محیط زیستی باشد، چرا که سخن «واعظ غیر متعظ» راه به جایی نمی برد. از سوی دیگر، به نظر نمیآید که اثر منفی کوهنوردی و کوهگردی بر طبیعت کوهستانی کشور کم باشد؛ بیاییم با بررسیِ موردیِ دماوند، این اثرات را ارزیابی کنیم:
* نخستین پناهگاه دماوند، در سال 1346 روی یال جنوبی ساخته شد(6). مسیر جنوبی به دلیل آفتابرو بودن و دسترسی سادهتر، پیش از ساخت این پناهگاه هم نسبت به راههای دیگر پر رفتوآمدتر بود، اما پناهگاه برای بیشترِ گروههای صعودکننده، امکان حذف چادر از مجموعه وسایل لازم را فراهم ساخت، و در نتیجه موجب شد که در چند دههی بعد شمارِ پیمایندگان دماوند چندین برابر شود. مدیران فدارسیون کوهنوردی، همچنین آموزشگران کوهنوردی و سرپرستان گروهها و باشگاهها، در مدت چند دهه، تقریبا به طور کامل از بحث حفاظت کوهستان غافل بودند و تنها به صعودهای بیشتر و سادهسازی صعود میاندیشیدند. آمدوشد انبوه کوهنوردان، دامنهی فرسایش خاک و ریختوپاش زباله را تا بلندترین نقطهی سرزمینمان گسترش داد.
* در سال ۱۳۵۵ گروههای کوهنوردی دانشجویی، در یک فضای کاملا سیاسی (با تفکر «تقویت روحیهی کارِ گروهی» و عادت کردن به کار در شرایط سخت) پناهگاهی روی یال شمال شرقی و در محل «تخت فریدون» ساختند. حتی این پناهگاه کوچک هم که تا حد زیادی با مصالح بومآورد ساخته شده و خیلی با طبیعت منطقه بیگانه نیست، موجب فرسایش یال شده و یک کانون ریختوپاش زباله و فضولات انسانی پدید آورده است.
* در سالهای 63- 1360 فدراسیون کوهنوردی (با پیگیری یکی از کوهنوردان باسابقه) دو جانپناه در ارتفاعهای تقریبی 4000 و 5000 متری یال شمالی ساخت. این دو جانپناه نیز با این که بسیار کوچک هستند، موجب تجمع زباله و سببساز فرسایش خاک و تخریب پوشش گیاهی در پیرامون خود (و تا حدی، در کل مسیر) شده اند.
* در اواخر دههی شصت، یک جادهی ماشینرو از جادهی پلور- رینه تا گوسفندسرای احسان کشیده شد. از انگیزهی اولیهی سازنده یا سازندگان این راه آگاهی زیادی نداریم، اما آن جاده خیلی زود بدل به یکی از «محور»های شدآمد موتوریزهی کوهنوردان شد، و تقریبا همهی کوهنوردان نیز خوشحال شدند که صعود به قلهی دماوند راحتتر شده است. جادهی یادشده، چندین آسیب جدی به دماوند وارد ساخته است: رانش دامنهها و پدید آمدن ترانشه به دلیل برش شیب، و در نتیجه فرسایش خاک و تخریب مراتع؛ ساده شدن دسترسی به ارتفاع که در نتیجهی آن شمار کسانی که به دماوند میآیند بسی بیشتر از ظرفیت بُرد (یا ظرفیت تحمل زیستی) این کوه شده است؛ بلند شدن گرد و خاک به علت رفت و آمد خودروها که نتیجهی آن آسیبدیدن گل و گیاه و زنبورداری است؛ به هم خوردن آرامش کوهستان؛ افزایش ریخت و پاش زباله؛ پایین آمدن درجهی سختی صعود به دماوند و در نتیجه کم شدن ارزش کوهنوردی در آن؛ و… .
* در سالهای 72- 1371 شماری از کوهنوردان باسابقه، پناهگاه بزرگی در ارتفاع 4000 متری یال غربی ساختند. آنان برای سادهسازی دسترسی به ساختگاه، حدود 16 کیلومتر جادهی جدید از محل تاسیسات سدّ لار تا «چاک اسکندر» در دامنههای غربی قله ساختند. این جاده، علاوه بر آسیبهایی شبیه آنچه که در بالا در مورد جادهی جنوبی گفته شد، سبب آسیب بزرگ دیگری هم شد و آن این که ورود دام به منطقه، از حالت سنتی خارج شد و از آن پس، در فصل بهار به ناگاه و با کامیون و وانت دامها به منطقه آورده میشوند. همچنین جادهی یادشده، توسط دامداران تا گردنهی غربی دماوند (حدود ارتفاع 4000 متر) و از آنجا به سوی شمال کوه ادامه یافت که با این کار، تنها جبههی کم و بیش بکر دماوند از حالت طبیعی خارج شد.
* پیامد غفلتِ کموبیش فراگیر کوهنوردان و فدراسیون و سازمانهای کوهنوردی از تاثیری که تجهیز کوهستان به امکانات رفاهی در تخریب طبیعت کوهستان و چالشهای ارزشمند کوهنوردی دارد، این بوده که فدراسیون پناهگاه بزرگتری، همانند یک مهمانسرا، در سالهای 86- 84 در نزدیکی پناهگاه قدیمی ساخت و در پی آن پاکوبهای رسیدن به این پناهگاه، و از آنجا به قله، بسی بیشتر و گستردهتر شد. مقایسهی عکسهای ماهوارهایِ پیش از ساخت پناهگاه جدید و پس از آن، گویای فرسایش شدیدِ ناشی از رفت و آمد بیملاحظه و بسیار سنگینِ کوهنوردان، و تاثیر تشدیدکنندهی پناهگاه است. امروزه میتوان اثر تخریبی ناشی از شناسکی کردن از قله به سوی پناهگاه جنوبی را بهصورت واریزههای سفید فرسایشی، بهراحتی از پلور هم دید.
* در تابستان ۱۳۹۴ یک شرکت گردشگری که بنیانگذارانش چند کوهنورد نامآشنا هستند، با مجوز سازمان میراث فرهنگی، یک چادرگاه با عنوان «اکوکمپ» در سوی شمال پناهگاه تخت فریدون (کمی بالاتر از محلی که به «سبزلَش» معروف است) برپا کرد. در این چادرگاه، 15- 10 چادر بزرگ، از اواخر بهار تا اوایل پاییز به صورت دائم برقرار است و همانند یک هتل، پذیرای کوهنوردانی است که مایل اند بیدغدغهی حمل چادر، و در فضایی برخوردار از آب گرم، صبحانه و نهار و شام، راهنمای صعود، قاطر بارکش، و دیگر خدمات به دماوند بروند. این چادرگاه، مسیرِ بسیار کمرفتوآمد نونّل (ناندل) به تخت فریدون را به یک راه تجاری پر آمدوشد بدل کرده که چند اثر منفی دارد: 1- چمنزار سبزلش که یکی از کمشمار چراگاههای مرتفع برای اندک قوچ و میشهای باقیمانده در دماوند بود، بدل به ایستگاه میانراهیِ کوهنوردان و قاطردارانِ بسیار و حیوانهای بارکشی شد که چمن را میچرند. 2- فرسایش خاک در امتداد پاکوبِ اصلی و راههای میانبر، نسبت به قبل بسی بیشتر شده است. 3- جادهی خاکی و غیرضروریِ نونّل- گردنهسر که چند سال پیش توسط دامداران درست شده بود، به جادهای بدل شد که در چهار پنج ماه از سال هر روز مسیر رفتوآمد چندین وانت و خودروهای دیگر است. این رفتوآمدها موجب برخاستن گرد و خاک بسیار و آسیب دیدن پوشش گیاهی شده است. 4- نورپردازی در چادرگاه، موجب آلودگی نوری و مخدوش شدن زیبایی شبانهی این نقطه شده است. 5- افزایش رفتوآمد در این مسیر، موجب بیشتر شدن مراجعه به پناهگاه تخت فریدون که پیش از این به طور معمول از روستای گزانه قابل دسترسی بود، و در نتیجه سبب ریختوپاش بیشتر زباله و فضولات، و فرسایش خاک در این نقطه شده است.
امروزه، فرسایش شدید خاک، رختوپاش زباله، موضوع توالت، سر و صدای زیاد، و در کلّ از میان رفتن آرامش و زیبایی کوهستان بهویژه در اطراف پناهگاه جنوبی و تمامی این مسیر به معضلی عظیم بدل شده است.
کمکاری جامعهی کوه نوردی
انجمن کوهنوردان ایران از سال 1384 و انجمن دوستداران دماوندکوه از 1389 با همکاری نهچندان چشمگیرِ دو سه گروه و باشگاه کوهنوردی، کوشیده اند که با برنامههایی مانند «نگاهبانی دشت شقایق»، «روز ملی دماوند»، «همایش ملی دماوند»، «همایش صعود مسوولانه»، اجرای چندین برنامهی پاکسازی در اطراف پناهگاهها، نوشتن و انتشار دهها یادداشت و مقاله و نامه، برگزاری چند صد نشست، پیگیری ثبت ملی و جهانی دماوند بهعنوان یک اثر طبیعی- فرهنگی، و سازمان دادن «کمیتهی صیانت از دماوند»، راههایی برای حفظ این کوه ارزشمند بیابند. واقعیت تلخ اما، این است که شاید فقط یک درصد از پتانسیل مادّی کوهنوردان کشور خود را درگیر این مساله کرده باشد. بیشتر کوهنوردان همچنان فقط به صعود دماوند و دستیابی به هدفهای ورزشی و تفریحی خود میاندیشند، و حتی بدتر این که منکر نقش تخریبی رفتوآمدهای سنگین کوهنوردان و کوهپیمایان هم هستند.
به عنوان فقط یک مورد در تایید ادعای بالا، یادآور میشوم که فدراسیون کوهنوردی که خود را سازمان ملی کوهنوردی کشور میداند (و من هم آن را سازمان رسمی مسوول کوهنوردی ایران میدانم)، در سه سالی که از پاگیری کمیتهی صیانت از دماوند میگذرد، در این تشکیلات بههیچوجه نقش پیشبرنده نداشته است؛ سهل است، مانع رسیدن به یک اجماع میان سازمانهای دولتی و غیردولتی عضو این کمیته برای رسیدن به مدیریت دماوند بوده است. یادآور میشوم که این کمیته، دربرگیرندهی نمایندگانی از فرمانداری آمل، بخشداری لاریجان، ادارهی کل میراث فرهنگی مازندران، ادارهی کل منابع طبیعی مازندران، ادارهی محیط زیست آمل، کمیتهی ملی طبیتگردی، هلال احمر، شهرداری رینه، شورای شهر رینه، شورای روستای پلور، فدراسیون کوهنوردی، انجمن کوهنوردان ایران، و انجمن دوستداران دماوندکوه بوده که حسب مورد نمایندگانی از دیگر سازمانهای دولتی و غیردولتی یا شرکتهای گردشگری هم در نشستهای آن حضور داشته اند.
پیشنهادها
* دماوند نیاز به مدیریت یکپارچهای دارد که مورد قبول مسوولان دولتی، جامعهی محلی، کوهنوردان، و دیگر سهمداران (stakeholders) باشد و سیاستهای کلی درمورد ادارهی دماوند را تصویب کند. چنین مدیریتی میتواند در قالبی شبیه به «کمیتهی صیانت از دماوند» باشد؛ نمایندگانی از انجمن مرتعداران دماوند، شوراهای روستاهای نونّل (ناندل) و پلور و… هم میتوانند به این مجموعه اضافه شوند، و البته کمیته باید دارای یک هیات مدیره باشد که بتواند در مورد کارهای اجرایی بهراحتی تصمیمگیری کند. راهاندازی هرگونه چادرگاه، شیوهی ادارهی پناهگاهها، مدیریت ورود و خروج کوهنوردان و طبیعتپیمایان، مدیریت محیط زیست و مراتع، راهسازیها، و هرگونه بهرهبرداری و عملیات عمرانی دیگر در دماوند باید با نظر آن کمیته باشد.
* نهادهایی مانند کمیتهی ملی طبیعتگردی (و دیگران)، از دادن مجوز راهاندازی «اکوکمپ»های دیگر یا توسعهی اکوکمپ کنونی خودداری کنند. چنان که فدراسیون و دیگر سازمانهای کوهنوردی باید از هرگونه ساخت پناهگاه جدید یا توسعهی پناهگاههای موجود خودداری کنند. لازم است اثرات چادرگاه کنونی (اکوکمپ شرکت اسپیلت البرز) ارزیابی و سپس در مورد ادامهی کار آن یا تبدیل پناهگاههای موجود به اکوکمپ تصمیمگیری شود. انجام یک «تحلیل فایده به هزینهی اجتماعی» (social benefit- cost analysis) در این زمینه میتواند بسیار مفید باشد.
* شرکتهای تورگردان و راهنمایان کوهستان با ادارهی محیط زیست آمل، گروه دیدهبان کوهستانِ انجمن کوهنوردان ایران، انجمن دوستداران دماوندکوه، و دیگر علاقمندان به محیط زیست دماوند در تماس باشند و به پیشنهادهایی که دریافت میکنند، توجه داشته باشند. این اشخاص میتواند حامل پیامها و دستورعملهای محیط زیستی در منطقهی دماوند باشند. همچنین میتوانند بهجای تملک خانه یا خانههایی به نام شرکت، با توانمندسازی شماری از صاحبخانههای محلی، از امکانات آنان برای اسکان گردشگران استفاده کند تا از این رهگذر سود بیشتری عاید خانوادههای بومی شود.
* لازم است شرکتهای تورگردان، راهنمایان کوهستان، و سرپرستان گروهها و باشگاههای کوهنوردی، مشوق «کوهنوردی کماثر» باشند. در این راستا، میتوانند ضمن دادن خدماتِ خوب در روستاها یا شهرهای پای کوه، خدمات در ارتفاع را به حداقل برساند؛ استفاده از حیوان بارکش را کم و بهتدریج حذف کنند؛ کوهنوردی در ارتفاع بالای 2500 متر را به گروههای کوچک (حداکثر حدود پانزده تن) محدود کنند؛ و به حفظ پوشش گیاهی راه پاکوب و محدودهی چادرگاه، همچنین به حفظ آرامش حیات وحش بیشتر توجه نمایند.
* شرکتها و باشگاهها و گروههای کوهنوردی، در مقام بهرهبرداران از طبیعت، میتوانند در راستای ایفای «مسوولیت اجتماعی»، پشتیبان مالی طرحهای محیط زیستی باشند که از سوی سازمانهای مردمنهاد یا گروههای محلی ارایه میشود.
* هرگونه اضافه کردن امکانات صعود به دماوند، به این دلیل که شمار کوهنوردان و فشار بر این کوه را از ظرفیتِ بُرد یا تحمل طبیعت باز هم فراتر میبرد، اشتباه است. در واقع لازم است که با اقدامهایی مانند حذف خدمات (ارایهی خوراک، آبِ بطریشده، برق) در پناهگاهها، حذف بعضی از پناهگاهها (مثلا جانپناههای شمالی)، ممنوع کردن شدآمد حیوان بارکش، و از همه موثرتر با برقراری یک سامانهی سهمیهبندی برای صعود و هزینهدار کردن آن، شمار افرادی را که هرساله به دماوند میروند، کمتر کرد.
بیانیهی «همایش صعود مسوولانه»
در روز ۵ بهمن ۱۳۹۵ به همت انجمن دوستداران دماوندکوه، انجمن کوه نوردان ایران (دفتر آمل)، و هیات کوهنوردی و صعودهای ورزشی شهرستان آمل، همایشی با عنوان «صعود مسوولانه» با هدف چارهاندیشی در مورد اثرات منفی کوهنوردی بر دماوند، در سالن ارشاد شهر آمل برگزار شد. در این همایش شمار زیادی از کوهنوردان مازندرانی، کوهنوردانی از چند استان دیگر، مسوولانی از ادارههای محیط زیست، میراث فرهنگی، منابع طبیعی، هلال احمر، فدراسیون کوهنوردی، و… شرکت داشتند. در پایان این همایش، بیانیهی زیر خوانده شد:
ما کوهنوردان حاضر در این همایش، با توجه به اهمیت کوه دماوند به عنوان یک زیستبوم ارزشمند، یک آبخیز بزرگ، یک نماد سرزمینی، و یک هدف کوهنوردی که جایگاه پُرارجی در میان همهی طبیعتدوستان ایرانی و خارجی دارد؛ و نظر به مسئولیتی که نسبت به حفاظت از این میراث گرانقدر طبیعی- فرهنگی احساس میکنیم؛ خواستار تلاش برای دستیابی به هدفهای زیر هستیم:
* برنامههای کوهنوردی در دماوند، به گونهای طراحی و اجرا شوند که فرسایش خاک و اثر منفی بر پوشش گیاهی، حیات وحش، و زیبایی طبیعی این کوهستان به حداقل ممکن برسد.
* کوهنوردان و سازمانهای کوهنوردی، داوطلبانه برنامههای کوهپیمایی و کوهنوردی خود را در دماوند کاهش دهند تا فشار بر این زیستبوم کمتر شود.
* هر کوهنورد، مسئولیت بازگرداندن تمامی پسماندهای خود را از دماوند به شهر برعهده گیرد.
* اجرای برنامههای کوهنوردی با تعداد زیاد، و هرگونه مسابقهی کوهپیمایی در دماوند و حریم آن متوقف گردد.
* یک سامانهی ثبت نام برای صعود دماوند ایجاد شود تا بتوان با در نظر گرفتن “ظرفیت بُرد” (carrying capacity) منطقه، در هر هفته و برای هر فصل، به شمار مشخصی اجازهی صعود داد.
* ارایهی خدماتی مانند فروش آب بطریشده، مواد خوراکی، و ظرفهای یکبارمصرف در پناهگاه جنوبی متوقف شود تا هر فرد و گروه کوهنورد فقط به اتکای بار خودش به منطقه بیاید.
* جادههای غیرضروری اطراف دماوند مانند جادهی ماشینروی جنوب دماوند، جادهی چاکاسکندر، و جادههایی که از ناندل به پای یالهای شمالی میرود، به تدریج و ضمن جلب رضایت رضایت دامداران محلی و دارندگان خودروهایی که در کار حمل کوهنوردان و بار آنان هستند، بسته شود.
* با یک برنامهریزی چندساله و ایجاد راه معیشتِ دیگر برای قاطرداران محلی، به تدریج ورود حیوان بارکش به منطقه ممنوع شود.
* از هرگونه توسعهی راه و ساختمان و پناهگاه و چادرگاه در اطراف دماوند (ارتفاع حدود 2000 متر به بالا) جلوگیری شود، وجادهها و ساختمانهایی که خودسرانه ساخته شده اند، تخریب گردند.
* دماوند و حریم آن بهعنوان پارک ملی و میراث ملی-جهانی ثبت شود.
* کارگروهی مرکب از نمایندگان سازمانهای دولتیِ مسئولِ حفظ محیط زیست و منابع طبیعی و میراث فرهنگی، فدراسیون کوهنوردی، سازمانهای غیردولتی، نمایندگان جامعهی محلی، و باشگاهها و گروههای کوهنوردی، پیگیر راههای دستیابی به این هدفها، تصویب راهکارهایی در این زمینه، و نظارت بر اجرای درست مصوبهها باشد.
پینوشت
۱) مجنونیان، هنریک. دانش، محمد. غبرایی، حمید. میرابزاده، پرستو. حفاظت محیط کوهستان، سازمان حفاظت محیط زیست، 1386، ص 179
۲) همان، ص ۱۸۵
۳) همان، ص ۲۹۵
۴) همان، ص ۳۴۳
۵) Apollo, Michal. Climbing as a kind of human impact on the high mountain environment – based on the selected peaks of Seven Summits, www.researchgate.net, May 2014
۶) تاریخهایی که برای ساخت پناهگاهها ذکر شده، به دلیل در دسترس نداشتن اطلاعات کافی، ممکن است کاملا دقیق نباشد.