این روزها در رسانه ها و در میان دوستداران محیط زیست صحبت از طرح «جنگلانه» بسیار شنیده می شود. طرحی که گفته می شود قرار است با مشارکت سازمانهای غیردولتی زیست محیطی و دوستداران محیط زیست به احیای رویشگاه های جنگلی آسیب دیده در 14 استان بپردازد.
در کنار مشارکت گروه های غیردولتی، تبلیغات دولتی در خصوص این طرح بسیار زیاد است. تبلیغات گسترده دولتی و استفاده از عناوین زیبایی نظیر «نجات جنگل»، «احیای جنگل ها» و «کمک به جنگل ها» در حالی صورت می گیرد که آشوراده به راحتی واگذار می شود، بر خلاف وعده های داده شده جاده از پارک ملی گلستان خارج نمی شود، نسل کشی پرندگان در فریدونکنار ادامه دارد و تعدادی از پارک های ملی و مناطق حفاظت شده در صف واگذاری برای توسعه گردشگری هستند. البته آنچه که گفت بخش کوچکی از ویرانی های محیط زیست ماست.
طرح جنگلانه نمونه کوچک آن چیزی است که بیش از سه دهه است در قالب روز درختکاریو هفته منابع طبیعی به وسیله دستگاه های دولتی و با مشارکت وسیع مردمی اجرا شده است. البته «درختکاری» تنها به کاشتن درخت محدود شده است و هیچ گاه خبری از «درخت داری» نبوده است. نهال ها هر سال جایی کاشته می شوند که سال قبل نهالی کاشته شده بود!
سالانه بیش از 100 هزار هکتار از جنگل های کشور نابود می شود. هر ثانیه ۳۶۰ مترمربع از جنگلها و مراتع ایران نابود می شود. یک میلیون نفر نخل در خوزستان در اثر بی آبی در حاشیه اروند در انتظار مرگ هستند. در چهار دهه گذشته بیش از 30 درصد از پوشش جنگلی ایران از بین رفته است.
با توجه به این وضعیت انجام تبلیغات گسترده توسط سازمان محیط زیست برای طرح هایی نظیر جنگلانه کمی عجیب به نظر می رسد. سازمان محیط زیست از طرفی برای کاشت نهال و بذر تبلیغ می کند و از طرفی در برابر تخریب جنگل های چند صد هزار ساله شمال کشور سکوت می کند!
البته این طرح ها قطعاً اثرات مثبت ترویجی دارد و از کنار این طرح ها عده ای از شهروندان به محیط زیست علاقه مند می شوند اما نگرانی نگارنده از آن جهت است که مبادا این طرح ها باعث سرگرم شدن گروه های غیردولتی زیست محیطی و کوشندگان محیط زیست شود و تصور کنند برگزاری این طرح ها در پشت تیترهای ژورنالیستی جذاب همچون نجات جنگل ها یا کمک به جنگل ها، تاثیر آنچنانی بر حفظ محیط زیست می گذارد. اجرای طرح های نمادین یکی از روش های ترغیب مردم برای مشارکت در حفظ محیط زیست است اما سازمان محیط زیست نباید اصل را رها کرده وخود را درگیر طرح های نمادین کند و خوش باورانه بر آنچه که بر محیط زیست ایران می رود چشم فرو بندد. مبادا این طرح ها باعث تخلیه انرژی زیست محیطی ها شود و نیرویی که باید صرف اعتراض به واگذاری آشوراده و یا تخریب گلستان شود را صرف بیل زدن کنند. اینطور نباشد که دوستداران محیط زیست مشغول بیل زدن و کاشتن بذر باشند و سازمان محیط زیست آشوراده و آشوراده ها را واگذار کند و قاچاقچیان و مافیای چوب به نابودی درختان چند صد هزار ساله شمال کشور مشغول باشند! مبادا سرمان گرم شود …