آتشسوزی در پارک ملی گلستان این روزها سوژه رسانهها شده است و همزمان که گزارشها و تحلیلهایی در این ارتباط منتشر میشود، گمانههایی درباره عمدی یا غیرعمدی بودن این آتش سوزی نیز زده میشود. کسانی که عنوان میکنند آتش سوزی عمدی است از این حرف میزنند که سودجویان برای تغییر کاربری اراضی جنگلی دست به چنین کاری میزنند. واقعیتهایی که درباره پارک ملی گلستان و به طور کلی جنگلهای کشور وجود دارد همه تلخ و هشدار دهنده هستند. جنگلهای ایران به انحای مختلف تخریب میشود و دلیل چنین تخریب نگران کنندهای سوء مدیریتها و همچنین اعمال و رفتار مردم بومی منطقه است. این گزاره صادق است که اگر مردم بومی یک منطقه به جایی که در آن زندگی میکنند تعلق خاطر داشته باشند، با چنگ و دندان و به هر نحوی که شده از آن محافظت خواهند کرد. نمیتوان عنوان کرد که به طور کلی مردم منطقه گلستان یا سایر مناطق جنگلی تعلق خاطری به جایی که در آن زندگی میکنند ندارند. ارزشهای جنگلهای شمال کشور به ویژه جنگلهای هیرکانی که 40 میلیون سال قدمت دارند بر هیچ کس پوشیده نیست و پارک ملی گلستان، یک منطقه طبیعی است که ارزشهایی بیشتر از جنگلی بودن دارد. ویژگیهای اکولوژیکی این منطقه بسیار شاخص است و این منطقه نه تنها زیستگاه گیاهانی با قدمتی بسیار زیاد که زیستگاه جانوران نیز هست. با این وجود، برخی رفتارها و رویکردها موجب شده است که از این منطقه و سایر مناطق جنگلی سوءاستفاده شود. میشود به موردی بسیار حاد اشاره کرد و آن هم احداث کارخانه سیمان گالیکش در دل جنگلهاست. این کارخانه وقتی احداث شد درختان زیادی را نابود کرد و اکنون آلودگی زیست محیطی که ایجاد کرده است باز هم جنگل را نابود میکند .به طور کلی، در بسیاری از مناطق جنگلی شاهد احداث واحدهای صنعتی هستیم و این واحدهای صنعتی در حالی رشد فزاینده دارند که نه تنها سود اقتصادی به مردم بومی نمیرسانند که به آنها ضرر نیز میرساند. سوء استفاده از جنگلها باعث خواهد شد که مردم بومی احساس کنند که دارد در حق آنها اجحاف میشود. مردمی از مناطق دیگر آمدهاند و از جایی که آنها زندگی میکنند سودهای کلان به جیب میزنند. چرا خود آنها نباید این سود را ببرند. این درگیری ذهنی تعلق خاطر مردم بومی را از بین میبرد و این باعث می شود برای تغییر اراضی دست به هر کاری بزنند. این البته تنها یک گمانهزنی است با این وجود، اگر آن را بپذیریم نمیتوانیم عنوان کنیم که مردم بومی مقصر هستند. آتش سوزی در جنگل های گلستان، چه عمدی و چه غیر عمدی، نتیجه اعمال غیرکارشناسی و سودجویانه است و باید رویکردها برای این مسئله تغییر کند. اگر عنوان میکنیم مردم بومی برای تغییر اراضی آتش سوزی عمدی راه می اندازند باید ببینیم چرا چنین اتفاقی میافتد. باید مشاغل جایگزین برای کسانی که شغلشان را به واسطه دست اندازی به جنگل ها از دست دادهاند به وجود آورد. گذشته از این مسائل، در مورد آتشسوزی جنگلها باید حتما به این واقعیت توجه کرد که امکانات برای اطفای حریق در زیستگاههای طبیعی ما بسیار پایین است. مثال روشنی در این زمینه منطقه میانکاله با 68 هزار و 830 هکتار مساحت است. این منطقه یک ماشین اطفای حریق ندارد در حالی که، سالانه به طور میانگین 10 آتش سوزی در این منطقه رخ میدهد. اطلاعات موجود حاکی است که در سازمان حفاظت محیط زیست ردیف بودجهای برای این کار در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که ما اگر عنوان میکنیم که باید آتشسوزی در جنگلها مهار شود نیازمند امکاناتی در این زمینه هستیم. به جز این، شاهد هستیم که در مناطق جنگلی، برای نمونه همین گلستان، ساخت و سازهای غیراصولی انجام میشود. به هر دلیلی در پارک ملی گلستان جادههایی ساختهاند که رویشگاههای طبیعی را از بین برده است و بر رودخانهها تاثیر منفی گذاشته است. تخریب رویشگاههای طبیعی و جنگلها عوارض و تبعات جبران ناپذیری دارد. به هر شکل، آتش سوزی، ساخت و ساز و .. که جنگل را تخریب کنیم شاهد بروز اتفاقات ناگوار خواهیم بود. برای مثال از بین بردن جنگلها و قطع درختان سیلاب ها را تشدید می کند. اگر اکنون در گلستان شاهد بروز سیلابهایی هستیم که جان شهروندان را تهدید میکند و خسارتهای جبران ناپذیر به وجود میآورد، یکی به این دلیل است که جنگلهای این منطقه تخریب شدهاند. ناگفته پیداست که باید با عزمی جزم به فکر حل مشکلات باشیم و هر چه زمان بگذرد و تخریبها ادامه یابد، آثار و تبعات آن بیشتر خواهد شد؛ آثار و تبعاتی که هم جان و هم معیشت انسانهای زیادی را تهدید میکند.
http://www.armandaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=644&pageno=5#