خبر مرگ گغام را دیشب شنیدم و باورم نمی شد!
زمستان 91 بود و برنامه ی سفر به آمریکا داشتم و یکی از آرزوهایم ملاقات با این مرد بود، می دانستم که ایشخان ابراهیمی با او ارتباط دارد، پیش از سفر قرارها را با ایشخان گذاشتیم و من پس از یک سفر بلند به بوستون و شرکت در اجلاس سالانه ی آلپاین کلاب آمریکا و بعد کوه نوردی و یخ نوردی در شرق آمریکا به کالیفرنیا آمدم، برای دیدار گغام.
سوم فروردین 92 با دوست قدیمی ام ناصر به گلندیل (Glendale( محل زندگی او رفتیم.
حدود 4 ساعت با او بودیم و فیلم و عکس گرفتم، با خوش رویی و با حال خوش و غبراق هر پرسش مرا با حوصله و با بیانی شیرین پاسخ می گفت. حتی آنجا که با احتیاط و تردید – که نکند او را ناراحت کنم – در مورد حادثه ی مرگ «نورایر میناسیان» پرسیدم، با دقت به تشریح حادثه پرداخت.
خیلی خوش حال بودم که موفق شدم این دیدار را سروسامان دهم و یادگاری از این پیش گام کوه نوردی در ایران به وطن بیاورم.
گغام در آستانه ی 90 سالگی، سرحال و باهوش و سرزنده بود، آن چنان که سخت امیدوار می شدی که سال های سال خواهد بود، و اینک افسوس!
افسوس که گغام هم رفت!
از ایشخان عزیز که امکان این دیدار را فراهم کرد یاد می کنم و برایش آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
عکس از عباس ثابتیان – فروردین 1391