وقف؛ راهی بهتر از تخصیص یارانه، برای محیط زیست

کوشان مهران

 گوستاو لوبون، خاورشناس فرانسوی، در کتاب معروف خویش به داستان جالبی اشاره نموده است؛ یکی از مسجدهای شهر قاهره در مصر، به تغذیه‌ی گربه‌ها و کبوتران می‌پرداخت و برای تامین هزینه‌ی کار، چند ملک وقف درآمدزایی ماندگار آن شده بود.

 به دلیل دیرینگی ناامنی در ایران، هرج و مرج، یورش ملت‌های بیگانه، چپاول گری اقوام هموطن، و نبود امنیت اجتمایی، وقف یکی از مهم ترین راهکارهایی بوده که از تفکیک دارایی ها و به یغما رفتن و مصادره شدن آنها تا حد زیادی جلوگیری می‌کرده است. در تاریخ می توان به وقف نامه معروف ربع رشیدی اشاره داشت که خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر باتدبیر غازان خان مغول در تبریز مجموعه‌ای بزرگ از مدرسه و بیمارستان (دارالشفا) و مسجد و کتابخانه بنا نهاد و برای تامین پایدار هزینه های آن املاک بسیاری را وقف این امر نیک کرد.

 یکی از بزرگ‌ترین دشواری ها در پیگیری امور فرهنگی و اجتمایی، فقدان مدیریت منابع مالی است. در مجموعه‌ی ربع رشیدی در حدود شش هزار دانش‌پژوه حتی از چین به تحصیل مشغول بودند ولی به دلیل دگرگونی و ناامنی سیاسی طی چند نسل، این مجموعه‌ی بی مانند با خاک یکسان گردید و موقوفات آن به شیوه‌ی معمول چند هزار ساله‌ی این دیار “تبدیل به احسن” شد.

 هرچند عده‌ی قابل توجهی از هنرمندان و فعالان بنام فرهنگی ایران زمین داوطلبانه و به‌دور از چشم و هم چشمی مایل به واگذاری مبلغ یارانه‌ی نقدی خویش  برای یاری رسانیدن به محیط زیست رو به قهقرای ایران شده‌اند، ولی با توجه به احتمال لغو پرداخت یارانه‌ی نقدی به دلایل گوناگون، سوگمندانه می‌توان گفت که این کار خیر به سرانجامی نخواهد رسید. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که محل هزینه‌کرد این یارانه‌ی انصرافی هم روشن نشده، و می‌تواند حتی در صورت پرداخت یارانه‌ی نقدی برای چند سال دیگر، با اما و اگرهای رایج ایران مواجه گردد.

 

بسیاری از فعالیت‌های ملی و فرامرزی محیط زیستی جهان با کمک مالی افراد و شرکت‌ها و دولت‌ها صورت می‌گیرد ولی همان‌گونه که اشاره شد، داشتن یک منبع مالی پایدار بهترین راهکار برای بقا و پویایی این فعالیت ها است تا به دلیل وابستگی به کمک‌ اشخاص، پس از مدتی ناگزیر به پیروی از سیاست‌های پرداخت کنندگان نگردند.

تد ترنر خداوندگار رسانه های جمعی و پایه گذار شبکه خبری CNN در کنار صنعت سودآور و قدرتمند رسانه به طبیعت نیز علاقه داشته و با دارا بودن 15 چراگاه بزرگ در پنج ایالت آمریکا مالک 7731 کیلومتر مربع مرتع و مرغزار است و یکی از مهم ترین بزرگ مالکان آمریکا و پرورش دهندگان بیزون دشتی(بوفالو) به شمار می آید. گرچه در نگاه نخست پرورش بوفالو در مرغزار برای بهره برداری از گوشت آن می باشد ولی در مقایسه با گله داری سنتی، این شیوه سازگارتر با طبیعت می باشد.

روزگاری مرغزارهای مرکز آمریکا زیستگاه گله های بزرگ بیزون دشتی و بسیاری گونه ها همچون پرانگ هورن، گرگ خاکستری و خرس گریزلی بود، ولی با کشتار هدفمند بیزون ها (با هدف نابود سازی منابع غذایی سرخ پوستان، و تامین نیاز بازار رو به رشد پوست و گوشت کشور) و تغییر کاربری مرغزارها به کشتزارهای بارور در کنار کاهش شدید جمعیت گوزن ها و گرگ ها، بسیاری گونه های گیاهی و جانوری (جوندگان ، خزندگان ، حشرات) نیز از زیستگاه حذف گردیدند.

چراگاه Vermejo باوسعت 239098 هکتار در شمال نیومکزیکو و جنوب کلرادو در سال 2008 صحنه همکاری مشترک تد تدنر و سازمان شیلات و حیات وحش ایالات متحده برای معرفی مجدد فرت پاسیاه بود. در سال 1979 به دلیل گسترش و واگیر بیماری هاری و شکار و تله گذاری و تخریب زیستگاه این پستاندار چالاک منقرض شده اعلام گردید ولی خوشبختانه در همین سال آخرین بقایای این پستاندار چالاک در وایومینگ یافت شد. برای اطمینان یافتن از موفقیت برنامه معرفی مجدد در حدود 4000 هکتار از مرغزارهایی که زیستگاه سگ چمنزار( گونه ای جونده حفار اجتمایی شبیه سنجاب زمینی) بودند برای ایجاد جمعیتی پایدار از مهم ترین طعمه و منبع خوراکی فرت پاسیاه، احیا گردیدند.

در ایران نیز فرهیختگانی دوراندیش همچون حاج حسین ملک بوده اند که با وقف دارایی های خویش برای خرید آثار هنری و پایه گذاری کتابخانه و گنجینه(موزه) نقش بی مانندی در پاسداشت کیان فرهنگی داشته و به دلیل دولتی نبودن و داشتن منابع مالی بدور از بوروکراسی زمانبر و دست و پا گیر  دولتی توانستند کاری کنند کارستان.

 روانشاد دکتر محمود افشار یزدی در طول سالهای ۱۳۳۷ شمسی تا سال ۱۳۴۱ کلیه املاک و مستغلات خود را طی پنج وقفنامه بر اساس قواعد فقهی و ضوابط قانونی وقف عام نموده و سپس برای اجرای نیات و تحقق اهداف خویش که در متون وقفنامه و هم چنین در کتابی تحت عنوان «پنج وقفنامه» تشریح و احصاء شده مبادرت به تأسیس بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار نموده است.
این بنیاد موقوفه تا سال ۱۳۶۲ تحت تولیت و مدیریت واقف اداره می شد ولی پس از درگذشت ایشان طبق مفاد وقفنامه و تأیید سازمان اوقاف و امور خیریه کشور از سوی شورای تولیت یازده نفری اداره می شود که پنج نفر آنها به عنوان متولیان مقامی (مرکب از ریاست مجلس شورای اسلامی_ ریاست دیوان عالی کشور و وزراء بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و آموزش پرورش و ریاست دانشگاه تهران) و سه نفر از فرهیختگان به عنوان متولیان منصوص و سه نفر دیگر از اقوام و بستگان آن مرحوم به عنوان متولیان منسوب هستند اداره می شود بعلاوه امور اجرایی بنیاد بر عهدة هیأت مدیره پنج نفری است با عناوین رئیس و نائب رئیس و مدیرعامل و حسابدار و خزانه دار و دبیر از سوی شورای تولیت و به مدت سه سال قابل تمدید و یا تجدید انتخاب می شوند.

اهم اهداف واقف در وقف اموال و تأسیس آن بنیاد عبارت است از:

الف –  فعالیت های فرهنگی به منظور تعمیم و گسترش زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی از طریق:

– انتشار کتب و رسالات در زمینه های زبان فارسی_ تاریخ صحیح ایران_ جغرافیای تاریخی ایران تا کنون به تعداد ۱۰۲ جلد.
– اهداء کتب و رسالات مذکور به کتابخانه های معتبر جهان و دانشمندان و ایران شناسان.
– اعطاء جایزه سالیانه به پژوهشگران زبان فارسی و محققان و استادان ایرانی و خارجی که به تدریس در مراکز و مؤسسات ایران شناسی و دانشگاههای معتبر داخل و خارج کشور می پردازند.
– همکاری با دانشگاه تهران و مؤسسه لغتنامه دهخدا خصوصاً از حیث احداث و راه اندازی ساختمان مرکز آموزش بین المللی زبان فارسی.
– همکاری با دانشگاه امیرکبیر برای ساخت و ساز مورد نیاز در زمین مورد مالکیت موقوفه واقع در خیابان آفریقا، جهت احداث مجموعه ورزشی آن دانشگاه.
– همکاری با وزارت آموزش و پرورش در جهت ساخت دبستان و مدرسه راهنمایی و دبیرستان در زمین موقوفه واقع در خیابان آفریقا تقاطع میرداماد و هم چنین در زمین واقع در شهرری.
– مساعدت با آن وزارتخانه برای احداث بیش از ۷۷۰ واحد مسکونی برای اعضاء شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان شهرری که اعضاء آن از معلمین و دبیران شاغل آن شهرستان می باشند.

ب- فعالیت های بهداشتی

 – بهبودستان مورد نظر واقف و پیش بینی شده در وقفنامه که در جریان اخذ موافقت اصولی از مراجع ذیربط و تأمین هزینه آن می باشد.
– ایجاد فضای سبز در بیش از یکصد هزار متر مربع از زمین موقوفه واقع در شهرری و محوطه شهرک فاطمیه با همکاری شهرداری منطقه ۲۱.
– همکاری شهرداری منطقه ۲۱ برای ایجاد پارک کودک در محوطه باغ سی و شش هزار متر مربعی موقوفه واقع در شهرری.

در سایت پیوست می توان املاک و مستغلات وقف شده بنیاد موقوفات دکتر محمد افشار را ملاحظه نمود:

http://www.m-afshar.net/raqabat.htm

با توجه به موارد یاد شده و در نظر گرفتن حقایق ملموس تاریخی و فرهنگی ایران برای یاری رسانیدن به محیط زیست کشور در کنار فعالیت های غیر انتفاعی و پرداخت کمک های نقدی، بهترین راهکار وقف املاک و مستغلات از سوی طبیعت دوستان واقعی بدور از حاشیه سازی برای داشتن منابع مالی همیشگی و بدور از نوسانات می باشد. در کنار هزینه کرد درآمدهای دست یافته از این اوقاف برای تغذیه دستی به هنگام ضرورت( دانه ریزی، پخش علوفه و یا حتی تامین گوشت و طعمه برای گوشتخوارانی همچون پلنگ در زیستگاه های حساس) و آموزش و انتشار کتاب و بروشور و پشتیبانی از سایت ها و وبلاگ های آموزشی و بیان کننده حقایق مورد نیاز محیط زیست کشور( و نه زرد نویسی های حکیم فرموده که اکنون باب گردیده است) هیچگاه نباید یکی از چالش برانگیز ترین دشواری های حفاظت از زیستگاه ها یعنی مستثنیات درون مناطق حفاظت شده ای همچون دشت لار را از یاد برد.

وجود بسیاری از این مستثنیات باعث افزایش شدید تخلفاتی همچون زمین خواری گام به گام و شکار قاچاق و چرای غیر مجاز و تغییرکاربری زیستگاه ها گردیده است و در صورت در دست داشتن منابع مالی کافی و دور زدن چرخه بی حاصل بوروکراسی دولتی می توان این قبیل مستثنیات را خریداری نمود. در چند دهه روز جشن درختکاری ثابت شده که برنده نهایی تنها واحد گرامی تدارکات و دارندگان نهالستان هایی بوده که به اندک زمانی شاهد خشک شدن نهال هایی می باشیم که بدور از مرحله داشت و مراقبت بیشتر از سوزنی برگان غیر بومی و ناسازگار با زیستبوم می باشند. با بکارگیری ضابطه مند و تحت مدیریت درآمد اوقاف می توان طرح های درختکاری و مرتع داری را بویژه در مناطق حساس و آسیب پذیر(همچون شیب های تند، دره ها، مسیر های کوهنوردی) به اجرا درآورده و همواره خلاف برنامه های پیشین،  این پوشش گیاهی را مورد پایش قرار داده و اعمال حفاظتی مورد نیاز را به انجام رسانید.

یکی از مهم ترین محاسن اوقاف محیط زیستی می تواند کارآفرینی ، درآمدزایی و پشتیبانی حقوقی برای فارغ التحصیلان رشته های منابع طبیعی و محیط زیست و بویژه کارکنانی باشند که به دلیل حقوق پایین و عدم حمایت عملا انگیزه لازم را برای تلاش از دست داده و سرنوشت جنگلبانان شهید شده و محیط بانان در بند زندان همواره در برابر دیدگانشان آشکار است.

با پرداخت دستمزد از محل درآمدزایی این موقوفات امکان گشت زنی و حفاظت بهتر از زیستگاه های ویژه و در برهه های زمانی خاص(هنگام مهاجرت های فصلی و یا خروج از زیستگاه به دلیل ناامنی و یا خشکسالی) فراهم گشته و در صورت وارد آمدن زیان به روستاییان( تغذیه خرس از باغ ها و شکار دام توسط گرگ و پلنگ) می توان فارغ از چرخه زمانگیر اداری با پرداخت نقدی خسارات وارد آمده از کشتار گوشخواران توسط مردم بومی پیشگیری نمود.(باید به این نکته توجه داشت که تمامی دامداران چوبدار و زمینخوار نبوده و در این کشور هنوز هستند افرادی که بود و نبود خود و خانواده خودشان وابسته به همان دامی است که کشته شدن حتی یک سر بوسیله گوشتخواران می تواند زیان هنگفتی بر اقتصاد آنها وارد آورد و نباید با همه موارد کشتن گوشتخواران احساسی رفتار نمود).

بزرگی سراسر به گفتار نیست

دو صد گفته چون نیم کردار نیست!

 هنگامه عمل است و نه لفاظی و پشت هم اندازی؛ در میان طبیعت دوستان و بویژه کوهنوردان هستند افرادی علاقه مند و شیدای واقعی طبیعت که از مکنت و دارایی خوبی برخوردار می باشند. بجای پرداختن به امر موهوم یارانه، گردآوری کمک های مالی به شکل حق عضویت و همت عالی، و مهم تر از آن: وقف املاک و مستغلات درآمدزا همچون مغازه و خانه می تواند با ایجاد موقوفه ای همچون موقوفه حاج حسین ملک و دکتر محمود افشار و با نظارت هیات مدیره بر چگونگی هزینه کرد درآمدها دست به کاری پایدار و همیشگی برای زیستبوم زخم خورده این کشور زنند.

سخن سرای چیره دست، حکیم ناصر خسروی قبادیانی به حق در مناظره کدو بُن و چنار تفاوت کار احساسی و نمایشی را با بنا کردن سرایی استوار بیان نموده است:

نشنیده‌ای که زیر چناری کدو بنی

بر رست و بردوید برو بر به روز بیست؟

پرسید از آن چنار که «تو چند ساله‌ای؟»

گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»

خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز

بر تر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست»

او را چنار گفت که «امروز ای کدو

با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است

فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان

آنگه شود پدید که از ما دو مرد کیست»

 

Posted in: دسته‌بندی نشده