صبح بيستمين روز خرداد 1390 چهارمین اجلاس وزرای محیط زیست كشورهای سازمان
همكاری های اقتصادی
اكو
به ریاست و میزبانی رییس سازمان حفاظت محیط زیست ایران و ساير كشورهای عضو شامل پاكستان،
قرقیزستان، تاجیكستان،
آذربایجان،
تركیه، پاكستان، افغانستان، تركمنستان و قزاقستان در تهران برگزار شد. علاوه بر
حضور نماینده برنامه محیطی ملل متحد
UNEP دراین اجلاس، وزیر محیط زیست عراق نیز به رغم عضو نبودن بصورت مهمان ويژه اكو
در این اجلاس حضور داشت. اين اجلاس
موقعيت ويژه اي را براي سازمان حفاظت محيط زيست ايران فراهم كرد تا بحث بروز پديده گرد و غبار و طغيان ريزگردها را كه در سالهاي
اخير آسمان اغلب استانهاي غربي، جنوبي و مركزي كشور از جمله پايتخت
ايران را متاثر كرده است به بحث گذارد. شايد مهمترين مسئله اي كه حتي در گفتگوي
ويژه خبري چهارشنبه شب سيماي جمهوري اسلامي ايران يعني روز قبل از برگزاري اجلاس بين
رئيس سازمان حفاظت محيط زيست ايران و وزير محط زيست عراق وجود داشت مسئله مديريت
آب در رودخانه هاي دجله و فرات از جمله سدهاي احداثي كشور تركيه بود (بگذريم كه
متاسفانه از طرف اصلي و اجرايي كار يعني سازمان جنگلها و مراتع كشور كسي در اين
گفتگو حضور نداشت). دو طرف اظهار اميدواري كردند در نشستي كه در آينده نزديك با
كشورهاي تركيه و سوريه خواهند داشت كشور تركيه را براي رعايت حقابه طبيعي اين
رودخانه ها كه سهم بسزايي در خشك شدن تالاب هورالعظيم داشته است متقاعد كنند. درست
پس از چند ساعت يعني روز برگزاري كنفرانس، مصطفي دمير قائم مقام وزیر محیط زیست
تركیه كه به نیابت از وزیر محیط زیست این كشور در اجلاس حضور یافته بود درباره سدهاي
احداثي تركيه و موضوع ریزگردها واكنش نشان داد. ايشان صراحتا اعلام كرد ؛ اينكه
سدهای تركيه عامل
ايجاد ريزگرد در عراق است يك ادعای سياسی است كه روابط كشورهای همسايه را به هم می
زند لذا ما توصيه مي كنيم كه كشورهای سوريه و عراق مسايل را در چارچوب های كارشناسی مطرح كنند. وی
افزود با توجه به بارش هاي نامنظم تركیه كه از 250 تا 2500 میلی متر در نوسان است
احداث اين سدها براي داشتن یك جریان ثابت در ررودخانه ها و همچنین تامین آب مورد
نیاز در فصول كم باران ضروري بوده است. ايشان حتي (شايد هم با منت) از خدمات و
اثرات مثبت این سدها براي كشورهاي سوريه و عراق نيز سخن به ميان آورد !! و با
اشاره به خشكسالی سال های 2008 و 2009 در كشورهای سوریه و عراق گفت اگر تركیه سد
آتاتورك را نمي ساخت، مشكلات بوجود آمده برای این كشورها در ماه های تیر و
مرداد چند برابر و بسیار بیشتر از آن چیزی می شد كه اتفاق افتاد. به اين ترتيب بايد
گفت مسئله مديريت آب كه مهمترين مشكل ريزگردها است به سادگي رفع نخواهد شد و اين
دغدغه كماكان وجود خواهد داشت (ايكاش در كنار بحث هاي مديريت آب در منطقه، مديريت آب در كشور خودمان را در دستور كار قرار مي داديم و فكري به حال درياچه اروميه و رعايت حقابه طبيعي اين حوضه مي شد). و اكنون اما صحبت من با همكاران ايراني است كه با
امضاي قراردادي با طرف عراقي متعهد به رفع اين مشكل شده اند. حاصل اين قرار داد اين
است كه سطحي از عرصه عظيم منطقه برداشت يا تغديه ريزگردها در عراق طي 5 سال آينده مالچپاشي
شود. دوستان ما تثبيت يك ميليون هكتار از ماسه هاي روان كشور عراق را در طول 5 سال
(يعني هر سال 200 هزار هكتار) متفبل شده اند البته مديريت و نظارت را. و آنگاه به
روايت آقاي مهندس محمدي زاده رفع اين مشكل تا 5 سال طول مي كشد. اما وقتي به عقبه
فعاليتهاي مالچپاشي سازمان جنگلها و مراتع كشور نگاه مي كنم آمار و ارقام بيانگر
چنين حركت عظيمي نيست (شايد هم لازم نبوده). چرا كه دفتر امور بيابان در طول 4 دهه
آنهم با بسيج كليه امكانات فقط 220 هزار هكتار مالچپاشي كرده است و يا به استناد
آمار همين دفتر در طول برنامه سوم توسعه (يعني 5 سال) 17500 هكتار مالچپاشي صورت
گرفته است[1]. آنگاه
چگونه مي توانيم يك ميليون هكتار از بيابانهاي كشور عراق را طي 5 سال مالچپاشي
كنيم. مسئله جالب تر اين كه طرف عراقي اجازه استفاده از مالچ نفتي را هم نمي دهد و
مايل است از مالچ غير نفتي استفاده شود. از طرفي تا كنون چنين مالچي هم براي تثبيت
ماسه هاي روان معرفي نشده است. از دو سه نوع مالچ ارگانيك و پليمري هم كه تا كنون
براي اينكار به دفتر امور بيابان معرفي شده و بصورت آزمايشي و بعضا تحقيقاتي كار
شده است هيچكدام كارايي لازم را نداشته و در همان چند ماه اول بوسيله باد و باران
تخريب شده است. اين نكته را هم بايد يادآوري كنم كه ايران در اين زمينه صاحب تجربه
است و كلا در امور مهار بيابان زايي حرفي براي گفتن دارد ولي اين حرفها بايد حساب
شده باشد و صرفا براي كم كردن التهابات مسايل زيست محيطي نباشد.
و اما نكته ديگري كه براي بنده مشخص نيست
اين است كه كدام مناطق بايد مالچپاشي شود آيا در عرصه وسيع بروز طوفانهاي گرد و
غباري، مناطق برداشت یا تغذیه گرد و غبار دقيقا شناسايي شده است[2]. چون
در اين عرصه وسیع امکان استفاده از این شگرد فقط می تواند برای نقاطی که باعث
تغذیه مجدد این ریزگردها می شود صورت گیرد که در این صورت شاید بتواند فقط تا
حدودی از غلظت گرد و غبار بکاهد ولی یقینا نمی تواند این طوفانهای گرد و غباری را
کاهش دهد. باید گفت راهكارهاي نهالكاري و درختكاري كه از جانب بعضي اظهار نظر
كنندگان در رسانه ها ارايه شده و می شود در كوتاه مدت كارساز نيست زيرا چند سالي
نياز است تا كارهاي بيولوژيكي بتوانند نقش خود را ايفا كنند. مهمترین و اساسی
ترین کار رعایت حقابه طبیعی تالاب های بین النهرین بوسیله کشور های همجوار است که
راهکار آن سیاسی است از این رو يكي از شايسته ترين راهكارها راضي كردن تركيه و سوريه
و البته ايران است تا حق آبهي طبيعي تالابهاي يادشده را مجدداً برقرار سازند.
رخدادي كه افغانها هم در هامون تكرار كردند. در اين مورد نقش فعال سياست خارجه و
سازمانهاي مسئول مي تواند كارساز باشد.
به
هر حال اگر اين برنامه پيشنهادي سازمان محيط زيست و سازمان جنگلها و مراتع كشور را
بعنوان يك راه حل ضربتي و كوتاه مدت بپذيريم بنده سه پيشنهاد زير را به اين
پيشنهاد اضافه مي كنم:
1- با
توجه به اينكه اغلب چشمههاي توليد گرد و غبار در كشورهاي عربستان، عراق ، سوريه ،
ايران و برخي از كشورهاي همجوار واقع است. براي اين كه ميزان اثر هر يك از مناطق
ياد شده در توليد و پراكنش ريزگردها به ايران مشخص شود، شايسته است كه با بررسي
رسوبات به جاي مانده در استانهاي تحت تاثير و مطالعات مينرالوژيكي، اقدام به
منشأيابي شود. بدينترتيب، سهم و مسئوليت هر كشور در بروز بحران پيش آمده مشخص ميشود.
افزون بر آن، با توجه به تصوير برداريهاي 24 ساعته از زمين توسط سنجندههاي موجود
در فضا، يافتههاي حاصل را ميتوان با استفاده از تكنيك دورسنجي، مورد آزمون قرار
داد. بايد اين نكته را اضافه كرد كه براي يك تحقيق علمي مستند داده هاي حدود 10
سال در بخشهاي مختلف هواشناسي، از جمله بررسي شرايط دمايي مناطق برداشت (در تاريخ
وقوع طوفانها ) همچنين شرايط دمايي در دو طرف خليج فارس که سبب پيدايش اختلاف فشار
و در نتيجه وزش باد ميشود و شرايط رطوبتي مناطق برداشت، ميزان و شدت باد و نزولات
آسماني و مطالعات زميني مورد نياز، لازم است و اين مورد مي تواند در رديف برنامه
درازمدت قرار گيرد.
2- تاسيس
يك مركز تحقيقاتي ويژه براي جستجوي تكنيكها و روشهاي علمي و
عملي كنترل ماسه و پايش مداوم شرايط آب و هوايي و بررسي دقيق تغييرات
زيست-محيطي منطقه ضروري به نظر مي رسد. معاونت علمي و فناوري رياست جمهوري كه
رسالت اصلي آن كمك به تحقيقات كاربردي است و بودجه كلاني هم در اختيار دارد مي
تواند در اين زمينه به كمك مراكز تحقيقاتي جهادكشاورزي و دانشگاههاي مادر در استان
هاي تحت تاثير بشتابد.
3- جلب
توجه سازمانهاي بين المللي و لزوم همكاري كشورهاي منطقه و تحت تاثير پديده گرد و
غبار در انجام طرح هاي عمراني و توجه به تبعات زيست محيطي آن مي تواند در
شمار راهكارهاي اساسي و درازمدت محسوب شود.
[1] –
مرجع: منابع طبيعي ايران-ديروز، امروز، فردا، 1383
[2] – اگرچه رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در مصاحبه هاي متعدد (تاريخ
19 و 16/3/90 شبكه 5 سيما)، آماري از يك ميليون و هشتصد هزار چشمه توليد ريزگرد
ارايه كرد و همچنين يادآور شد كه 55درصد ريزگردها از عراق و 13درصد آن از سوريه است
ولي معاون مناطق خشك و نيمه خشك سازمان جنگلها و مراتع كشور اعلام كرده كه در عراق
مطالعات چندانی در باره ريزگردها انجام نشده و نسبت به اطلاعاتی که کارشناسان ایرانی نیاز دارند،
اطلاعات موجود عراق ضعیف است لذا باید ابتدا مطالعات صورت گيرد و اطلاعات لازم تهیه
شود. به هرحال خوب
بود آقاي مهندس محمدي زاده منبع اين آمار اعلام مي كردند. تا جايي كه بنده اطلاع دارم
مركز تحقيقات كم آبي و خشكسالي با استفاده از تصاوير ماهواره اي سنجنده ماديس( MODIS) براي
سالهاي 1384 تا 1387 كانونها و جهات حركت و استقرار طوفانها را به نقشه درآورده
است. به استناد اين تحقيق منشاء اين طوفانها متنوع هستند. رسوبات ريزدانه كف
درياچه هاي محلي واقع در كشور عراق، رسوبات بجاي مانده در پيچانرودهاي خشك بين
رودخانه هاي دجله و فرات ، كفه هاي رسي-سيلتي و نواحي بياباني كشورهاي همجوار،
منشا اصلي توليد گرد و غبار و ماسه هاي روان بشمار مي روند البته مناطقي از ايران
هم در توليد گرد و غبارهاي منطقه مشاركت مي كنند