روز خبرنگار در غیاب یاسر چقدر غریب بود

امسال روز خبرنگار خیلی برام متفاوت بود . یاسر دیگه نیست که بهم تبریک بگه .  سال گذشته همین روز بود که وقتی شب اومد خونه منو با یک دست گل ساده و بی نهایت زیبا شگفت زده کرد.  اصلا انتظار اون گل زیبا رو نداشتم چون یاسر معمولا مناسبت ها رو فراموش می کرد ولی روز خبرنگار تنها روزی بود که هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی فراموش نمی کرد و نیازی به یادآوری قبلی از طرف من نداشت .


زنده یاد یاسر انصاری/yaser ansari


وقتی با گل وارد خونه شد اول موندم که این گل برا چیه و به چه مناسبتی ؟ این بار این من بودم که فراموش کرده بودم روز ۱۷ مرداد روز خبرنگاره . اگرچه چندین پیام و هدیه همون روز دریافت کرده بودم اما شب به کلی فراموشم شده بود. اونشب علاوه بر گل یه کادو هم بهم داد و قرار شد شام میهمان یاسر باشم اما چون من شام درست کرده بودم، خونه موندیم و با هم شام خوردیم . یادش به خیر ..


حالا امروز از صبح تا حالا کلی پیام تبریک و چند تایی هم هدیه دریافت کردم اما جای اون دسته گل ساده و در عین حال زیبای یاسر و از همه مهمتر خودش و اون چهره مهربونش خالیه. یاسر عاشق و شیفته سادگی بود. سلیقه اش همیشه خوب بود. این اواخر تازه خیلی سلیقه هامون به هم نزدیک هم شده بود و عموما هر چی اون می پسندید من هم می پسندیدم و هر چی من نمی خواستم اونم نمی خواست.


اما امشب خانه من و یاسر خالی از اون شور و هیاهوی دو سال قبل و عملا خالی بود. روح اون یه جایی بیرون از این دنیای مادی آزاد و رها شده و من در کنار خانواده.


خدایا منو در پناه خودت بگیر و دلتنگی هایم را آرامشی سبز عطا کن. خدایا به من صبر و تحمل بده تا بتونم آنچه را که یاسر می خواست عملی کنم . با اینکه این روزها سخت آشفته خاطرم اما مبنای شروع کارم را در سبزپرس از همین روز خبرنگار انتخاب کردم تا شاید بتونم ذره ای جای خالی اونو پر کنم . امیدوارم بتونم در آینده نزدیک برنامه های زیادی را که در ذهنم دارم با کمک این همه دوست و یار سبزاندیش و. طبیعت دوست عملی کنم و یاد و خاطر یاسر را بیش از پیش زنده نگاهدارم .


ولی ته قلب من یه زخم عمیق است که شاید با یاد خدا و دعای دوستان مرهمی براش پیدا کنم اما جای این زخم همیشه در قلبم باقی خواهد ماند . غم از دست دادن یه همسر نمونه و عاشق پیشه، بهترین دوست، بهترین همکار و بهترین و قابل اطمینان ترین حامی و پشتیبان، که جملگی در یاسر خلاصه می شد، غم بزرگی است و به راحتی درمان شدنی نیست .  


 

Posted in: دسته‌بندی نشده Filed under: