کوهستان توچال در شمال تهران، عامل شکلگیری زندگی و تمدن در این منطقه، و در دویست و چهل سال گذشته ضامن بقای پایتخت ایران بوده است. افزون بر این، توچال پدیدآورندهی شکوهمندترین چشمانداز این ابَرشهر و فراهمکنندهی بزرگترین تفرجگاه و ورزشگاه برای آن است. ارزش توچال در تأمین آب رودخانههای جاجرود وکرج (دو منبع اصلی آب پایتخت) و همچنین تغذیهی آبخوانهای دشت تهران، بهتنهایی کافی است که در حفاظت از این کوهستان (و نه فقط قله یا یک بخش کوچک از کوه) با همهی توان بکوشیم. گروه دیدهبانِ کوهستانِ انجمن کوهنوردان ایران با تنظیم رسالههایی مفصل، ارزشهای فرهنگی و طبیعی رشتهکوه توچال شامل جامعهی گیاهی، حیات وحش، و جایگاه این کوهستان در تاریخ عمومی و ورزشی ایران، همچنین تهدیدها و مشکلاتی که امروزه توچال با آن درگیر است را تدوین و به شورای شهر تهران ارایه کرده و پیشنهاد داده است که این کوهستان بهعنوان «چشمانداز حفاظتشده» ثبت گردد. شورا و شهرداری تهران و سازمان میراث فرهنگی نیز از موضوع ثبت ملی توچال استقبال کردهاند.
در این یادداشت فقط به یکی از ارزشهای توچال میپردازم، و آن جایگاه این کوهستان در چشمانداز شهر است؛ توچال برجستهترین نمایی است که از بیشتر نقاط تهران میتوان دستکم گوشهای از آن را دید و با این دیدن، به آرامش دست یافت. توچال میتواند فرد را در خیال و شوق غوطهور سازد، او را به زندگی امیدوار کند، و به او انگیزهی کوشش روزانه دهد. در شهرسازی، مبحثی هست با عنوان «دالان دید» که بیان میکند یک دالان یا محور دید، پدیدآورندهی هویت شهر، تأمینکنندهی یک درک مشترک از محیط، و ایجادکنندهی احساس تعلق به شهر است. دالان دید، چشمان و احساسات فرد را بهسوی یک نماد ارزشمند هدایت و از این رهگذر شوری برای نگاهداشت آن نماد و کل میراثهای طبیعی و فرهنگی آن شهر در دل فرد برپا میسازد. احساس شخصی که بامدادان، هنگام بیرون آمدن از خانه، چشمش به ستیغ باشکوه توچال یا مخروط فرازمند دماوند میافتد، بسی مثبتتر از احساس کسی خواهد بود که در برابر خود فقط دیوار و خیابان یا خودرو و دود میبیند.
توچال را از تهران میتوان در بسیاری منطقهها دید: از جادهی قم و مسیر فرودگاه امام، از ورودیهای شرقی و غربی شهر، از بزرگراه چمران، از خیابان قدیمی و خاطرهانگیز ولیعصر، از پارک شهر که قدیمیترین بوستان شهری است، از باغ ملی که یکی از باارزشترین فضاهای قدیمی تهران است، از میدان زیبای آزادی، از فرودگاه مهرآباد، و از صدها گذرگاه و محل دیگر. درواقع، این کوه که حمید ثابتی کوهنوردِ طبیعتدوست، لقب برازندهی «قلهی عشق» را بر آن نهاده است (همچون دیگر کوههای مشرف به شهرها) با حضور آرام و اثرگذار خود، روح شهر به شمار میرود که بر همهی نقاط آن حاکم است. هیچ سازهای نمیتواند همتراز توچال برای تهران اینچنین هویتبخش، پیونددهندهی ادراکهای مشترک، سازندهی خاطرههای جمعی، و پدیدآورندهی علاقمندی به فضای شهر باشد.
امیدوارم ثبت توچال، نه به یک «ثبت کاغذی» بلکه به یک برنامهی مدیریتی و مجموعهای از اقدامها برای حفاظت از این کوهستان با همهی یادمانهای طبیعی و تاریخی آن بیانجامد. دلیل این اشاره آن است که حتی برای دماوند که آن هم با پیشنهاد انجمن کوهنوردان و در سال ۱۳۸۷ بهعنوان نخستین اثر طبیعی ازسوی سازمان میراث فرهنگی به ثبت ملی رسید، تا به امروز هیچ برنامهی حفاظتی و عملیاتی به اجرا نرسیده و از فشار عاملهای تهدیدکنندهی آن کوه هم (بهجز در موضوع معدنهای پوکه) چندان کاسته نشده است.
0 لایک / / 149 بازدید