اگر اشتباه نکنم سال 86 در روزهایی که بسیاری از سازمانهای غیردولتی (NGO) زیست محیطی تعطیل ، منحل یا منفعل شده بودند در میان خبرهای زیست محیطی با کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست ایران آشنا شدم. در آن روزها این کانون به تنهایی به اندازه چندین سازمان مردم نهاد وشبکه زیست محیطی فعالیت می کرد و به سنگری برای محیط زیست بی پناه ایران تبدیل شده بود .
نخستین بار در خرداد 87 وقتی که به دعوت کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست در همایش تجلیل از مدیران مسئول ، دبیران سرویس و خبرنگاران و وبلاگ نویسان حوزه محیط زیست رسانه های کشور که از طرف این کانون برگزار شده بود شرکت کردم با مهندس یاسر انصاری کجوری آشنا شدم . در آن روز به یاد ماندنی به اتفاق تعدادی از دوستان تا آخرین ساعات شب مهمان یاسر انصاری و مژگان جمشیدی بودیم . اگر چه پس از آن بارها و به مناسبت های مختلف تلفنی با هم در تماس بودیم اما هیچگاه باور نمی کردم این نخستین و آخرین دیدار من با این مرد شریف باشد.
یاسر انصاری به راستی یکی از سبزترین کوشندگان محیط زیست ایران در روزهای سیاه آن بود. پر تلاش و پر امید بود و از کارهایش می شد فهمید که آرزوهای سبز زیادی در سر دارد …. اگر چه جوان بود اما عملکردش در ایجاد سامانه خبری سبزپرس و کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست تا همیشه ماندگار خواهد بود.
او عاشق زندگی بود . او زندگی را نه برای خود که برای همه زیستمندان این کره خاکی می خواست . او عاشق آب ، خاک ، هوا ، طبیعت و موجودات زنده این سرزمین بود … امروز محیط زیست ایران از دریاچه ارومیه تا تالاب هامون در سیستان و بلوچستان ، یوزپلنگ ایرانی تا دلفین های خلیج فارس ، از جنگل های شمال تا جنگل های حراء … همه و همه به پاک نهادی مردی گواهی می دهند که در عمر کوتاه خود عاشقانه برای نجات محیط زیست بی پناه ایران کوشید.
این غم جانسوز با را به خانواده گرامی اش ، دوستان و دوستدارانش و به ویژه یار و همراه زندگی اش مژگان جمشیدی گرامی صمیمانه تسلیت می گویم …
راه نیکش پر رهرو باد