سام خسروی فرد: موسسه حیاتوحش میراث پارسیان، بنیادی نوپاست که بر اساس اطلاعات وبسایتش در مدتی کوتاه تلاشهای بسیاری در حوزه محیطزیست و حیاتوحش ایران انجام داده است. به عنوان مثال مشارکت در راهاندازی سمپوزیمی در لندن با محوریت محیطزیست ایران و یا کمک مالی۱۰۰ هزار دلاری به فاز دوم پروژه حفاظت از یوزآسیایی. اما در کنار چنین فعالیتهایی به شکار فروشی و توسعه شکار تفریحی هم میپردازد.
این موسسه که در اردیبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده خواهری دارد که با نامی مشابه است که در آمریکا به ثبت رسیدهاست. افراد کلیدی و مدیران هر دو موسسه کموبیش مشترکند. این بنگاه غیرانتفاعی ایرانی-آمریکایی در اقدامی شگفتانگیز با بنیاد قوچهای وحشی (Wild Sheep Foundation)، همکاری کرده تا یک راس قوچ لارستان را به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به مزایده گذاشته شود. قوچ لارستان، زیرگونهای آسیبپذیر و در خطر است که برخی آن را کوچکترین قوچ جهان میدانند.
وقتی در زمستان سال ۱۳۹۰، یعنی حدود شش ماه قبل از ثبت رسمی موسسه میراث حیاتوحش پارسیان در ایران گزارش بررسی قوچ لارستان منتشر شد کمتر کسی میتوانست پیشبینی و باور کند که تنها دو سال بعد نام این بنگاه را که در جایجای وبسایتش از حفاظت سخن گفته در کنار تبلیغ پروانه شکار قوچ لارستان ببیند. به عبارت دیگر گزارشی تدوین شد بهنام حفاظت و پژوهش اما به کام شکار و شکارچیان فرنگی. در گزارشی که این موسسه درباره وضعیت قوچهای در حال انقراض لارستان در ایران منتشر کرده آمده است ۷۰۰ راس از آنها در زیستگاههای حفاظت شده و ۵۰۰ راس در مناطق آزاد وجود زندگی میکنند. این گزارش فاقد روششناسی مشخص است و البته نام بیژن فرهنگ درهشوری را به عنوان یکی از تهیهکنندگان بر پیشانی خود دارد. در گفتوگویی تلفنی با این اکولوژیست معتبر ایران، مشخص شد کارهای میدانی گزارش را او انجام داده و برآوردش از جمعیت قوچ لارستان در خوشبینانهترین حالت ۲۵۰ راس است. او وجود ۱۲۰۰ راس قوچ لارستان را دور از ذهن و مبالغهآمیز دانست.
موسسه میراث حیاتوحش پارسیان (Persian Wildlife Heritage Foundation) را در ایران و خواهر دوقلویش به نام بنیاد حیاتوحش پارسیان (Persian Wildlife Foundation) را در آمریکا ثبت کردهاند. در وبسایت هر دو عنوان شده که چرخ اقتصادی آنها بر پایه کمکهای مردمی و اعانه میگردد. وبسایت بنیاد حیاتوحش پارسیان، رنگ و لعاب و تنوع صفحات خواهر ایرانی را ندارد و صفحاتش دیر به دیر به روز میشود. موسسه حیاتوحش میراث پارسیان، یا همان خواهر ایرانی، خود را در وبسایتش چنین توصیف میکند: «برای کمک به حفظ طبیعت و حیات وحش ایران و جلوگیرى از نابودى جانوران این کشور و زیستگاههاى آنها، که به دلیل رشد جمعیت و توسعه محدودههاى فعالیت انسانى بسیار آسیبپذیر شدهاند، تشکیل شده است. ما بر این باوریم که پیشبرد اهداف حفاظتى جز از طریق همکارى مردم با مسولان امکانپذیر نیست. مردم به عنوان میراثداران این طبیعت کهن در نگهدارى از آن و تحویل بیکم و کاستش به نسلهای آینده مسولند. به همین ترتیب، مسولان نیز وظیفه دارند تا از این میراث پرارزش به درستى امانتدارى کنند.» بر اساس آنچه در وبسایت این بنگاه آمده، هدف و ماموریت اعضای آن گسترش آگاهىهاى عمومى درباره ضرورت پاسدارى از طبیعت و حیاتوحش ایران و ترویج ارزشهای این میراث کم نظیر از یک سو و تعریف و اجراى طرح هاى علمى و سنجیده براى کمک به حفظ گونههاى در معرض خطر و زیستگاههاى شکننده حیاتوحش است. پیش از اجراى هر گونه طرحى پژوهشهاى دقیق صورت مىگیرد و عواملى که مسبب اصلى به خطر انداختن بقاى گونههای پرارزش این سرزمین است مشخص مىشود.»
در هیچیک از صفحات وبسایت این بنگاه نوظهور از فعالیت در حوزه شکار سخنی به میان نیامده است. با این حال شماری از بنیانگذاران این موسسه شکارچیان شناخته شده و صاحبان شرکتهای سافاری و شکار هستند. به علاوه، هومن جوکار، مدیر پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و یکی از مدیران ارشد موسسه حیاتوحش میراث پارسیان بر لزوم اجرای طرح شکار پایدار تاکید کرده است. جوکار حدود حدود سه ماه پیش از تبلیغ فروش پروانه شکار ۱۰۰ هزار دلاری قوچ لارستان درباره ترویج شکار پایدار داد سخن داده است. به گزارش پایگاه دیدهبان محیطزیست و حیاتوحش ایران، جوکار ۱۳ مهرماه سال گذشته در همایش یوز آسیایی گفته است: «در فاز دوم پروژه حفاظت از یوز آسیایی، مدل مشارکتی دنبال میشود تا بتوانیم محصولات حفاظت را در اختیار مردم قرار دهیم که در سه سایت مختلف با رویکرد توسعه اکوتوریسم، چرای دام پایدار و اصولی و شکار پایدار اجرا می شود.» حمایت مدیر پروژه یوز از شکار پایدار برخی را متعجب کرد. اما اینک میتوان دریافت که چرا یکی از مدیران موسسهای که به فاز دوم پروژه یوز ۱۰۰ هزار دلار کمک کرده، در پی استقرار شکار به اصطلاح پایدار است.
در شرایطی که ضعف و بیعملی سازمان محیطزیست را فراگرفته به نظر میرسد آنچه جوکار و شرکا در موسسه حیاتوحش میراث پارسیان دنبال میکنند همان مدلی است که سالها پیش در کشورهای توسعه یافته و به ویژه آمریکا با موفقیت به اجرا درآمد. تجربهای که پیش از انقلاب نیز در ایران پایهگذاری شد اما خیلی زود شکست خورد. شرکتهای سافاری و شکار، مجالی برای بهرهبرداری و منتفع شدن مردم محلی باقی نگذاشتند و سود سرشار ناشی از شکار توریستی به جیب سهامداران آن شرکتها سرازیر میشد. بدینترتیب چندان دور از ذهن نیست که همان چرخه معیوب باز تولید شود.
به دلیل روابطی که مدیران و اعضای موسسه میراث حیاتوحش پارسیان با هنرمندان، دانشگاهیان و افراد ذینفوذ دارد چهرهای موجه از خود ارائه کرده است. اما حضور کمرنگ این موسسه در رسانهها، هر دلیلی که داشته باشد، نشانهای است از عدم شفافیت در عملکرد آن. گرچه این موسسه میگوید با آگاهسازی مردم قصد دارد طبیعت را حفاظت کند اما در عرصه اطلاعرسانی عمومی کمتر ظاهر میشود. به عنوان مثال، این بنگاه با همکاری بنیاد میراث ایران سمپوزیمی در لندن برگزار کرد که کمتر بازتابی در رسانههای داخلی داشت و تنها بیبیسی فارسی، رادیو زمانه و کیهان لندن آن را پوشش دادند. بدینترتیب چگونه میتوان باور کرد که قصد و هدف این تشکیلات آگاهسازی مردم و کمک گرفتن از میراثداران واقعی طبیعت ایران است؟
از آنجایی که موسسه حیاتوحش میراث پارسیان خود را پاسخگو و شفاف معرفی میکند، انجمنهای حمایت از حیوانات و طرفداران محیطزیست شاید بتوانند ضمن تماس با این بنگاه نوپا از دلایل همکاری در فروش پروانه شکار پردهبرداری کنند. تا پیش از آن همکاری در فروش پروانه ۱۰۰ هزار دلاری شکار قوچ لارستان، این زیرگونه در معرض انقراض، توسط موسسهای که مدعی حفاظت، پژوهش و بهسازی مناطق تخریبشده است را میتوان به مثابه بر ملا شدن اهداف پنهان بنیانگذارن آن ارزیابی کرد، اهدافی که خلاصه اش میشود: به نام حفاظت به کام شکار.