پرونده ای برای دریای هیرکان/ اینجا هیچ‌کس نگران خزر نیست…

اینجا بزرگ‌ترین دریاچه جهان در دل زمین جا خوش کرده؛ دریاچه‌ای که امروز دیگر آنقدر آلوده است که شنا کردن در آن بیمارت می‌کند. با این همه اما اینجا هیچ‌کس نگران خزر نیست. برای تهیه گزارش که به اداره کل‌های گلستان و مازندران می‌روم دلم برای خزر بیشتر می‌سوزد. امکانات نیست. ماشین‌ها همه رفته‌اند ماموریت؛ راننده ندارند. عزای پدر یکی از همکاران است و همه رفته‌اند برای عرض تسلیت…!
    استان گلستان اما داستانی دیگر دارد. اینجا چیزی به نام تهیه گزارش تردید‌برانگیز است. انگار می‌خواهی از تاسیسات اتمی یا موشکی اداره کل گزارش تهیه کنی. همه چیز امنیتی است. حتی کارشناسان نیز جرات پاسخ دادن به تو را کمتر دارند. آخر باید هماهنگ شود. دستور از بالاست. اگر بخواهی از آلودگی میکروبی خزر بنویسی، از تنوع زیستی آن، از ساخت ویلاهای بدون جواز، از زحمت محیط‌بان‌های بخش دریایی، از صنایع آلاینده حاشیه خزر و… هر چیز دیگری که به خزر مربوط می‌شود باید هماهنگ کنی. انگار خزر منطقه‌ای نظامی است که تو نباید درباره‌اش سوال کنی یا گزارشی بنویسی. هماهنگ می‌کنی، نامه‌نگاری می‌کنی، تقاضایت را می‌نویسی و باز می‌گویند: «نمی‌شود!»
    شاید هم اشکال از تو است که بیش از اندازه می‌پرسی. مثل خیلی‌های دیگر فقط یادداشت کن؛ هرچه را جناب مدیر می‌گوید و دیگر هیچ! آن‌وقت به تو لوح تقدیر هم می‌دهند و می‌شوی «خبرنگار برگزیده محیط‌زیست استان». انگار هیچ‌کس نگران خزر نیست؛ حتی آنهایی که برای حفاظت از خزر حقوق می‌گیرند.

***
بزرگ‌ترین دریاچه جهان اصلا وضعیت مطلوبی ندارد. این را می‌توان از لابه‌لای اخبار جسته و گریخته‌ای که گاهی از زبان مقام مسئولی بیرون می‌آید، دریافت. چندی پیش مدیرکل دفتر بررسی آلودگی‌های دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام کرد که «بهتر است مردم، به دلیل آلودگی زیست‌محیطی دریای خزر از شنا کردن در آن پرهیز کنند چون امکان ابتلا به بیماری‌های قارچی برای شهروندان وجود دارد.» این در حالی است که طبق مصوبه‌های دولت، وزارتخانه‌های بهداشت و نیرو باید برنامه مدونی داشته باشند تا در شهرهای بالای ۳۰‌هزار نفر جمعیت، تصفیه‌خانه فاضلاب شهری ایجاد شود که به گفته مسئولان محیط‌زیست دریایی، این کار به دلیل نداشتن بودجه هنوز انجام نشده است. اردیبهشت‌ماه سال گذشته رییس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر به صراحت به رسانه‌ها گفت که سالانه به طور نمونه ۳۰۴ تن کادمیوم و۳۴ تن سرب وارد دریای خزر می‌شود. پورغلام میزان آلودگی‌های نفتی وارده به خزر را سالانه ۱۲۲‌هزار و ۳۵۰ تن اعلام کرد. او گفت که روند آلودگی خزر طی چند سال اخیر به گونه‌ای است که چندی پیش کارشناسان اعلام کردند دو گونه مهم ماهی خاویار و کیلکا در این دریا رو به نابودی است. ساخت‌وساز ویلاها بدون رعایت حریم، پسماندهای شیمیایی ناشی از کشاورزی و صنایع و صید بیش از حد ماهیان مخصوصا ماهیان خاویاری و همچنین آلودگی‌های نفتی، نیز از دیگر مشکلات خزر است. دریایی که برای حل بحران‌هایش پنج کشور حاشیه آن با پشتیبانی نهادهای بین‌المللی، برنامه‌ای را به نام برنامه محیط‌زیست دریای خزر cep امضا کردند تا با حفظ این پهنه آبی، زندگی ‌میلیون‌ها حاشیه‌نشین آن را نجات دهند. در ادامه این برنامه، در تابستان ۱۳۸۵ «کنوانسیون تهران» با تصویب دولت قزاقستان رسما لازم‌الاجرا شد و متن نهایی آن، پس از توافق پنج کشور ساحلی خزر در ۱۳ آبان ۱۳۸۲ طی مراسمی در تهران به امضای کشورهای ساحلی رسید.
‬‬با این همه اما به نظر می‌رسد هنوز هیچ فعالیت مثبت و موثری برای حل چالش‌های خزر صورت نگرفته و برنامه و کنوانسیون‌های نامبرده و در نتیجه اکوسیستم حساس و شکننده دریای خزر، به نوعی به دست فراموشی سپرده شده است.

ضمانت اجرایی پروتکل‌ها
    و قوانین ضعیف داخلی
هر چند برخی می‌گویند که کنوانسیون‌های بین‌المللی از ضمانت‌های اجرایی لازم برخوردار نیستند و دلیل اجرایی نشدن سپ نیز همین است اما فرهاد دبیری معتقد است که علت این عدم موفقیت، ضعف قوانین داخلی کشور و نیز عدم اعتنا به دیگر قوانین در این حوزه است. مسئول دفتر حقوقی سازمان حفاظت محیط‌زیست در دولت هشتم به بهار می‌گوید: «اتفاقا در حقوق بین‌الملل، کنوانسیون‌ها جزو حقوق سخت هستند و فقط بیانیه‌ها و کنفرانس‌ها، حقوق نرم و غیرالزام‌آور به حساب می‌آیند.» دبیر گروه حقوق محیط‌زیست دانشکده محیط‌زیست و انرژی واحد علوم و تحقیقات، در ادامه می‌گوید: «پرستیژ اجتماعی هر کشوری اقتضا می‌کند که اگر در معاهده‌ای وارد شد به آن عمل کند. اما مسئله اصلی در دریای خزر نداشتن قوانین قوی است که این شامل دیگر کشورهای حاشیه خزر نیز می‌شود. به جز بحث ماهیان خاویاری، قوانین محکم و لازم را برای برخورد با متخلفان و حل مسایل و چالش‌ها نداریم. هر چند آنجا که قوانین خوب هم داریم به آنها عمل نمی‌شود و در اجرا ضعیف بوده و مدیریت داخلی‌مان اسف‌بار است.» دبیری همچنین تاکید کرد: «حتی در برنامه چهارم توسعه، ماده بسیار خوبی برای حل بحران خزر داشتیم که متاسفانه به آن نیز بی‌مهری کردند.»

  آمایش منطقه‌ای و تشریک مساعی
«شاید هر یک از کشورها به تنهایی برای حل بحران‌های زیست‌محیطی خزر اقدام کنند، اما تشریک مساعی جدی و هماهنگی لازم بین این کشورها وجود ندارد.» این را امید روشن می‌گوید. عضو هیات علمی دانشگاه که سابقه سال‌ها کار و مدیریت در استان‌های شمالی را در کارنامه خود دارد. او یکی از راهکارهای مهم نجات خزر از تهدیدهای گریبانگیر را علاوه بر اجرای برنامه‌های بین‌المللی، انجام «آمایش منطقه‌ای» نه در راستای منافع یک کشور، بلکه در جهت تامین امنیت زیست‌بوم دریای خزر برمی‌شمارد. آن‌هم آمایشی که توسط متخصصان کارآزموده در حوزه محیط‌زیست و با نظارت جدی سازمان صورت بگیرد. مزدک دربیکی پژوهشگر محیط‌زیست و عضو هیات علمی دانشگاه فقدان «مدیریت یکپارچه منطقه ساحلی» را از علت‌های بحرانی شدن دریای خزر می‌داند. او به بهار می‌گوید: «تمام مشکلات مختلفی که در خزر رخ نمایانده به علت نبود این برنامه است. به همین دلیل گاه وظیفه تعیین کاربری‌ها بر عهده مدیران استانی گذاشته شده و اینجاست که مدیریت سلیقه‌ای اعمال می‌شود. ضمن اینکه ایستادگی مدیران استانی نیز یکی از مشکلات جدی در این راستاست. بر همین اساس، تصمیم‌گیری برای تعیین کاربری در کرانه‌های دریای هیرکان (خزر) کارشناسی نبوده بلکه براساس فشارها – اعم از برون یا درون‌سازمانی- شکل می‌گیرد.»

سازمانی بی‌امکانات و صرفا ناظر
محمدباقر نبوی رییس پیشین محیط‌زیست دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور در پاسخ به این سوال «بهار» که «با وجود این همه بحران در خزر و پیوستن ایران به سپ و امضای پروتکل تهران، چرا این چالش‌ها هر روز بیشتر می‌شود»، گفت: «اجرای تعهدات بین‌المللی، عزم راسخ کشورها را می‌طلبد. باید باور کشورها درباره وضعیت بحرانی خزر به عنوان یک دریای بسته، به یقین تبدیل شود و کشورها در حدود ملی خودشان، اقدام کنند اما به نظر می‌رسد مدیران ارشد کشورهای عضو سپ، اراده مشترکی برای اجرای برنامه ندارند.» او تاکید می‌کند که اگر کشورهای حاشیه خزر به جای رقابت در برداشت و استفاده از منابع خزر به همراهی مشترک برای برداشت استاندارد و منطبق بر ضابطه‌های محیط‌زیستی برسند بسیاری از مسایل این دریای بسته و شکننده حل شده و پروتکل‌ها نیز به اجرا در خواهد آمد.»
این عضو هیات علمی دانشگاه درباره اقدامات انجام‌نشده ایران در این برنامه گفت: «متاسفانه امکانات و تجهیزات سازمان محیط‌زیست کشور در حوزه دریایی با وظایف آن سازگاری ندارد. از نیروی انسانی و کارشناسان فنی گرفته تا تجهیزات و امکانات در این حوزه بسیار کمتر از میزان لازم است. ضمن اینکه سازمان محیط‌زیست یک سازمان حاکمیتی-نظارتی است و اگر دیگر سازمان‌های متولی به وظایف‌شان در این حوزه عمل نکنند کاری از پیش نخواهد رفت. مثلا در حوزه آلودگی خزر طبق مصوبه دولت، وزارت نیرو باید برای شهرهای بالای ۳۰‌هزار جمعیت در پیرامون این دریاچه، تاسیسات فاضلاب شهری ایجاد می‌کرد. اما این کار به دلایل مختلف انجام نشده و تمام فاضلاب‌های انسانی اعم از شهری و صنعتی در شهرهای حاشیه خزر، به آن می‌ریزد. بنابراین هرچند سازمان محیط‌زیست باید پیگیری‌هایش را انجام بدهد، اما نمی‌توان فقط از سازمان انتظار داشت بلکه تمام دست‌اندرکاران باید با اراده‌ای واحد به برنامه‌ها پایبند باشند تا مشکلات در زمینه خزر رو به کاهش بگذارد.» نبوی با تاکید بر لزوم دادن آموزش‌های لازم به شهروندان در این زمینه گفت: «باید به مردم آموزش داده شود که در رابطه با ثروت‌هایی همچون دریا، جنگل و… چگونه برخورد کنند. الان دریاهای ما آلوده است؛ جنگل‌هایمان پر از زباله است و وضعیت مطلوبی ندارد. مردم هنوز نمی‌دانند که نباید زباله‌هایشان را در بین درختان یا کنار رودخانه‌ها رها کنند. آموزش هم باید با هماهنگی تمام دستگاه‌ها انجام شود. از سازمان محیط‌زیست گرفته تا آموزش‌وپرورش، شهرداری و مخصوصا صدا و سیما به عنوان یک رسانه ملی. وگرنه با کار یک سازمان معضلی به این بزرگی حل نخواهد شد.»
خطر فعالیت‌های نفتی
سال گذشته رییس پژوهشکده اکولوژی دریای خزر با اعلام اینکه ۱۶ مورد از مشتقات مواد نفتی سرطان‌زاست گفت که ساحل باکو پر از آلودگی نفتی است و از طریق نفتکش‌ها، مبادی و ورودی و خروجی نفت، چاه‌های اکتشاف و استخراج که از تکنولوژی پیشرفته برخوردار نیستند، آلودگی را به دریای خزر تحمیل می‌کنند. پورغلام با بیان اینکه ۹۵‌درصد آلودگی دریای خزر را کشورهای شمالی و شمال غربی شامل روسیه فدراتیو، قزاقستان و جمهوری آذربایجان ایجاد می‌کنند تاکید کرد که سهم ایران در این بخش تنها پنج‌درصد است‌.
اما حالا قرار است فعالیت‌های نفتی در سواحل ایران نیز انجام بگیرد و در صورت فقدان یک برنامه‌ریزی صحیح، سهم ایران به رقم‌هایی بالا و البته خطرآفرین برای حیات دریای خزر تبدیل خواهد شد. موافقت سازمان محیط‌زیست با ایجاد تاسیسات پالایشگاهی در میانکاله و همجوار با یک تالاب بین‌المللی و پناهگاه حیات وحش که جزو مناطق حفاظت‌شده ایران محسوب می‌شود خود به اهرمی برای فشار بیشتر بر دریای خزر تبدیل خواهد شد چراکه به گفته معاون انستیتو جغرافیای آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان، هم‌اکنون آب جاری در ۱۳۰ رودخانه به دریای خزر ریخته می‌شود و آب‌های آلوده، بزرگ‌ترین منبع آلودگی دریای خزر هستند. «رامیز محمود اوغلی مامدوف» با حضور در موسسه تحقیقات آب ایران در بهار سال ۱۳۹۰ تاکید کرد که هم‌اکنون دریای خزر با مشکلات زیادی روبه‌رو است و در این میان، مشکل اکولوژی این دریا امری مهم و بین‌المللی است. بر این اساس بسیاری از صاحب‌نظران بر این گمان هستند که ایجاد تاسیسات پالایشگاهی و صنایع آلاینده می‌تواند بحران‌های خزر را مخصوصا در پهنه آبی ایران تشدید کند. از جمله «دلاور نجفی»، معاون سابق محیط طبیعی سازمان محیط‌زیست دولت نهم در این‌باره گفته «واگذاری آَشوراده و ساخت پالایشگاه در آن، به معنای خداحافظی همیشگی با منطقه میانکاله است.» حالا باید دید عاقبت بزرگ‌ترین دریاچه جهان که برای نجات از بحران‌ها، چشم به دستان ما دوخته، چه می‌شود؟

منبع: روزنامه بهار/ الهه موسوی

 

دیگر عناوین این صفحه

انتقال آب از خزر و تشدید بحران‌ها: http://www.baharnewspaper.com/News/91/09/16/552.html

دریای شمال در حال احتضار: http://www.baharnewspaper.com/News/91/09/16/553.html

برای حفظ میانکاله ایستادگی کردیم:  http://www.baharnewspaper.com/News/91/09/16/554.html