چرا معتقدم طرح عقیم سازی یا زنده گیری سگ های شهری به جایی نمی رسد؟!

پس از انتشار گفتگوی نگارنده با خبرگزاری مهر در خصوص طرح عقیم سازی یا زنده گیری سگ های شهری، در روزهای گذشته دوستان عزیزی از طریق پیام و یا درج نظر ضمن مخالفت با بخشی از مطالب بیان شده نسبت به این گفتگو اعتراض کرده اند.
هر چند تصور می کنم که متن گفتگو کامل است و نیازی به توضیح بیشتری ندارد اما به احترام دوستان گرامی و برای شفافیت بیشتر توضیحاتی در این خصوص عرض می کنم:

هر ساله تعداد زیادی سگ و گربه و بویژه سگ توسط شهرداری ها به روشها مختلفی کشته می شوند و برای مثال در 10 سال گذشته 61000 سگ در شهر مشهد کشته اند. این نشان می دهد که طرح های سگ کشی هیچ نتیجه ای در برنداشته است و تعداد سگ ها کم نشده است و شاید حتی بیشتر هم شده، کما اینکه در سال جاری نیز بیش از 8000 سگ در شهر مشهد کشته اند (یعنی بیشتر از متوسط ده سال گذشته). همانطور که همه می دانیم این مساله به این دلیل است که پیمانکاران و مجریان این گونه طرح ها همواره به دنبال کسب منافع مادی خود در سالهای بعد هستند و بنابراین به شکل های ممکن کاری می کنند که در سال آینده سگهای جدیدی متولد شوند که منابع مالی ناشی از سگ کشی قطع نشود.
اخیراً صحبت هایی مبنی بر عقیم سازی و یا زنده گیری سگ ها شنیده می شود. پیش از این طرح عقیم کردن حیوانات شهری توسط انجمن حمایت از حیوانات تهران و در شهر تهران انجام شده بود (در آنزمان ادعا شده بود که قرار است 10 هزار گربه  در قبال دریافت 60000 دلار از جامعه جهانی حمایت از حیوانات عقیم شود).  همانگونه که همه می بینیم این طرح نتیجه ای در برنداشته است و تفاوتی در کمیت حیوانات شهری نداشته است. بنابراین معتقدم طرح عقیم سازی نیز نتیجه ای در بر نخواهد داشت زیرا همچون طرحهای گذشته پیمانکاران در پی کسب منافع مالی در سالهای آینده هستند و احتمال سند سازی و آمار سازی بسیار زیاد است و پس از عدم نتیجه گیری این طرح در سال آینده، بی شک سگ هایی که امسال عقیم شوند سال دیگر کشته خواهند شد و به این شکل، پیمانکاران از یک سگ دوبار کاسبی می کنند!
طرح هایی نظیر سگ کشی، زنده گیری سگها، عقیم سازی و یا صادرات گربه که در چند سال اخیر مطرح شده همه از یک جنس هستند و مبنای همه آنها کاسبی ودرآمدزایی از طریق حیوانات شهری است. حتی شاید بتوان به نوعی آنرا در زمره تجارت کثیف حیوانات برشمرد.
علاوه بر تجربیات گذشته در خصوص عقیم سازی، دلیل دیگری که معتقدم این طرح به نتیجه نمی رسد آن است که وقتی در طی سالهای گذشته طرح سگ کشی (یعنی حذف کامل آنها) مانع از کاهش تعداد آنها نشده است چطور انتظار داریم این طرح به نتیجه برسد؟!
بنابراین معتقدم بهترین روش برای کاهش تعداد سگ های شهری حذف منابع غذایی آنها است و در این میان ساماندهی زباله های شهری و مدیریت پسماندها بزرگترین نقش را دارد. به این شیوه در دراز مدت تعداد حیوانات شهری تعدیل و کاهش پیدا خواهد کرد زیرا با کاهش و قطع منابع غذایی تولد حیوانات جدید کاهش پیدا می کند ...
ظاهراً این نکته (یعنی کاهش و حذف منابع غذایی) با بیشترین انتقاد از سوی برخی از دوستان مواجه شده است و دوستان معتقد هستند که دوستداران حیوانات باید به شکلهای مختلف برای افزایش منابع غذایی حیوانات شهری نظیر سگ و گربه تلاش کنند!
دوستان گرامی تا وقتی سالانه بودجه های میلیاردی برای معدوم سازی سگ ها تصویب می شود، تا وقتی اکثریت شهروندان از حضور حیواناتی نظیر سگ ها در محیط های شهری گریزان هستند و تا وقتی که برنامه مشخصی برای واکسیناسیون عمومی حیوانات شهری وجود ندارد چرا دوستداران حیوانات با دست خود زمینه تولید مثل بیشتر حیواناتی را بوجود آورند که نهایتاً سرنوشتی جز مرگ ندارند؟!
این چرخه تا کی باید ادامه پیدا کند؟! تا کی باید هر ساله چندین هزار سگ (با تغذیه از زباله ها و یا کمک دوستداران حیوانات) متولد شوند و پس از مدتی کوتاه قربانی طرح های سگ کشی و یا آزار و اذیت شهروندان شوند؟! آیا تصور نمی کنید در مرگ آنها نیز ما سهیم هستیم؟!
فکر نمی کنید اگر با قطع منابع غذایی حیوانات شهری بر فرض تعدادی از آنها تلف شوند بهتر از آن است که هر ساله این چرخه حیوان کشی که دارای تبعات فراوان فرهنگی و اجتماعی است ادامه پیدا کند؟
این مساله عیناً در خصوص افزایش جمعیت انسانها نیز صدق می کند. تا وقتی شرایط مناسب برای تولد کودکی وجود ندارد هر گونه تلاش برای افزایش جمعیت و تولد کودکی جدید به منزله ایجاد شرایطی برای درد و رنج یک انسان جدید است.
شوربختانه فعالیتهای حامیان حیوانات بویژه در خصوص حوزه حیوانات شهری و اهلی از عدم برنامه ریزی به شدت رنج می برد و هیچ نگرش بلند مدتی در این خصوص وجود ندارد. ضمن اینکه مسائل احساسی و فارغ از منطق نیز به شکل گسترده ای در آن رواج دارد و نتیجه آن می شود که برای مثال موضوعاتی مثل نجات یک گربه از تلاش چندین ساله انجمن یوزپلنگ ایرانی برای نجات یوزپلنگ و گربه سانان ایرانی در فضای مجازی بازتاب و اهمیت بیشتری دارد!!
برنامه حامیان حیوانات برای نجات حیوانات شهری از شرایط موجود چیست؟ تا کی باید سگ یا گربه آسیب دیده ای را از گوشه خیابان به فیسبوک آورد و برای نجات جان آن درخواست کمک مالی کرد؟ اصولاً با توجه به محدودیت نیروی انسانی و منابع مالی چگونه می توان شرایط را برای رسیدن به بهترین نتیجه مدیریت کرد؟
همانقدر که کمیته امداد با آن همه نیرو و منابع نامحدود مالی در کاهش فقر و فقرا موفق بوده دوستداران حیوانات نیز می توانند با ادامه شیوه موجود در کاهش درد و رنج قطعی حیوانات شهری موفق باشند! در خصوص کمیته امداد شاهد هستیم که نه تنها تعداد فقرا کاهش نداشته بلکه هر ساله افراد بیشتری زیر پوشش قرار می گیرند چون شیوه مدیریت صحیحی برای برخورد ریشه ای با معضل فقر وجود نداشته است.
روز گذشته در همین فیسبوک یکی از دوستان حامی حیوانات شرحی از فعالیتهای خود در سالجاری را نوشته بود که در آن نشان می داد حدود 41 میلیون تومان از حساب طریق جمع آوری کمک های مردمی برای نجات حیوانات شهری شامل سگ ها و گربه های آسیب دیده و بی سرپرست هزینه شده است. قطعن این کار بسیار ارزشمندی است و هم کسانی که وقت گذاشته اند و هم کسانی که کمک مالی کرده اند صادقانه در پی نجات جان حیوانی بوده اند ولی سوال اینجاست که این چرخه تا کی باید ادامه پیدا کند؟! آیا برنامه مشخصی برای رهایی از وضعیت موجود وجود دارد؟!
اصلن می دانید با این مبلغی که صرف نجات تعدادی سگ و گربه شهری شده است می توان چند سگ سان و گربه سان بزرگ در خطر انقراض را نجات داد؟!!
باید این چرخه درد و رنج حیوانات شهری پایان یابد. نگاه کنید چقدر از نیروی انسانی و مادی حامیان حیوانات در فضای حقیقی و مجازی صرف درمان حیوانات بیمار شهری می شود و در این رهگذر حیوانات وحشی و یا دیگر حیوانات شهری مانند بسیاری از پرندگان شهری که نسلشان در شهرها رو به انقراض است به فراموشی سپرده می شوند. البته باز هم عرض می کنم طرح این مسائل در پس پرده مخالفان گردن کلفتی خواهد داشت ! تا وقتی که هزینه درمان یک سگ و گربه شهری برابر با حقوق چند ماه یک محیط بان است بنابراین باید عده ای موافق زیاد شدن سگ ها و گربه های شهری باشند تا برخی از کلینیک های خاص همواره پر باشند از حیواناتی که با اندکی تدبیر می توانستند هیچوقت به دنیا نیایند.
با مدیریت صحیح تعداد حیوانات شهری می توان تا حد زیادی وضعیت موجود را اصلاح کرد و منابع مالی و انسانی را صرف فرهنگ سازی برای دوستی مردم با حیوانات شهری و وحشی کرد.
دوستان گرامی من به هیچ وجه موافق مرگ حیوانات نیستم و درد و رنج هیچ حیوانی را پسندیده نمی دانم اما واقعیت این است که باید بین روشهای احساسی و زودگذر و روشهای منطقی و بلند مدت یکی را انتخاب کنیم. تا وقتی شرایط برای زندگی حیوانات شهری آماده نشود تولد هر حیوان جدید یعنی شریک شدن در درد و رنج آن. فراموش نکنیم مساله سگ های شهری با مساله گربه های خانگی که نهایتاً در محدوده یک خانه یا آپارتمان زندگی می کنند متفاوت است. در همین جایی که من در حال حاضر زندگی می کنم همواره سعی می کنم باقیمانده غذا خود را در اختیار سگهای محل قرار دهم چون در اینجا نه کسی برای آنها ایجاد مزاحمت می کند و نه شهرداری اقدام به قتل عام آنها می کند بنابراین هیچ محدودیتی برای زندگی و تکثیر آنها وجود ندارد.
در بخشی از آن گفتگو نیز گفته ام طرحهای حیوان محور درنهایت بر علیه حیوانات خواهد بود و بهتر آن است بجای کشتار، زنده گیری یا عقیم کردن سگهایی که سیار هستند و همواره از جایی به جای دیگر کوچ می کنند در صدد محدود کردن منابع غذایی آنها باشیم.  در پایان نیز گفته ام بهتر است هزینه های موجود صرف واکسیناسیون حیوانات موجود شود تا بهانه کمتری برای حیوان کشی و حیوان آزاری از سوی عموم مردم وجود داشته باشد.
و ختم کلام آنکه: مخالفت با طرح های حیوان محور یعنی کشیدن دندان طمع کسانی که قصد دارند از طریق حیوانات به اشکال مختلف کاسبی کنند. اگر برای کاهش حیوانات ولگرد، دیدگاهها از سمت حیوان کشی یا عقیم کردن حیوان و امثالهم به سمت مدیریت دفع پسماندها برود آنوقت دیگر هیچ روزنامه و رسانه ای در جهت منافع پیمانکاران طرح های مبارزه با حیوانات، به دروغ بر علیه حیوانات شهری و خانگی مطلبی منتشر نخواهد کرد!!

Posted in: دسته‌بندی نشده