توضیح درباره ی پذیرش مسوولیت حادثه

در بخش نظرات یادداشت پیشین، نوشته ام که هر کوه نورد باید بیاموزد که مسوولیت خطر کردن هایش را خود بر عهده بگیرد.  یک خواننده ی ناشناس هم در پاسخ نوشته بود که من در مورد حادثه ی گاشربروم یک، به فدراسیون انتقاد کرده بودم که چرا از شرکت کنندگان در برنامه، برگه های "رضایت نامه" (برگه ی رفع مسوولیت) گرفته بود. (آن نظر را من به اشتباه، در حین پاسخ دادن و اصلاح نوشته ی خودم حذف کردم!)

به آن خواننده (که پیدا است نه اصل مقاله را در سال 83 و نه باز انتشار آن را در همین جا به تاریخ 25 شهریور 1391 خوانده است) و به دیگر علاقمندان به موضوع، پیشنهاد مطالعه ی دو مقاله خودم با عنوان های بررسی حادثه ی گاشربروم یک و مرگ محمد اوراز و  کوه نوردی، حادثه، قانون  را می کنم.

مقاله ی اول، با این جمله ها آغاز می شود:

 "ورزش کوه­نوردی، با خطر همراه است. معمولا بخشی از هر کتاب آموزش کوه­نوردی، اختصاص به شناخت خطرهای کوهستان و راه­های مقابله با آن دارد. همچنین، در بیشتر شماره­های هر مجله­ی کوه­نوردی، اخباری از حادثه­های مرگ­بار یا دردناک به چشم می­خورد. و در صفحه­ی شناسنامه بسیاری از نشریه های کوه­نوردی، (و برگه­های درخواست عضویت باشگاه­های کوه­نوردی و بروشورهای همراه وسایل کوه­نوردی) به "خطرهای ذاتی" این فعالیت به صراحت اشاره و به خواننده تذکر داده شده است که مسوولیت عواقب ناشی از حادثه­های کوهستان و استفاده ی نادرست از وسایل، برعهده­ی خودش خواهد بود." در واقع، در آن مقاله نه تنها از فدراسیون کوه نوردی بابت گرفتن برگه های رفع مسوولیت ایراد نگرفته بودم، بلکه انتقاد کرده بودم که:

"فدراسیون کوه­نوردی هیچگاه به شکل منطقی و مستدل به مساله­ی خطرات کوهستان نپرداخته است و به جز یکی دو مورد اشاره­ی ضمنی و گذرا، در هیچ یک از گاهنامه­ها و اطلاعیه­های خود به این نکته اشاره نکرده که کوه­نوردی جدی و ممتد در بردارنده­ی ریسک و حادثه است و هر چه روزهایی که شخص در کوه سپری می­کند، بیشتر شود، و این کوه­نوردی­ها در ارتفاع بالا انجام شود، خطر بیشتر می­شود. مسوولان فدراسیون پس از حادثه­ی مرگ اوراز در مورد پر خطر بودن هیمالیانوردی زیاد صحبت کرده­اند، اما پیش از این تقریبا هیچ بحثی در این زمینه نداشته­اند. به این ترتیب فدراسیون تا حدودی سبب ساز سهل انگاری در میان کوه­نوردان (حتی هیمالیانوردان خود) و زمینه­ساز ناآمادگی ذهنی خانواده­های کوه­نوردان شده است."

در مقاله ی دوم هم که حشمت حیدریان و من نوشته ایم، آمده است:

"از آنجا که ورزش و صدمه دیدن دو امر غیر قابل تفکیک است، نوعی مصونیت قضایی برای ورزشکار {و مربی یا سرپرست یا مدیر برنامه}، یک ضرورت اجتناب­ناپذیر است، اما این مصونیت محدود به رعایت مقررات در زمان و مکان اجرای عملیات ورزشی است."

در مورد برگه های رافع مسوولیت، من پیوسته از مدافعان آن بوده ام و انتقادم به فدراسیون کوه نوردی این بوده است که چرا در این زمینه به روشنی بحث نکرده و فقط به گرفتن امضا از شرکت کنندگان در برنامه های بزرگ بسنده کرده است. در این جا هم تصریح می کنم که اگر شرکت کنندگان در برنامه های کوه نوردی، مسوولیت حادثه های احتمالی را نپذیرند، در عمل هیچ کس حاضر نخواهد بود که مسوولیت سرپرستی و سازمان دهی یک برنامه، یا اداره ی یک سازمان کوه نوردی را بر عهده گیرد. بدیهی است که بحث "قصور در انجام وظیفه" در جای خود قابل طرح است.