یاد من باشد، فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هرچه گذشت
خانهی دل، بتکانم از غم
و به دستمالی از جنس گذشت،
بزدایم دیگر، تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم، از سر صدق، سلامی بدهم
فریدون مشیری
عید طبیعت، دیدار یاران و خویشان، و تماشای نوزایی آب و خاک، گوارا تان باد!