کارگاه آموزش محیط‌زیست در خانه کتابدار

کارگاه خانه کتابدار دیروز برگزار شد. از مدت‌ها قبل قرار گذاشته بودیم، یک روز بروم و برای اعضای گروه ترویج‌شان درباره روش‌های آموزش محیط زیست حرف بزنم. مخاطب‌ها مختلف بودند. بین‌شان معلم مهدکودک و دبستان، کارمند میراث فرهنگی، مادر خانه‌دار و … وجود داشت. اکثرشان هم سن بالایی داشتند. البته به نسبت میانگین سنی گروه‌های داوطلبی که کار محیط زیستی می‌کنند.

اول کارگاه درباره محیط زیست، دلایل حفاظتش، آموزش محیط زیست و اینکه چرا آموزش محیط زیست لازم است، حرف زدیم و فعالیت گروهی انجام دادیم. نیمه دوم کارگاه هم نمونه‌هایی از تجربه‌های نه سال گذشته موسسات مختلفی که باهاشان کار کرده‌ام (جبهه سبز ایران، انجمن یوزپلنگ ایرانی، مرکز مشارکت‌های زیست محیطی شهرداری منطقه 7، موسسه اندیشه انسانشهر و انجمن نیکوکاری رهاورد مهر و دانش) را برایشان مثال زدم. فیلم و عکس نشان دادم، کتاب‌ها و کتابچه‌های طراحی شده را نشانشان دادم و … .

آخر کارگاه هم در این باره حرف زدیم که چگونه می‌توانند آموزش محیط زیست را با کار خودشان ترکیب کنند.

هدفم این بود در کنار نشان دادن کارهایی که انجام شده، روی دو نکته تاکید کنم. یکی اینکه متفاوت بودن حوزه کاری، توجیهی برای انتشار اطلاعات نادرست از نظر علمی نیست. بخصوص برای گروه‌هایی که کار آموزشی می‌کنند و مشغول نشر اطلاعات هستند. این همان نکته‌ای است که کنراد لورنتش در مقدمه کتابش توضیح داده بود (+). اینکه به بهانه تخیلی بودن، دنبال واقعیت‌ها نرویم و ندانیم. یک هنرمند، یک داستان نویس یا … باید بداند واقعیت چیست و با آگاهی از واقعیت فاصله بگیرد.

هدف دومم تاکید روی این نکته بود که اکثر اوقات لازم نیست، با اسم آموزش محیط زیست جلو برویم. آموزش محیط زیست را می‌شود در درس هنر، ریاضی، ورزش، اجتماعی و … گنجاند، حتی بدون اینکه نامش بیاید. این آموزش حتی اثرگذارتر از وقتی است که تنها یک معلم می‌شود سردمدار حرف زدن درباره محیط زیست و تنوع زیستی و حفاظتش. مسایل زیست محیطی در همه سطوح زندگی، در همه گروه‌های سنی، در همه روزهای سال، در همه گروه‌های اجتماعی جریان دارند، پس آموزش درباره آن هم باید همین‌قدر سیال و روان باشد. و این کار را نمی‌شود انجام داد، مگر اینکه آدم بزرگ‌هایی که کار آموزش می‌کنند، معلم‌ها، مادر و پدرها و …، سطح اطلاعات‌شان را بالا ببرند.

تعدادی کتاب که فکر می‌کردم به دردشان بخورد هم همراهم برده بودم.

آخرش از طرف انجمن یوزپلنگ ایرانی یک جلد کتاب «فرهنگنامه حیات وحش ایران» (+) و از طرف موسسه اندیشه انسانشهر، یک جلد کتاب «گیاهان شهر ما» به کتابخانه خانه کتابدار هدیه دادیم و خانه کتابداری‌ها هم به ما کتاب «روشنگر تاریکی‌ها» (+) که زندگینامه جبار باغچه بان و همسرش است را هدیه دادند. کتاب فوق‌العاده‌ای است.

ممنون سیما که آمدی کمک.


دسته‌بندی شده در: م.م یک معلم محیط‌ زیست