تهران به کلافی سردرگرم و درهم تنیده از مشکلات، چالشها و بحرانهای محیط زیستی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و … بدل شده است. این در حالی است که میزان سرمایهگذاری، انباشت نیروی انسانی متخصص و توجه ملّی به بزرگترین کلانشهر کشور، هرگز قابل مقایسه با هیچ سکونتگاه کوچک و بزرگ دیگری در ایران نبوده است. بروز پدیدهی بسیار خطرناک نشست زمین به میزان ۳۶ سانتیمتر در سال در جنوب پایتخت، رشد فزایندهی شاخصهای آلایندهی هوا، قتل سالانهی ۲۰۰ میلیارد دقیقه از عمر شهروندان تهرانی به وسیلهی قاتلی به نام ترافیک؛ افت کیفیت آب شرب و کابوس جیرهبندی آن، تنها بخشی از مشکلات فزایندهی این «غولشهر» ایرانی است که از منظر بدهکاری بومشناختی (اکولوژیکی)، ورشکستهترین سکونتگاه کشور هم محسوب میشود.
در چنین شرایطی، خبر میرسد که ظاهراً پس از یک دهه، دیروز قفل کابینه که از اواسط دولت هشتم بر روی شهردار تهران ناگشوده مانده بود، به وسیلهی کلید مشهور حسن روحانی در دولت یازدهم گشوده شد تا فصلی جدید از آغاز همراهی، همافزایی و مدیریت هماهنگ در کابینهی تدبیر و امید رقم بخورد؛ اقدام بایستهای که هرچند میتوانست خیلی زودتر محقق شود، اما به هر حال نشان از یک واقعیت امیدبخش دارد: اینکه دوران نگاه جناحی برای درمان دردهای جامعه سپری شده و دولت یازدهم میخواهد از تمامی ظرفیتهای حاکمیت و سرمایههای اجتماعی کشور بر بنیاد پندارینهی مدیریت یکپارچه برای مهار بحرانهای پیش رو بهره برد.
در تبیین ضرورت وجود یک مدیریت هماهنگ و یکپارچه، کافی است به موضوع تورم قیمت تمامشدهی تولید در کلانشهر تهران نگاهی دوباره بیاندازیم تادریابیم که چگونه به رغم آنکه در«فرآیند یا فرهنگ تولید» انتظار این است که وقتی ظرفیتها افزایش مییابد و تولید انبوه (Mass Production) جایگزین تولید سنتی میشود، به طور طبیعی هزینهها کاهش یابد؛ امّا اینک با شگفتی شاهد این هستیم که در زندگی شهری در اغلب موارد، خلاف این موضوع رخ میدهد! چرا؟ چه مصداقی از این گویاتر که ضرورت هماهنگی و وجود برنامههای همگرا و همسو با برنامههای توسعه و دیگر برنامههای شهری و یا کشوری همچون برنامه چشمانداز ۲۰ ساله ایران ۱۴۰۴ را نمایان سازد؟ در حقیقت، به رغم شعارها و سخنان جمعگرایانه، عملاً چند دولت قبلی آنگونه که باید از ظرفیت شوراهای شهر و شهرداران منتخب ایشان نه تنها به درستی و سزاوارانه استفاده نکردند، بلکه این حس غالب بود که انگار بدنهی اجرایی دولت و کارگزاران ارشد آن، به نمایندگان مردم در ساختمان بهشت و منتخبین آنها در تهران و دیگر همتایانشان در کلانشهرهای کشور به عنوان یک رقیب نگاه میکردند که باید در مسابقه! شکست بخورند!!
چنین است که نگارنده به سهم خود، دعوت رییس شورای شهر و شهردار تهران به جلسه دیروز هیأت دولت یازدهم را به فال نیک گرفته و امیدوار است این حضور منجر به همافزایی بیشتر و مدیریتی انسجامیافتهتر برای خروج از بحرانهایی شود که روز به روز، تنگی نفس را بر شهروندان تهرانی تحمیل میکند. چه، دولتی که در شمار نخستین آرمانهای اصلیش، اعتمادسازی به سمنها (سازمانهای مردمنهاد) و برونسپاری بخشی از مسئولیتها و وظایفش در قالب منشور شهروندی و راهبردهای هیجدهگانه نمود یافته است، در گام نخست باید نشان دهد که از ظرفیت و استعداد لازم برای سوار کردن عصارهی تجربهی مدیریت دولتی – فارغ از گرایشهای سیاسی – به قطار توسعهی ملی و پایدار برای شتاب بخشیدن به چرخ اقتصادی کشور برخوردار است.
مؤخره:
این یادداشت با عنوان: «همافزایی علیه آلودگی کلانشهر» در صفحه نخست روزنامه شرق امروز – اول اسفند ۱۳۹۲ – در ستون سرمقاله منتشر شد.