سرانجام آن رخدادی که همهی دوستداران محیط زیست ایران منتظرش بودند، به وقوع پیوست و برای نخستین بار در طول حیات جمهوری اسلامی ایران، عالیترین مقام حکومت، گروهی را به حضور پذیرفتند که فقط یک ویژگی مشترک داشتند: جملگی اهل طبیعت و محیط زیست بودند؛ ملاقاتی که نخستین جرقهی شکلگیری آن، شاید به تابستان سال ۱۳۹۲ در خانه محیط زیست میدان انقلاب تهران برسد!
البته حق دارید بپرسید که چرا آنقدر دیر؟! چگونه است که رهبری نظام ایران، در طول ۳۶ سال گذشته، تقریباً صاحبان همهی صنایع، گروههای مردمی، بسیج، ارتش، سپاه، اقوام و اقشاری از استانهای مختلف به تفکیک، دانشجویان، دانشآموزان، اساتید دانشگاه، سفرا، دیپلماتها، کارگران، اصناف، هلال احمر، استانداران، نمایندگان ادوار مجلس، خبرگان، عشایر، معلمان، هنرمندان، سینماگران، خطاطان، شعرا، ورزشکاران، فوتبالیستها، وزنهبرداران، اعضای بزرگداشت روز مهندس، مردم هشترود، مسئولین جهاد دانشگاهی، پرسنل سازمانها و وزارتخانههای مختلف و دهها و صدها گروه اختصاصی دیگر را به حضور پذیرفتند؛ اما تا ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ نوبت به محیطزیستیها نرسید! چرا؟
و البته پاسخ نگارنده به این پرسش تأملبرانگیز و منطقی، همان پاسخ سهراب سپهاری عزیز است!
اینکه
پشت سر باد نمیآید
پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است
پشت سر روی همه فرفرهها خاک نشسته است …
زندگی، آب تنی کردن در حوضچهی اکنون است! نیست؟
خلاصه اینکه دوستان من! مهم نیست که چرا تاکنون ما را آنگونه که باید ندیده بودند، مهم این است که سرانجام ما را دیدند و از قضا با پروژکتورهای پرتابل هم دیدند؛ آنقدر که نور خیرهکنندهاش از همان دیروز چشم برخی از طبیعتستیزان قدرتسالار را کور کرده و خبر میرسد که حتی برخی از جلسههای مرتبط با اجرای چندین طرح ضد محیط زیستی و کارگروههای وابسته به آنها در چند استان بدون اعلام قبلی لغو شد تا لابد بتوانند از شوک این سخنان تاریخی به درآمده و دوباره لشکر درختافکنان خود را سازماندهی مجدد کنند!
بگذریم … زیرا گفتنیها را امروز در روزنامه ایران نوشتهام.
بیشتر میخواهم از یک خاطره، از یک حاشیهی جذاب که برای نگارنده پیش آمد، سخن بگویم!
اینکه وقتی هشت صبح دیروز با اتوبوس از مقابل پارک پردیسان به سمت حسینیه امام خمینی (ره) راه افتادیم، برخی از مدیران محترم و مقامات سازمان حفاظت محیط زیست، نصایحی برادرانه به من کردند که خلاصهاش این بود که شما دیگر یک فعال محیط زیستی و یک ان جی اویی نیستی! حالا شما یک مقام دولتی و یک مدیرکل هستی و نباید به گونهای سخن بگویی که هزینههایش را در مجلس یا استانداریها، مجبور باشد سازمان یا برخی از ادارات کل ما بپردازد!
هرچند البته به آن دوستان متذکر شدم که اگر معصومه ابتکار در آبان ۱۳۹۲ درویش را دعوت به همکاری کرد، به دلیل آگاهی و اشرافش به همین ویژگی او بود و اگر مرا با چنین ویژگیای نخواهند، مسلماً در رفتن درنگ نخواهم کرد. اما پس از شنیدن سخنان رهبری نظام، پس از شنیدن حرفهایی از آیتالله خامنهای که تاکنون محمّد درویش هم با این صراحت مطرح نکرده بود؛ و پس از شنیدن انتقادهای تند ایشان به آنهایی که جنگلهای شمال کشور را به بهانهی تأسیس یک حوزهی علمیه پاک میتراشند، یا آن گروه از کوهخوارانی که مشغول تغییر کاربری اراضی در رویشگاههای زیبا و کوهستانی شمال شرق تهران یا مشهد هستند؛ دریافتند که شکستنیها شکسته! دیگر احتیاط لازم نیست! هست؟ به ویژه که مقام معظم رهبری آشکارا گفتند که هر بار به کوهستانهای تهران میروند، دلشان میلرزد و با نام آوردن از برخی نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات، آشکارا از مردم خواستند تا اجازه ندهند به هیچ بهانهای این مظاهر زیبای طبیعت تبدیل به برجهای آنچنانی شده و تخریب گردد.
از امروز من اگر جای ۳۱ مدیرکل محیط زیست و منابع طبیعی در ۳۱ استان کشور بودم، دستور میدادم تا هر چه زودتر، بنرهایی از سخنان دیروز معظماله تهیه و بر در و دیوار ادارات متبوع نقش بندد و نیز کلیپهایی حاوی سخنان ایشان تهیه کرده و برای طبیعتستیزان غافل در ادارات وابسته به وزارت نیرو، مسکن و راهسازی، وزارت صنایع و معادن، استانداریها، وزارت نفت، وزارت دفاع و … میفرستادم و بر روی این بستههای اهدایی به رنگ قرمز مینوشتم: تقدیم با عشق!
میماند یک خواهش!
به نظرم جا دارد تا چهرهی دوستداشتنی محیط زیست ایران، مادر مهربان همهی زیستمندان ایرانی، معصومه ابتکار عزیز هم در پاسخ به همراهی همهی دوستداران محیط زیست کشور و انتشار بیانیههای صریح در دفاع از تمامیت سازمان حفاظت محیط زیست در مقابل طرحی که ۱۳۰ نماینده محترم مجلس شورای اسلامی با قید دوفوریت آن را ارایه کرده و خواستار تنزل جایگاه اداری سازمان حفاظت محیط زیست از معاون رییس جمهور به معاون وزیر شدند، پژواکی شایسته نشان داده و در آستانهی نوروز ۱۳۹۴، با لغو همیشگی تفاهمنامهی آشوراده، همه را خوشحال کرده و عیدی مقام معظم رهبری به دوستداران طبیعت ایران را کامل کنند.
آمین …