در پاسخ به دکتر کردوانی: جنگل را به خاطر آدم‌ها حفظ کنیم

/ هفته گذشته مصاحبه‌ای با عنوان «انسان مهم‌تر از درخت است» در این صفحه منتشر شد که واکنش‌هایی را به دنبال داشت. واکنش‌هایی که تحت دو عنوان مطرح شدند. مسائل مطرح شده در مصاحبه رویکردهای متفاوتی را درباره جاده‌سازی در طبیعت در دل خود داشت. رویکردهایی که می‌شد از آنها نظریات و نتایج دوپهلویی را برداشت کرد. دوم اینکه کارشناس مصاحبه شونده که یکی از کویرشناسان هستند به‌عنوان متخصص درباره مسائل محیط‌زیست سخن گفتند در حالی که افرادی که سال‌هاست در حوزه محیط‌زیست کار می‌کنند بیش از هر چیز ایشان را در مسائل جغرافیا و کویرشناسی متخصص می‌دانند. چهره ماندگار کشورو استاد نمونه در گفت‌وگو از روندی گفتند که به نظر کارشناسان بیشتر به تخریب محیط‌زیست کشور می‌انجامد.

درخت برای انسان

محمد درویش، کارشناس امور جنگل و مرتع به آرمان می‌گوید: «در اینکه ارزش انسان بیشتر از درخت است هیچکس تردیدی ندارد و هیچ فعال و متخصص محیط‌زیست نیز در این مساله شکی ندارد. اتفاقا اگر فعالان محیط‌زیست نیز بر حفظ اندوخته‌های گیاهی تاکید می‌کنند به این دلیل است که حفظ اندوخته‌های گیاهی منجر به پایداری بوم شناختی و اکولوژیکی سرزمین می‌شود و وقتی سرزمین از نظر شاخص‌های اکولوژیکی پایدار باشد تمام زیستمندانی که در آن سرزمین زندگی می‌کنند و از جمله انسان‌ها، از آن منتفع خواهند شد. بر این اساس این جمله نباید به‌عنوان یک دستاویز برای طبیعت ستیزان و کسانی که به این عنوان می‌خواهند روند پاکتراشی جنگل‌ها را افزایش بدهند قرار بگیرد. این نقض غرض است. اینکه ما بگوییم چون «انسان مهم‌تر از درخت است؛ بنابراین برای رفاه او می‌توانیم درخت را قطع کنیم» این یک تناقض بزرگ است؛ چرا که قطع کردن درخت بزرگ‌ترین مخاطره را برای رفاه انسان دارد. او در ادامه تاکید می‌کند: «اگر برخی تمایل دارند که بروند و البرز را ببینند خوب است سوار هلیکوپتر شوند و آنجا را ببینند. اما وقتی که ما جاده می‌کشیم در حقیقت میلیون‌ها گونه گیاهی و زیستمند را از بین می‌بریم، محیط‌زیست آنها را از نظر اکولوژیکی دچار گسست می‌کنیم؛ ارتباط آنان را با هم قطع می‌کنیم و این مساله سبب تشدید فرآیند تخریب می‌شود. اصولا در بحث محیط‌زیست، منافع و زیان‌های هر نوع سازه‌ای بررسی می‌شود. اینکه ما بخواهیم به خاطر رفاه حال آن دسته از هموطنانی که توانایی کوه پیمایی ندارند جاده بکشیم چه ضرری به موجودیت عرصه‌های کاملا ممتاز ما خواهد زد که هم به‌عنوان میراث ملی و هم میراث طبیعی ثبت شده‌اند؟ بیان این جمله از سوی دکتر کردوانی بسیار شگفت‌آور است. در هیچ کجای دنیا برای قله کلیمانجارو، اورست یا دیگر قلل جاده نکشیده‌اند که صعود سالمندان با اتومبیل به آن نقطه انجام شود. این بر هیچ قاعده علمی استوار نیست.» درویش در ادامه گفت: «اکوسیستم‌های جنگلی ما یک قلمرو فضایی سه‌بُعدی ایجاد کرده‌اند که به واسطه این درختان، یک حیات گیاهی و جانوری در سه بعد زیر زمین، سطح و اندام هواییش شکل گرفته و فقط یک نهال نیست؛ بلکه یک موجودیت زنده است که باید آن را حفظ کنیم و به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست که ما بیاییم مثلا ۱۰ هکتار از جنگل‌های باستانی هیرکانی را قطع کنیم و به جای آنها، صد هکتار درختان جدید بکاریم. حتی حجم سرپای این جنگل‌ها با هم قابل قیاس نیست.»

کشوری با محدودیت پوشش گیاهی

اما چرا فعالان و متخصصان محیط‌زیست نسبت به قطع درختان این همه حساس هستند؟ درویش به این پرسش اینگونه پاسخ می‌دهد: «ما در کشوری زندگی می‌کنیم که ۷/۸۹ درصد آن سرزمین خشک است و به شدت با محدودیت پوشش گیاهی روبه روست. خوشبینانه‌ترین برآوردها نشان می‌دهد که پوشش طبیعی جنگلی ما در حدود ۱۲ درصد است که با ۲ درصد جنگلکاری که داریم در مجموع ۱۴ درصد می‌شود. این باعث شده که میزان سرانه فضای سبز در دسترس ایرانیان حدود ۱۸ صدم هکتار باشد که این رقم کمتر از یک چهارم میانگین جهانی است. در چنین شرایطی میزان توجه به حفظ اندوخته‌های جنگلی ما دست کم باید ۴ برابر میانگین جهانی باشد. حال سوال ما این است که در چنین کشوری که ۹۰‌درصد از وسعت ۱۶۵ میلیون هکتاری آن برهنه است آیا هیچ مسیر توسعه دیگری جز عبور از دل همان جنگل‌ها وجود ندارد؟ چرا ما همین اندوخته کوچک جنگلی‌مان را از بین می‌بریم؟» این محقق و پژوهشگر جنگل و مرتع در ادامه تاکید کرد: «ما با توسعه مخالف نیستیم؛ اما می‌گوییم که باید تحت هر شرایطی رقم اندک پوشش گیاهی‌مان را حفظ کنیم و اگر لازم بود در مواقعی برای اجرای پروژه‌ای از مناطق جنگلی عبور کنیم، از تجربیات کشورهای دیگر استفاده کنیم. الان در کشور چین بدون قطع حتی یک درخت، پل‌های هوایی می‌سازند. نمی‌شود این تجربیات را استفاده کرد؟ علاوه بر اینکه خود ساخت جاده چون عامل دسترسی راحت تعداد زیادی از شهروندان به طبیعت است عامل آسیب جدی به پوشش گیاهی است که البته خود ایشان به این موضوع نیز اشاره کرده‌اند.» درویش درباره نظریات دکتر کردوانی درباره سدسازی نیز می‌گوید: «ما می‌گوییم سدسازی فقط در صورتی که برای تامین نیاز آب شرب مردم باشد قابل توجیه است؛ ولی اگر برای تامین آب مورد نیاز کشاورزی و تامین برق باشد گزینه‌هایی به مراتب کم هزینه‌تر وجود دارد. اکنون راندمان کشاورزی ما ۳۵ درصد است؛ یعنی ۶۵‌درصد آب را هدر می‌دهد. آیا بهتر نیست به جای سدسازی برای تامین آب کشاورزی، کشاورزی مان را از نظر نرم‌افزاری ارتقا بدهیم و راندمان آنرا بالاتر ببریم؟ یا اینکه برق‌مان را به جای اینکه از طریق انرژی آبی تامین کنیم از راه انرژی بادی و خورشیدی به دست بیاوریم که در کشورما نیز در دسترس است؟ ما معتقدیم در گزینه‌هایی به جز تامین آب شرب، سدسازی باید به‌عنوان آخرین گزینه مطرح باشد.»

براساس تخصص خود سخن بگوییم

دکتر علی یخ‌کشی دکترای محیط‌زیست و پایه‌گذار دپارتمان محیط‌زیست دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۳ درباره ورود برخی متخصصان به حوزه‌های غیر تخصصی می‌گوید: «درباره جنگل‌ها باید تخصص داشت؛ آنگاه نظر داد. درست مانند تمام رشته‌های دانشگاهی دیگر.» او درباره نظر مدافعان جاده سازی‌ها به آرمان می‌گوید: «من هم بدم نمی‌آید که سوار یک ماشین ۸ سیلندر بشوم و مرا به نوک قله دماوند برساند؛ آرزو بر جوانان عیب نیست و بر ما مسن‌ها نیز؛ اما باید اثرات سوء این‌گونه طرح‌ها را بررسی کرد و در نظر داشت. بنده نه مانند دوست گرامیم آقای کردوانی با این مسائل برخورد احساسی می‌کنم و نه تعصبی. من می‌گویم هر جا هر کاری را می‌خواهیم انجام دهیم حتی درختکاری، باید ابتدا ارزیابی زیست‌محیطی صورت بگیرد. به همین صورت هم اول ارزیابی زیست‌محیطی آنهم توسط متخصصان بی‌طرف این رشته انجام بدهیم؛ بعد بیاییم درخت را قطع کنیم و جاده بسازیم.» این استاد محیط‌زیست دانشگاه گوتینگتن آلمان در ادامه درباره ساخت جاده زرین گل در جوار جنگل ابر گفت: «زمانی که اولین خبرها درباره جنگل ابر و ساخت جاده در نزدیکی آن مطرح شد بنده در مصاحبه با نشریات گفتم حیف است که جنگل ابر را خراب کنیم و از آن جاده عبور بدهیم. ولی اگر هم قرار است چنین جاده‌ای آنجا ساخته شود ابتدا باید مطابق با قوانین، ارزیابی محیط‌زیستی انجام شود و بعد منطبق با استانداردهای علمی این کار اجرا شود. خاطرم هست وزیر راه آن زمان اعلام کرده بود که هیاتی را برای انجام این ارزیابی انتخاب می‌کند. بنده در پاسخ به ایشان گفتم که این هیات را شما نباید انتخاب کنید؛ بلکه آنها باید یک عده متخصص امر ارزیابی محیط‌زیست باشند و باید از جانب سازمان محیط‌زیست تایید شوند؛ افرادی بی‌طرف باشند و قضاوت کنند. طبیعی است که شما که خود می‌خواهید مجری باشید چگونه می‌خواهید در ارزیابی بی‌طرف باشید؟» یخ کشی گفت: «اینکه فقط به منافع اجرای طرح‌ها نگاه کنیم و آسیب‌ها را از نظر دور بداریم منطقی نیست. اینکه بگوییم این راه را درست کنیم رونق فلان منطقه زیاد می‌شود؛ این کارخانه پتروشیمی را بزنیم، اشتغال ایجاد می‌کند. این می‌شود مصداق زیرابرو گرفتن و چشم کور کردن.» آمارهای دولتی می‌گویند ۳۲ تا ۳۳ میلیون هکتار در فلات مرکزی ایران زمین داریم که می‌شود با اندکی هزینه و زحمت تبدیل به زمین کشاورزی، باغ، مرتع و… شود. دکتر یخ‌کشی می‌گوید که ما تمام اینها را رها کرده‌ایم و آمده‌ایم یقه پارک ملی گلستان، جاجرود، جنگل ابر و دیگر اکوسیستم‌های ارزشمندمان را گرفته‌ایم. این استاد بین‌المللی دانشگاه در ادامه گفت: «آخرین نصیحت و شاید هم وصیت من به دوستان بزرگوارم این است که در کاری که تخصص نداریم دخالت نکنیم. بنده بارها برای سخنرانی یا تدریس در رشته‌های جانبی و مرتبط با رشته خودم دعوت شدم. رشته‌هایی که درباره‌شان اطلاعات زیادی هم داشتم و منافع مادی فراوانی نیز برایم داشت؛ اما چون تخصص نداشتم قبول نکردم.» پروفسور علی یخ‌کشی با بیان اینکه طبق تحقیقات پروفسور گابریل و پروفسور بوبک در دهه ۵۰ میلادی داشته‌اند، ما در ایران در ۲ هزار سال پیش در حدود ۹۰ میلیون هکتار جنگل داشته‌ایم؛ در حالی که اکنون صحبت از ۷ تا ۱۰ میلیون هکتار است که اگر آمار واقعی را بخواهیم ۲ میلیون هکتار بیشتر نیست گفت: «انسان مهم است؛ اما طبیعت در دست ما امانت خداست و باید آن را درست حفظ کنیم. انسان اشرف مخلوقات است؛ اما در قرآن هم آمده که «من زمین را در اختیار تو قرار دادم تا از آن استفاده ببری؛ ولی تخریب نکن و به‌صورت امانت دوبار به من بازگردان.» اگر بخواهیم طبیعت را تخریب کنیم آیا می‌توانیم در کویر زندگی کنیم؟ الان در کویر مرکزی ایران در حفاری‌هایی که انجام شده آثار زندگی در ۵ هزار سال پیش از میلاد مسیح پیدا شده؛ یعنی روزی آنجا زندگی بوده و در اثر عملکرد غلط انسان در طبیعت، تبدیل به کویر شده و ساکنان آن، کوچ کرده و به جایی دیگر رفته‌اند. حالا اثری از زندگی در آنجا مشاهده نمی‌شود. برنده جایزه جهانی هوم بولد می‌پرسد: «حال اگر ما انسان‌ها که از درختان مهم‌تریم، این اندک جنگل‌ها و مراتع را نیز ویران کنیم و تمام ایران را به کویرتبدیل کنیم باید کجا برویم؟ پس با همان خردی که خداوند به ما داده به خاطر خودمان باید طبیعت را خوب نگه داریم و در استفاده از آن اعتدال را رعایت کنیم.»

نوشته الهه موسوی/ منبع: روزنامه آرمان

لینک: http://www.armandaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=150&pageno=7

پی دی اف صفحه: http://armandaily.ir/1391/07/26/Files/PDF/13910726-2030-19-7.pdf

 

Posted in: دسته‌بندی نشده