عباس محمدی- سبزپرس
شعار کلیدی دولت کنونی در روند انتخابات، "تدبیر و امید" بود. به نظر می رسد که تدبیرگرایی، اینک حتی به مدیرانی که از سوی دولت پیشین به کار گمارده شده بودند، نیز تسری یافته است. در موضوع معدن کاوی در کوه شاه (کوشا) که مورد مخالفت شدید روستانشینان و عشایر اطراف کوه، جامعهی کوهنوردی، و همهی دوستداران آب و خاک کشور است، دستور استاندار کرمان برای توقف عملیات معدن و اعلام این که با احترام به افکار عمومی، کمیتهای بیطرف مرکب از خبرگان محیط زیست و منابع طبیعی و آب تشکیل خواهد شد تا در این مورد تصمیمگیری کند، نشانهای فرخنده از تدبیرگرایی امیدبخش است. دیگر نشانهی این چنینی را در شب پنج شنبه 21 شهریور در روستای باغ فخروییه در پای کوشا دیدیم که نمایندهی مردم بافت در مجلس (که پیشتر، مخالفت جدی با کار معدن سنگ آهن در آن کوهستان نداشت) فروتنانه به میان جمع حدودا هزار و سیصد نفرهی مخالفان معدن آمد و از دل سوزی آنان برای طبیعت منطقه قدردانی کرد و قول داد که خواستهی آنان را پیگیری کند.
تدبیر خانم ابتکار که در دومین روز کار خود در مقام رییس سازمان حفاظت محیط زیست، بیهیچ تکلف اداری، در پاسخ به درخواست یک روزنامه نگار، پیامی ارزنده برای گردهمایی باغ فخروییه فرستاد نیز بسیار امید بخش بود. مدیران دولتی باید بدانند که هرگاه از در تفاهم با گروههای مردمی درآیند و صدای آنان را بشنوند، در همان آن بازخورد مثبت و مداراجویانه را دریافت میکنند؛ رفتار آرام و مدبرانه ی صدها نفری که در روز 22 شهریور در جادههای دسترسی معدن راه پیمایی کردند و به محل کارگاه معدن رفتند، یک نمونه از این گونه بازخوردها بود.
در این مرحله، تدبیرهای دیگری لازم است تا کار به شکل شایستهای به سرانجام برسد و جوانههای امید سر بر افرازد؛ نخست آن که کمیتهی مورد اشارهی استاندار، نباید فقط در برگیرندهی کارشناسان دولتی از استانداری و ادارههای منابع طبیعی و محیط زیست باشد و دستکم باید نیمی از آنان، از افراد غیردولتی و فعالان جامعهی محلی و کوهنوردان باشد. دوم این که باید نسخهای از اسناد ارزیابی محیط زیستی معدن سنگ آهن کوشا (اگر چنین ارزیابیای انجام شده باشد) در دسترس مردم قرار گیرد تا معلوم شود که چه کسانی با چه توجیهاتی زمینهی تخریب «برج آب» گرانقدر جنوب شرق کشور را فراهم ساختهاند. سوم این که هرچه زودتر برای باز زندهسازی پوشش گیاهی نابودشده در مسیر معدنکاوی و ترمیم شیبهای برش خورده که استعداد رانش و فرسایش خاک منطقه را به شدت افزایش داده، طرحی اندیشیده شود. در این زمینه هم جامعهی غیردولتی میتواند درگیر شود و به کار سرعت بخشد.
دوستان کوهنورد و مدافعان محیط زیست، دربارهی ارزشهای کوشا و اثر تخریبی معدنکاوی در آن کوه، تاکنون بسیار نوشته و گفتهاند. در این جا فقط به یکی دو مورد که در دیدار روزهای 21 و 22 شهریور، به چشم آمد اشاره میکنم: یکی از باغداران مسن فخروییه میگفت از روزی که انفجارهای معدن آغاز شده، آب جویباری که به سوی روستا میآید، نصف شده است. خودم دیدم که یکی از درههای آبخیز کوشا بدل به مخروبهای پوشیده از «باطله»های راهسازی شده بود و در نقطه ای دیگر، لکهی بزرگی از گازوییل یا روغن موتور، در فاصلهی یکی دو متری جویباری که به سوی ده میرود، زمین را آلوده کرده بود. ترانشههای ناشی از برش کوه در شیبهایی که تا پنجاه - شصت درجه شیب دارند، و نیز خاک نرم مرده (حاصل از آمد و شد ماشینهای سنگین)، فضا را آمادهی خیزش «ریزگرد» ساخته است.
اینها در شرایطی است که هنوز معدن کار اصلی خود را آغاز نکرده و برداشتهای تجاری شروع نشده است. در عصر جمعه که از باغ فخروییه برمیگشتیم، در نزدیکی کرمان شاهد توفان گرد و غبار بودیم، به گونهای که دید در جاده به چند ده متر کاهش یافت؛ در منطقهای که تا این حد استعداد بیابانی شدن دارد، دستکاری در سامانهی طبیعی کوهستان، بازی با دم شیر است.
در استان کرمان (چنانکه در همه جای ایران) هر قطره آب یک دُر گرانبها است؛ برای مردم محل و برای اکثریت ایرانیان، هیچ معدنی ارزشمندتر و پربازدهتر و پایدارتر از چشمههای آب و جویبارهای برلیان مانند نیست. نگذاریم که سودجویی کوتهبینانه و آزمندی جمعهای کوچکی که صدها کیلومتر دورتر از منطقه در امن و آسایش اشرافی به سر میبرند و با حسابهای پر از دلار در خارج از کشور و با گذرنامههای ممهور به ویزای کانادا و... به این سرزمین به چشم انبانهای زر آمادهی تاراج مینگرند، خاک ما را به توبره کند.