داستان غم انگیز ریزگردها و سردرگمي مسئولین مربوطه

چند سالی است که تکرار طوفانهای گرد و غباری در استانهای جنوبی و غربی کشور بصورت یک معضل و پدیده حاد بروز و ظهور کرده است بصورتی که در بسیاری موارد تعطیلی چند روزه ادارت و مدارس مناطق مذکور را در پی داشته است. فراوانی و گستردگی این طوفانهای گرد و غباری در بسیاری موارد با عبور از زاگرس، مناطق مرکزی کشور را هم در نوردیده و آنطوری که برخی تصاویر ماهواره ای نشان می دهند حتی از البرز نیز عبور کرده است. در طول این چند سال حرف و حدیث های فراوانی نیز از سوی مسولین و دست اندرکاران مربوطه برای انجام اقداماتی در جهت کاستن از شدت و حدت این پدیده به زبان جاری شده است. حداقل دو مقام بلندبالای قبلی و فعلی سازمان حفاظت محیط زیست ایران به کشورهای همجوار سفر کرده و در طول 5-6 سال گذشته نشستهاي چند جانبه اي نيز با ترکيه، اردن، سوريه، قطر و عراق صورت گرفته است. آنچه در این مورد خاص می توان گفت این است که برایند این سفرها و نشست ها فقط در حد چند مصاحبه رسانه ای به سراجام رسیده است جالب انکه همین مصاحبه ها هم در مواقع طغیان ریزگردها و سرازیر شدن آنها به کشور و برای تسکین دل مردمی که نفس کشیدن برای آنها دشوار بوده ، به زبان آورده شده است و در بقیه ایام نه صحبتی و نه اقدامی در خور برای روزهای بحرانی صورت گرفته است. جالب اينجاست در ماده 5 آيين نامه آمادگي و مقابله با آثار زيان بار پديده گرد و غبار (ريزگردها) كه بنا به پيشنهاد سازمان حفاظت محيط زيست و به استناد اصل يكصدوسي وهشتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در جلسه مورخ 21/4/1388هيئت وزيران به تصويب رسيده و بوسيله رئيس جمهور براي اجرا اعلام شده است گفته شده "وزارت جهاد كشاورزي موظف است با هماهنگي سازمان هواشناسي كشور و استانداريهاي مربوطه مطابق زمان بندي هايي كه كارگروه تعيين مي نمايد، نسبت به مالچ پاشي و ساير اقدامات مناسب در مناطق با پتانسيل فرسايش بادي بالا براساس نتايج طرح شناسايي كانونهاي بحراني بيابانزا اقدام نمايد". طرح شناسايي كانونهاي بحراني مربوط به داخل كشور است و ارتباطي با ريزگردهاي مورد نظر ندارد حتي مديران مسئول هم در مصاحبه ها كه البته هيچ منبع و ماخذ درستي ندارد به اين موضوع اشاره كرده اند. آنچنانكه معاون مناطق خشک و نيمه خشک سازمان جنگلها و مراتع كشور مي گويد11  ميليون هکتار کانون گرد و غبار در کشور عراق وجود دارد که 2 ميليون هکتار آن بحراني است و در جاي ديگري گفته مي شود 75درصد گرد و غبار هاي خارجي مربوط به کشور عراق است و بقيه مربوط به شمال آفريقا، اردن، سوريه و عربستان هستند. آمارهاي مشابهي نيز بارها از سوي رئيس سازمان حفاظت محيط زيست كشور در مصاحبه ها اعلام شده است. بايد گفت؛ آنچه تاکنون وسیله کارشناسان مربوطه به زبان آورده شده و می شود فقط در حد اظهار نظر کارشناسی است که بیشتر بر اساس تصاویرماهواره ای صورت می گیرد و بس. حتی در بسیاری از موارد نظرات متفاوتی برای منشاء این ریزگردها بیان می شود که اینهم از نبود یک تحقیق مستند و علمی است. از اينها كه بگذريم؛  در  سه چهار سال اخیر هم صحبت های زیادی از تخصیص اعتبار برای مهار ریزگردها و از زبان مسولین شنیده شده و حتی تا آنجا پیش رفتند که گفتند قرار است سطحی معادل یک میلیون هکتار از سرزمین عراق مالچپاشی شود آنهم نه با مالچ نفتی بلکه با مالچ ارگانیک! چون عراق اجازه استفاده از مالچ نفتی را بلحاظ تبعات زیست محیطی آن نمی دهد. يكي از بندهايي كه كارگروه ياد شده در دو سال پيش از جمله اقدامات خود بشمار آورده است نيز بازديد از دو منطقه مالچپاشي شده آزمايشي با مالچ غير نفتي در اهواز و كاشان بود. بنده به اتفاق گروهي از محققين موسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور و كارشناسان سازمان جنگلها در ارديبهشت و خرداد 1390 از مناطق مذكور بازديد كردم و پس از گذشت چند ماه هيچ اثري از مالچ مربوطه در تثبيت ماسه هاي روان در مناطق يادشده نديدم . اخیرا هم بودجه ای در حد یک میلیارد تومان از طریق مجلس و دولت برای این کار اختصاص یافته است. کسی نیست از این آقایان بپرسد این اعتبار میلیاردی را چگونه و در کجا می خواهید هزینه کنید. آیا منشا بروز و ظهور این پدیده در عرصه چندميليون هكتاري بیابانهای عربی همجوار مشخص شده است؟. اکنون که قریب به یک دهه از بحران ریزگردها که اصطلاع عربی را هم یدک می کشند،می گذرد و مراودات بین کشوری در سطح مسولین سیاسی و اجرایی هم راه بجایی نبرده است بهتر نیست به جای مرودات سیاسی و یا در کنار آن به مراودات علمی منطقه ای و بین کشوری بهای بيشتري داده شود. یقینا اگر طی چند سال گذشته اینکار صورت می گرفت دست کم می دانستیم که اعتبارات پیش بینی شده را در کجا و چگونه خرج کنیم که بهترین نییجه عاید شود. یقین دارم با وضعیت خاص فعلی هر گونه هزینه ای که بدون پشتوانه کار تحقیقاتی، صرف اینکار شود راه بجایی نخواهد برد. اکنون اگرچه خیلی دیر شده ولی لازم است که با همکاری دستگاههای تحقیقاتی و پژوهشی کشورهای درگیر با این پدیده و با هماهنگی سازمانهای بین المللی مربوطه ، بصورت جدی با انجام پروژه های مشترک تحقیقاتی هرچه سریعتر ابتدا کانونهای بحران زا در کشورهای همجوار شناسایی شود و سپس کارهای اجرایی صورت گیرد.

Posted in: دسته‌بندی نشده