من زنده ام و دوباره برگشتم تا بنویسم. چراییش رو نمیدونم و این اضافه شده به چیزای دیگه که نمیدونم. ... “من زنده ام”
ما در سرزمینی زندگی می کنیم که بیش از دو سوم آن با مشکل کم آبی روبروست. این معضل قدیمی است و همانند بقیه مسائل مهم زیست محیطی سرسری گرفته شده تبدیل به فاجعه خواهد شد.
... “آب، آب و باز هم آب”
وقتي كه جامعه رو به انحطاط مي ره … دست و دل آدم به نوشتن نمي ره
هشت سال تمام خون جگر خوردن تمام شد. بپذيريم يا نه دولت ها نماينده ملت هستند. هشت سال پر از نحسي و بلاياي خود ساخته. مديراني در عرصه محيط زيست َآمدند و رفتند كه به زعم بنده تفاوتي ميان گنجشك و قورباغه نمي ديدند. در اين سيستم هر چه هم فرياد بزني به جايي نمي رسد. ... “دولتي كه آمده بود تا ريشه كن كند”
سالهاست در روز های واپسین، دوستداران محيط زيست و حيوانات ( از جمله خودم) در باب نخريدن ماهي قرمز فرياد مي زنيم، مي نويسيم و گزارش مي دهيم.
اما در صحبت هاي روزمره با اطرافيان نكاتي رو دريافت كردم كه بد نيست در موردش كمي فكر كنيم.
زندگي شهر نشيني دوري از طبيعت و محيط زيست رو براي ما به ارمغان آورده. ما از نگاه خودمان كه سعي مي كنيم سفر كنيم و با حيوانات در ارتباط هستيم خريد ماهي را نهي مي كنيم. ولي كودكي كه در آپارتمان چهل متري زندگي مي كنه و خانواده اي داره كه هيچ ارتباطي با محيط زيست و حيوانات ندارند چطور با حيوان آشنا بشه؟ از دروس مدرسه؟؟! از رسانه ها؟ از كجا؟شايد كه با خريد ماهي قرمز بشه ارتباط كودك را با حيوانات حفظ كرد و مثل والدينش انساني دور از طبيعت و متنفر از حيوانات نباشه.
پس بر ماست كه روش ... “ماهی قرمز بخریم یا نه؟”
روزنامه جام جم:
راديو فرهنگ امسال نيز همگام با فرارسيدن سال نو به استقبال بهار ميرود. در همين خصوص گروه مطالعات فرهنگي راديو فرهنگ با ويژه برنامه ساز نوروز از 29 اسفند تا 13 فرودين 1391 هر روز از ساعت 9 الي 12 برنامهاي شاد و مفرح را ارائه ميكند.
مدير گروه مطالعات فرهنگي راديو فرهنگ؛ محمدصادق رحمانيان با اشاره به اين نكته كه راديو فرهنگ رسانهاي تخصصي ـ عمومي در حوزه مباحث فرهنگي است، ميگويد: گروه مطالعات فرهنگي نيز تلاش ميكند مباحث هنري، ادبي، اجتماعي، تاريخي و فرهنگي را در قالب برنامههاي خود به گونهاي بگنجاند كه با كلامي شيوا و ساده پاسخگوي نيازهاي فرهنگي جامعه باشد.
اميررضا راز، تهيهكننده و سردبير برنامه ساز نوروز، ميگويد: اصل شاديآفريني يكي از گرايشهاي اصلي و مورد توجه ايام نوروز است كه ضمن تاكيد بر شادي و نشاطآور بودن برنامه، گروه مطالعات فرهنگي راديو فرهنگ، ميكوشد به بررسي نوروز در اقصا نقاط ... “بنفشه زار”
۱- همه چیزمون نمادینه این هم روش. این نمادین ها آخر کار دست همه می ده.
کاشتن سوزنی برگ ها حداقل در تهران آثار منفی و زیانباری داره. اول این که این گونه درختها بومی نیستند. دوم این که اگر نگاهی به نقاطی از تهران که در اونها کلنی کاج وجود داره بیاندازیم به کنه مسئله پی می بریم.
به طور مثال پارک چیتگر: زیر تمام درخت های کاج هیچ چیز رشد نکرده و نمی کنه. علت چیه؟ برگهای سوزنی شکل کاج وقتی به روی زمین می ریزند به دلیل اسیدی بودنشون٬ خاک رو اسیدی می کنن. تجمع اسید در خاک باعث از بین رفتن گیاهان زیر درخت و پس از سالها باعث از بین رفتن خود درخت هم میشه.
باز هم ایندفعه اگر پارک چیتگر یا سرخه حصار رفتين٬ زير درختهاي كاج رو نگاه كنين…
۲- خيلي درگير كار هاي نمايشي شديم. ۱۵ اسفند درخت بكاريم. باشه ميكاريم. اما ... “درختکاری نمادین نماد چیست؟”
تجارت ماهی قرمز و در چند سال گذشته لاک پشت آبی گوش قرمز مدت هاست که در دوره زمانی ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین شکل میگیرد تجارتی که محصول آن هیچ ریشه ای در تاریخ باستانی عید نوروز ایرانی ندارد . ... “سال جدید را با قتل عام ماهی های قرمز و لاک پشت های آبی گوش قرمز آغاز نکنیم”
ملانصرالدین از معلم مکتب خانه طلب داشت. از دور داشت معلم رو می پایید. حوصله اش سر رفت به نزدیک کلاس رفت و به معلم گفت بیا طلب من رو بده. معلم گفت: بگذار کلاس تمام شه بعدبا هم بریم منزل طلبت رو میدم. ملا نصرالدین گفت: تو که اینجا کاری نداری. برو پول من رو بیاور من به جای تو ریشم رو می جنبونم…
یک بیماری جامعه رو گرفته. مثلا داریم با هم حرف می زنیم. موقعی که طرفمون حرف می زنه گوشامون بسته است داریم به حرفای بعدی مون فکر می کنیم و فقط حس می کنیم مخاطب مون داره دهانش رو می جنبونه. به محض توقف دهان شخص مزبور٫ مسلسل وار شروع به صحبت میکنیم و همین عکس العمل رو هم از فرد مخاطب می گیریم.
اون وقته که گفتگو تبدیل به بحث می شه بحث به جدل کشیده می شه و آخرش درگیری فیزیکی پیش میاد. ... “وقتی گوشهامون رو بستیم”
یک جمله در مورد امام حسین دیدم که روی شیشه ویترین یک خشکشویی نوشته شده بود:
دردناک این که به جای گفتارش زخمهایش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را تشنگی دانستند… ... “پرانتز”