در نقد نوشته های دکتر کردوانی

در یادداشت 3 آبان، در ادامه ی نقد دکتر کردوانی، با  نمونه ای از تلقی او از جانور، و قیاس مع الفارق شتر با آهو آشنا شدیم؛ اینک بد نیست که تلقی او را از گیاهان وحشی هم ببینیم: «معمولا در کویرهای واقعی سولفات سدیمی […] گیاه قادر به روییدن در آن نیست. اگر در مواردی هم به صورت پراکنده تک درختچه گز در سطح آن دیده شود، این گیاه ارزشی برای حفظ کویر ندارد […] و حتی ممکن است زیان آور هم باشند»(12).

او توضیح می دهد که گیاه گز با جذب نمک ها از خاک و جمع کردن آن در برگ ها و سپس با ریخته شدن برگ ها روی خاک، موجب افزایش غلظت نمک در آن محل می شود. سپس خود راه حلی مصنوعی، از طریق برداشتن خاک سطحی کویر و صاف کردن لایه ی زیر آن با غلتک برای آوردن املاح به کمک خاصیت “لوله های مویین” به سطح زمین ارایه می دهد. در ادامه توضیح می دهد که: «به این ترتیب و با این روش هم سطح کویر صاف و زیبا [!]می شود […] و هم امکان بهره برداری از املاح کویر مجددا فراهم می گردد». پیدا است که کردوانی به گیاه هم فقط از جنبه ی بهره برداری کوتاه مدت اقتصادی نگاه می کند؛ همین گونه نگاه، تقریبا در هر جای دیگری هم که به گیاهان کویر اشاره می کند، به چشم می خورد که برای مثال، پیش از این به نظر او درباره ی استفاده ی صنعتی از گیاهان کویری اشاره کردم.

نگاه سلطه جویانه و از بالا به پایین به گیاه و جانور، به نوعی نگاه آقا بالا سرانه و حق به جانب نسبت به آدمیان هم می انجامد؛ خود ستایی های مکرر کردوانی(13) ریشه در همین نگرش دارد، چنان که قهر کردن او در یک برنامه ی زنده ی رادیویی با طرف مناظره و بیرون رفتن از استودیو در همین اواخر را نیز می توان از پیامدهای این نگرش دانست.

 

 

 

12) کردوانی، پرویز. کرسی نظریه پردازی… ص 62

13) برای مثال، کتاب کوچک کرسی نظریه پردازی… با خودستایی آغاز می شود (ص 9) و با تعریف از خود، و ستایش مدرک تحصیلی، و تکرار داستان فرستادن یک تن خاک کویری به آلمان در پنجاه سال پیش (ظاهرا تنها آزمایش دکتر) به پایان می رسد (ص 82).