در نوشته های کردوانی،گفتار کم مایه و سبک در طرح موضوع های کشاورزی و زیست محیطی و جز آن، کم نیستند. چند نمونه:
* او هنگام نوشتن درباره ی ظرفیت مراتع کویری نیازی نمی بیند که به آمار و ارقام استناد کند و خیلی ساده می نویسد: «برخلاف طبقه بندی مراتع توسط سازمان جنگل ها و مراتع کشور که این نوع مراتع [مراتع کویری] را فقیر، نامرغوب و درجه 5 به حساب آورده است، به عقیده ی اینجانب این نوع مراتع یا عرصه های گیاهی بهترین و مرغوب ترین مرتع (درجه 1) برای شتر و حیات وحش و نیز بسیار از پرندگان محیط کویری است»(1). دکتر کردوانی به روش روایی و داستان گویی، مطلب را ادامه می دهد و هیچ اشاره ای ندارد به این که مثلا یک راس شتر در هر روز به چند کیلوگرم علوفه نیاز دارد و هر هکتار مرتع کویری سالانه چند کیلوگرم تولید علوفه دارد؛ همچنین اشاره ای ندارد به تضاد زندگی حیات وحش با شتر داری، چه به لحاظ رقابت در یافتن گیاه خوراکی، و یا دشمنی سگ های گله با حیوانات وحشی که آن ها را از نزدیک شدن به منابع محدود آب باز می دارند؛ و یا اشاره ای ندارد به موضوع انتقال بیماری از دام به حیات وحش.
* کردوانی حتی در آن جا که به موضوع ظرفیت مراتع اشاره می کند، نیازی نمی بیند که بحث مشخصی را طرح کند و راه حلی کارشناسانه و اجرایی پیشنهاد دهد، و به روش اطاله ی کلام، حرف هایی را که چند صفحه پیش تر گفته، با عنوان نظریه ای جدید ادامه می دهد: «نظریه ی جدید: این جانب با توجه به تجاربی که در طول ده ها سال دامداری و نیز تحقیق و شناسایی مناطق مختلف کشور از آن جمله مناطق حفاظت شده دارد، معتقد است […] سازمان محیط زیست خود اقدام به پرورش زیاد آهو و غیره به میزان ظرفیت آن مراتع کند یا این که با تعدادی اندک از حیات وحش (آهو و غیره) در مراتعی که ظرفیت نگهداری صدها و هزاران آهو و غیره را دارد، بدون استفاده آن را نگذارد، بلکه اجازه دهد دام های اهلی نیز به منطقه وارد شوند…»(2). پیدا است که استاد ما، به عرصه های طبیعی منحصرا با دیدگاه یک دام دار و ملاک می نگرد و حتی آهو را برای پرورش به روش دام داری می خواهد.
* نگاه او به استفاده ی صنعتی از گیاهان کویری نیز سهل انگارانه و بی محاسبه است: «اگر با یک برنامه ریزی دقیق، به شناسایی گیاهان کویری و به ویزه گیاهان دارویی و صنعتی انواع کویرها اقدام کنیم و با تقویت و تکثیر آنها و همچنین ایجاد کارگاه ها و کارخانه ها برای استحصال دارو و مواد صنعتی از آنها، امکانات لازم را فراهم نماییم، هم اشتغال زیاد و هم درآمد سرشاری از این منابع کویری (نمکزار) خواهیم داشت که تا کنون از آن ها بی بهره بوده ایم (نظریه ای تقریبا جدید)»(3). باز جای شکرش باقی است که استاد این افاضات خود را «نظریه ی تقریبا جدید» می خواند و نه مانند نظریه ی تجدید شونده بودن املاح مناطق خشک «نظریه ی کاملا جدید»(4)! اگر این گونه اظهار نظرهای غیر دقیق به همین گونه کتاب نویسی ها محدود می شد، شاید خیلی جای نگرانی نبود، اما موضوع این است که درآمد زا بودن و با ارزش بودن نمکزارها که کردوانی با گزافه گویی و بی آمار و ارقام آن را طرح می کند، در استنتاج های ایشان بدانجا می رسد که بگوید خشک شدن دریاچه ی اورمیه طبیعی است و بلکه یک نعمت هم به شمار می رود(5)!
* در وصف جاذبه های گردشگری «ریگ» ها (تپه های ماسه ای) می نویسد: «امکان کباب کردن سوسمارها در سطح ماسه ها بر اثر تابش شدید خورشید [یکی از جاذبه های ریگ است و] اگر سوسمار نمی خوریم ولی کباب کردن آن در ماسه زار بر اثر تابش خورشید می تواند از جاذبه های بسیار زیبای توریستی برای هر سن و طبقه از انسان ها باشد»(6). و مشابه همین «جاذبه ی توریستی»: «دلالان یا خریداران شتر با قرار قبلی به همین محل آبخوری رفته و کره شتر مورد نیاز خود را برای کشتن خریداری می کنند. چگونگی محاصره کردن شتر و قرار دادن آن در وانت خریدار، برای هر بیننده ای جالب است. اما جالب تر از آن زمانی است که انسان به شتر ماده در این گله بربخورد که بچهء او را از ان در همین محل آبخوری جدا کرده و برای کشتن برده اند. زیرا این مادر چندین روز در حالی که از خوردن آب و غذا خودداری می کند، عذادار فرزند خود است. به گونه ای که با ناله ی دائمی و ریختن اشک [از این سوی به آن سوی] می رود تا شاید فرزند خود را بیابد»(7). در مورد این پیشنهاد داهیانه ی استاد هیچ نگویم بهتر است!
پی نوشت
1) کردوانی، پرویز. کرسی نظریه پردازی، نظریه جدید درباره کویرها (نمکزارها)، موسسه ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1387 ص 31
2) همان، ص 35
3) همان، ص 37
4) همان، ص 57
5) گفتگوی کردوانی با روزنامه ی شرق 27/6/90
6) کردوانی، پرویز. کویر (نمکزار) بزرگ مرکزی ایران و مناطق همجوار (مسایل، توانمندی ها و راه های بهره برداری)، موسسه ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1386 ص 69
7) همان، ص 327