فرهنگسازی

یعنی این روزا کارم شده شکایت تو دلم از همه ، از اینکه جز چند تا جا دیگه اصلا انگار محیط زیستی نیست !
چند روز پیش توی یه جایی که بهتره نگم اصلا چی بوده ، نوشته بود : (( خوشبختانه با تمام مشکلات زیست محیطی که در کشور مشاهده می کنیم ، روز به روز فرهنگسازی برای محافظت از آن افزایش می یابد. ))
چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که یکم اونطرف تر  یه بچه 4 یا شایدم 5 ساله کاغذی که دست مادرش بود رو پاره کرد . بماند که چقدر از این کار لذت برد ! بعد تکه های کاغذ رو پرت میکرد توی آب ، مادر محترمش هم براش دست میزد ! ( فرهنگسازیه ! ) کارش تموم شد اومد نشست . گفت مامان آب . مادر دلسوزش توی یه لیوان یکبار مصرف آب ریخت و ... اینبار لیوان رو خورد کرد تیکه هاشو با جیغ میریخت توی آب ، پدرش هم برای پسر قدرتمند هورا می کشید ... آخ چه پسری دارم ، خانم رضازاده بعدی اینه ها ...! ( ما ربطشم نفهمیدیم که بیچاره آقای رضازاده با پرتاب آشغال تو آب چه ارتباطی دارن! )
خلاصه رفتم با کلی عذرخواهی گفتم : این زباله ها فردا پشت سد جمع میشن . منظره قشنگی رو درست نمیکنن . بهتر نیست از پسرتون بخواین این کار رو انجام نده؟
پدر که عصبانی شده بود با داد بهم گفت : دختر جون درساتو خوندی اومدی پیک نیک ؟!
گفتم : بله؟!
گفت : بچم هر کاری بخواد میکنه ، تو روی هرکی بخواد جلوشو بگیره وا میستم (!) اصلا میره پشت سد بعد تصفیه میشه .
گفتم : خب آقای محترم اگه همه اینطوری فکر کنن ، میدونید چقدر زباله توی آب ریخته میشه ؟
(همون لحظه خانواده کناری زغال هاشون رو خالی کردن تو آب ... )
پدر کلی خندید . مادر هم لبخند زد . پسر نشست ...

این هم فرهنگسازی، عالیه با این روند تا چند سال دیگه تمام مشکلات زیست محیطی و تمام آلودگی ها از بین میره .