تالیف: جاناتان گلاور
ترجمه: افشین خاکباز
ویراستار: خشایار دیهیمی
نشرآگه
چاپ یکم- پاییز ۱۳۹۲
اگر در تعطیلات پیش رو مجالی برای خواندن کتاب یافته اید كتاب تاثیرگذار و آموزنده «انسانيت: تاريخ اخلاقي سده بيستم» را بخوانید. جاناتان گلاور در اين كتاب از اخلاق براي طرح پرسش هايي در برابر تاريخ استفاده مي كند و تلاش دارد متقابلاٌ از تاريخ براي ارائه تصويري از استعدادهاي پنهان انسان استفاده كند كه با اخلاقيات در ارتباط است. به گفته مايكل كرلين، آنچه «گلاور» در اين كتاب ارائه مي دهد واقعیتی هولناك است، ولي به دليل معنايي كه سعي مي كند به آن ببخشد جذاب و آموزنده نيز هست. کتاب با ذهنیتی فلسفی و اخلاقی نوشته شده و هر اتفاق و تحول تاریخی را به پرسش میگیرد. بهراستی جایگاه منافع شخصی، قضاوتها و قساوتهای فردی، قواعد عرفی جوامع و مسوولیتپذیریها و... چه تاثیری در شکلگیری فجایع انسانی و فروپاشی قواعد اخلاقی داشتهاند؟ نویسنده کتاب میخواهد با رویکردی استدلالی و با معیار اخلاق، به نقل و نقد تاریخ بپردازد.
اکثر مردمان اروپای سالیان آغازین سده ی بیستم اقتدار اخلاقیات را پذیرفته بودند، ایمانوئل كانت نوشته بود دو چيز ذهنش را از ستايش و احترام لبريز ميكند: يكي آسمان پرستاره بر فراز سر و ديگري قانون اخلاقي در قلب و يك قرن بعد در همراهي با كانت، لرد اكتون نيز تاكيد كرد كه انديشهها دگرگون ميشوند، رفتارها تغيير ميكنند، عقايد برميخيزند و فروميريزند، ولي قانون اخلاق بر صخرههاي ابديت نبشته است. اما نه به باور كانت و نه اكتون، جهان ما در پايان سده بيستم، به باور نيچه به «بحران اقتدار اخلاقيات»نزديكتر شده است: گويي اكنون ديگر قوانيني كه بر صخرههاي ابديت نبشته شده، كمي رنگ باخته است! هنوز فراموش نكردهايم كه آغاز سده بيستم خوشبيني برخاسته از روشنگري، تصويري را براي ما ترسيم ميكرد كه گویی شیپور عقب نشینی سپاه شرارت و وحشیگری بشر به صدا در آمده و گسترش چشمانداز انساني و علمي به رنگباختن جنگ و ساير شكلهاي بيرحمي و بربريت منجر شده و چنين رخدادهايي را در تالار وحشتي كه بخشي از موزه گذشته بدوي بود، به بايگاني تاريخ ميسپرد. چنين توقعات و انتظاراتي سبب شد تا قرن هيتلر، استالين، پل پت و صدام حسين ما را بی نهایت غافلگير كند؛ و بیندیشیم که آتشفشانهاي به ظاهر خاموش واقعاٌ خاموش نبوده اند. (و اكنون بار ديگر فجایع انساني در كشورهاي عربی به ويژه مصر و سوريه را در نظر آورید!)
فروپاشي اخلاقيات در قرن بیستم با اسطورهزدايي از طبيعت و تقدسزدايي از گفتارهاي متافيزيك و با سويههاي عقلگرايي محض و انسانمحوري، و برجاي نشاندن انسان بر تخت آسمانياش موجب شد تا انسان عملاٌ در برابر انسان قرار گیرد: جنگ جهاني اول، جنگ جهاني دوم، حمله اتمي به هيروشيما و ناکازاکی، حمله موشكي به درسدن آلمان، جنگ ویتنام، فجايع انساني در كشورهاي آفريقايي، اروپايي، امريكايي و آسيايي و... همه و همه يكي پس از ديگري واقعيت انسان مدرن را