پی نوشت بر یادداشت پیشین

به بهانه درخشش کم مانند “جدایی”

در جامعه ی روشنفکری ایران، چونان کل جامعه، امر محیط زیست هنوز جایگاه درخوری نیافته است. از آن جا که بهبود اوضاع محیط زیست درمانده ی کشور در گروی افزایش آگاهی و عمل همگانی است، و از آن جا که روشنفکران –در این جا: سینماگران- می توانند در شکل دادن شعور همگانی نقش برجسته ای داشته باشند، جا دارد از این قشر درخواست کنیم که بیش از این ها به موضوع حفاظت محیط زیست بپردازند. در میان مستند سازان کشور، افرادی هستند که فیلم های برجسته و به یاد ماندنی با موضوع طبیعت و محیط زیست ساخته اند که در میان آنان، تا جایی که من کارناشناس (!) می دانم، فرهاد ورهرام با آثاری مانند گذر شهر بر آب (درباره ی رود دره های تهران)، و  یکی بر سر شاخ بن می برید (درباره ی جنگل های شمال)، جایگاه برجسته ای دارد. یا کوه نورد مستند ساز و با قریحه، رضا نظام دوست، آثاری مانند ژئوپارک قشم دارد. حتی در میان هنرمندان “مردمی” (از آن دسته هنرمندان که در کوچه و بازار آثار عوام پسند اجرا می کنند) گروهی را سراغ دارم که در مدرسه ها و مناسبت های خاص، برای بچه ها و بزرگ تران نمایشنامه های محیط زیستی اجرا می کنند (متاسفانه اکنون نام شان را به یاد نمی آورم).

 اما در میان سینماگران ایران، به نظرم آثاری با مضمون یا اشاره های محیط زیستی بسیار نادر اند. تا جایی که من می دانم، هنرپیشه ی دوست داشتنی، علیرضا خمسه، عرق زیست محیطی دارد و حتی می توان او را یک “کنشگر محیط زیست” خواند؛ در کارنامه ی او، اجرای تیاتر محیط زیستی با عنوان صلح و محیط زیست (1378)، داوری چهارمین جشنواره ی فیلم های سبز (1384)، مصاحبه های زیست محیطی، و حمایت از “طرح خجیربان” که انجمن پایشگران محیط زیست ارایه داده است (1390)، وجود دارد. همچنین می دانم که کارگردان بزرگ، داریوش مهرجویی، فیلمی به نام نارنجی پوش ساخته که دستمایه ی اصلی آن آلودگی ساحل های ایران به زباله است.

 امیدوارم که زین پس بیش از این ها شاهد طرح دغدغه های زیست محیطی در لابلای آثار زیبای سینمای کشور باشیم. اطمینان دارم که کارگردانان و هنرمندان بزرگ ایران می توانند در ارتقای بینش زیست محیطی شهروندان مان ایفاگر نقش های بزرگ باشند.

علیرضا خمسهSee full size image– داریوش مهرجویی