دهقانی که فداکار شد

از سال ۱۳۵۲ که دانش آموز کلاس سوم ابتدای بودم با داستان “دهقان فداکار” آشنا شدم در آن سالها بیشتر دانش آموزان همکلاسی بنده به صحت و سقم واقعی بودن داستان ریزعلی خواجوی شک و تردید داشتند تا اینکه چند سال قبل مصاحبه ایشان را در جراید خواندم و واقعی بودن داستانش برای  بنده ثابت شد. در آن سالها شخصیتهای چون دهقان فداکار یکی از الگوهای خوب جامعه آن زمان بود.


بسیار ريزعلي خواجوي نام‌آشناي همه ايرانيان است. داستان فداكاري وي در كتاب‌هاي سال سوم دبستان سال‌هاست ‌منتشر مي‌شود. فداكاري كه در يك شب سرد سال 1341 جان صدها نفر را نجات داد و به رغم كتك خوردن آن شب، از اين ماجرا به عنوان بهترين خاطره زندگيش ياد مي‌كند


از موقعي كه به ياد داريم در كتاب سال سوم دبستان درسي به نام دهقان فداكار وجود داشت. ماجراي دهقاني كه در يك شب سرد پائيزي زماني كه به سمت زمين كشاورزي خود مي‌رود متوجه ريزش كوه مي‌شود. او براي آگاهي مسئولان قطار لباس خود را از تن در مي‌‌آورد و با نفت فانوس به آتش مي‌كشد. قطار مي‌ايستد و از حادثه‌اي مرگبار جلوگيري مي‌شود.
بعد از تغييرات كتاب درسي در سال‌هاي گذشته نيز ماجراي دهقان فداكار در كتاب درسي باقي ماند البته اين بار درسي به نام «فداكاران» در كتاب سال سوم دبستان وجود دارد كه بخشي از آن در خصوص دهقان فداكار است.


ولی متاسفانه در حال حاضر دهقان فداکار دیگر پیر شده است ولی امیدوارم که فداکارها و از خود گذشتگی های ما ایرانیان در جامعه هیچگاه رنگی پیری به خود نگیرد.