یادداشت زیر، مانند دیگر نوشته های محمد درویش، خواندنی و تامل برانگیز است. اما یک پرسش هم از او دارم: ما از کی درس گرفته ایم که از عربستان بگیریم؟!
محمد درویش- خبر آنلاین
عربستان سعودی، به عنوان بزرگترین و ثروتمندترین کشور خاورمیانه، امروز بیش از هر زمان دیگری از پاشنه آشیلش رنج می برد؛ پاشنه آشیلی که ممکن است نه تنها بسیاری از برنامههای بلندپروازانه این کشور را آشکارا به مخاطره بیاندازد، بلکه تنش های اجتماعی گسترده ای را در سراسر خاکش دامن زده و بر موج نارضایتی ها از این رژیم پادشاهی بیافزاید.
وضعیت به گونه ای است که میزان منابع آب شیرین در دسترس این کشور هم اکنون به پایین ترین مقدار خود، یعنی یک میلیارد متر مکعب در سال کاهش یافته است؛ در حالی که نیاز جمعیت 28 میلیون نفری این کشور، دست کم، دو نیم برابر این مقدار است[1]. به دیگر سخن، با شکست برنامههای دولت سعودی در نمک زدایی از آب و کاهش چشمگیر اندوخته های آب فسیلی این کشور، حالا نه تنها سعودی ها آبی برای تأمین نیازهای بلندپروازانه خود در تولید و خودکفایی محصولات کشاورزی ندارند، بلکه حتی از کمینه آب شرب مورد نیاز شهروندان شان هم محروم مانده اند.
شرایط بحرانی عربستان در جهانی رخداده که پیوسته از جنگ و مناقشات بر سر آب، به عنوان مهم ترین چالش پیش رو یاد می شود و عربستان در منطقه ای قرار گرفته که از این منظر، تنش آفرین ترین است. به نحوی که در طول پنج دهه گذشته، از حدود 37 برخورد خشن و مخاصمه آمیز که بین کشورها بر سر آب پدید آمده، فقط 7 مورد آن مربوط به خاورمیانه نبوده است.
این در حالی است که تنها در طول دهه نخست قرن بیست و یکم، به فهرست کشورهایی که مردمان شان با تنش آبی روبرو هستند، نام 24 کشور جدید هم افزوده شد که اغلب در خاور میانه استقرار دارند. گزارش سال 2007 بانک جهانی نیز از این منظر حایز اهمیت است که تأکید کرد: اندوخته های آب شیرین منطقه خاورمیانه به نسبت سال 1960 میلادی بیش از یک سوم کاهش یافته است. همان گزارش میگوید جهانیان در طول 15 سال (1987 الی 2002) افزون بر 3 هزار و 807 میلیارد و 400 میلیون مترمکعب از اندوختههای آب شیرین خود را از دست دادهاند. در حقیقت، مجموع ذخایر آب شیرین در خاورمیانه، عرصهای که 14 درصد سهم خشکی های جهان را به خود اختصاص داده، فقط 2 درصد است[2] و در این میان، کشورهایی نظیر عربستان، کویت، قطر و امارات متحده عربی، تقریباً تمامی آبهای موجود در آبخوانها و سفرههای آب زیرزمینی و حتا آبهای فسیلیشان را مصرف کردهاند[3]. به همین دلیل، چارهای جز استفاده روزافزون از آب شیرین کن های برقی و خورشیدی و روش های نمک زدایی از آب ندارند. روش بسیار پرهزینهای که منجر به انباشت زبالههایی بسیار خطرناک از باقیمانده مواد موجود در این دستگاههای آب شیرین کن میشود که هنوز عملاً هیچ روش علمی و پایداری برای دفع بهداشتی یا بازیافت آنها ابداع نشده و اینک خبر می رسد که ادامه این برنامه ها با تردید جدی روبرو شده است.
بنابراین، اگر امروز خبر می رسد که بیش از یک سوم از شهروندان عربستانی از کمبود شدید آب رنج می برند، نباید شگفت زده شد که چگونه ممکن است در کشوری که میلیاردها دلار ثروت را سالانه از طریق فروش نفت و پذیرش گردشگر مذهبی جذب می کند، هنوز تأمین آب شرب، مهمترین مسأله و کابوس شاهزاده های سعودی باشد.
بلندپروازی های نابخردانه و آزمندانه و کوشش برای خودکفایی و حتی صدور گندم (بخوان خواب خرگوشی!)، باید هم که چنین عقوبتی را در پی داشته باشد؛ زیرا طبیعت با کسی شوخی ندارد! دارد؟
باشد که از سرنوشت عربستان عبرت گرفته و اجازه ندهیم تا چیدمان توسعه مان بدون توجه به ملاحظات بوم شناختی سرزمین، طراحی شده و به اجرا درآید.