در نقد دکتر کردوانی (و باز هم ادامه)

نظریه ی جدید؛ نظریه ای که جدید نیست!

درباره ی کتاب نظریه ی جدید…، مهم ترین نکته این است که در آن هیچ نکته ی جدیدی به چشم نمی خورد؛ خود کردوانی، کل مطالب این کتاب را پیش تر در کتابی با عنوان طولانی «کویر (نمکزار) بزرگ مرکزی ایران و مناطق همجوار (مسائل، توانمندی ها و راه های بهره برداری)»(3) با طول و تفصیل بیشتر آورده است. در عین حال، مجموع مطالب هر دو کتاب یک جور گردآوری سر دستی ویژگی های کویر و ذکر امکانات اقتصادی آن است. برای مثال، «نظریه پرداز»** در نظریه ی «جدید» خود این موارد استفاده از کویر را ذکر کرده است: استفاده از کویر به عنوان مرتع، استفاده از گیاهان دارویی کویر، استفاده ی گردشگری از کویر، بهره برداری از نمک ها و ماسه بادی ها، استفاده از آب شور برای پرورش آرتمیا و ماهیان آب شور و جلبک های نمک دوست، استفاده ازانرژی باد و آفتاب، و شیرین کردن آب شور. باید از این نظریه پرداز پرسید که کدام یک از این کارها برای نخستین بار به ذهن وقاد ایشان رسیده است؟!

بیشتر این کارها از سده ها پیش، و شماری از آن ها از چند دهه پیش، نزد مردمان عادی و البته پژوهشگران شناخته شده بوده است؛ دکتر کردوانی هم که در طرح این مسایل به هیچ مطالعه ی مشخص یا تحلیل آماری یا آزمونی که خود انجام داده باشد، اشاره نکرده است، پس چه چیز جدیدی در این «نظریه» هست؟! البته جناب دکتر، در این کتاب هم مانند چند کتاب و نوشته و گفتار دیگرش به پیشینه ی خود می پردازد و از آزمونی که نزدیک به نیم قرن پیش انجام داده (و جزییات آن را بیان نکرده) می گوید: دستور فرستادن یک تن خاک کویری از ایران به آلمان، هنگام گذراندن دوره ی دکترای رشته ی کشاورزی (عمران کویر) و مطالعه ی تاثیر کودهای شیمیایی روی گیاهان کشت شده در آن خاک. این تنها آزمونی است که نظریه پرداز ما در کتابش با موضوع تبیین «نظریه ی جدید» بدان پرداخته است.

ممکن است که بدون آزمون یا پژوهش های صحرایی، مثلا با استنتاج از مشاهده ها و نوشته های دیگران هم نظریه پردازی کرد، اما در کتاب نظریه ی جدید…حتی به یک منبع هم ارجاع داده نشده و کتاب که از قضا به دو زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده، اصلا “کتاب شناسی” یا فهرست منابع ندارد. در کتاب های دیگر کردوانی هم که مفصل تر از این کتاب هستند، ارجاع ها به صورت روشمند و استاندارد نیستند و در بسیاری موارد معلوم نیست از آن چه که به عنوان “منابع مورد استفاده” در آخر کتاب ذکر شده، دقیقا در کجای کتاب و به چه میزان استفاده شده است.

در کتاب نظریه ی جدید…، کردوانی برخلاف بیشتر پژوهشگران و نویسندگان برجسته که داوری در مورد کارهایشان را به دیگران واگذار می کنند، و برخلاف اخلاق ایرانی ما که افتادگی را سفارش می کند، از روی جلد و صفحه ی نخست کتاب تا صفحه ی آخر متن اصلی (ص88) خویشتن را چند بار خودستایانه “نظریه پرداز”، و گفته هایش را “نظریه ی جدید” می نامد و حتی برای مثال، در جایی سخنی را که اصلا نو نیست و از هیچ جهت نمی توان عنوان “نظریه” به آن داد، “نظریه ی کاملا جدید” می خواند. سخن این است:

«روش های کنونی بهره برداری از املاح کویرها (نمکزارها) باعث تخریب کویر و تجدید ناپذیری املاح و غیر قابل بهره برداری مجدد از کویرها خواهد شد (نظریه ی کاملا جدید) […] از تمامی کویرهای ایران بهره برداری نمی شود زیرا به اهمیت، توانمندیهای آن آگاه نیستند. در بعضی کویرها که آنهم به صورت پراکنده از املاح آنها بهره برداری می شود، از روشهای صحیح و مناسب استفاده نمی شود […] در حالی که املاح کویرها (نمکزارها) برخلاف املاح معدنی کوهی همانطور که قبلا هم نوشتم، چنانچه از آنها درست بهره برداری شود، تجدید پذیر بوده […] و از این رو است که این جانب (نظریه پرداز) کویرها (نمکزارها) را منابع طبیعی (Natural Resources) یعنی منابع عظیم املاح تجدید شونده (تمام نشدنی) مناطق خشک کشور می داند…»(4).

گذشته از نگارش سکته دار و علامت گذاری نارسا، ایراد اصلی به این سخن آن است که چه بحث نویی در آن طرح شده که بتوان موضوع را “نظریه ی کاملا جدید” خواند؟! آیا بیان این که با جاری شدن آب های رو زمینی و زیر زمینی به سوی کویرها، پیوسته نمک هایی پدید می آیند و می توان از آن ها استفاده کرد، نظریه ای جدید است؟! اما، اشکال اساسی در سخنان کردوانی این است که او به تمامی طبیعت ایران صرفا به عنوان یک منبع اقتصادی برای سود بردن سریع می نگرد و نه به عنوان بستر حضور و بالیدن نسل های امروز و فردا و زیستگاه میلیون ها گونه ی جانوری و گیاهی جز انسان. همین دیدگاه است که در نقل قول بالا (و بسیاری از دیگر نوشته های دکتر) موج می زند؛ در واقع او نگران است که چرا از تمام کویرها بهره برداری نمی شود و چرا فعالیت های معدن کاوی ودیگر کارهای اقتصادی در کویر به حداکثر ممکن انجام نمی شود.

در مورد نگرش اقتصادی کوته بینانه ی کردوانی نسبت به طبیعت، و درباره ی نوشته های دیگر او، در یادداشت های ژیشین نوشته و در آینده هم خواهم نوشت.

پی نوشت

* منظور از “بحران افتخار” کمبود مواردی است که بتوان با بیان آن ها، در جهان یا در میان همگنان، احساس افتخار کرد.

** این صفت را کردوانی چندین بار در کتاب به خود می دهد.

1) کردوانی، پرویز. کرسی نظریه پردازی، نظریه جدید درباره کویرها (نمکزارها)، موسسه ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1387 (این کتاب شامل 100 صفحه ی فارسی و 72 صفحه ی انگلیسی است.)

2) همان، ص 7

3) کردوانی، پرویز. کویر (نمکزار) بزرگ مرکزی ایران و مناطق همجوار (مسایل، توانمندی ها و راه های بهره برداری)، موسسه ی چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1386

4) کردوانی، پرویز. کرسی نظریه پردازی… صص 59-57