حفظ محیط زیست و منابع طبیعی ایران، نه به دست متخصصان و کارشناسان بلکه عمدتا (همچون دیگر نقاط جهان) با نیروی اجتماعی و خواست مردم ممکن خواهد بود. دلیل این ادعا ساده و آشکار است: متخصصان، گروهی کوچک هستند که بدون حمایت و خواست مردم، در سطح جامعه و سرزمین تاثیرگذار نیستند. به علاوه، متخصصان را (یا گروه هایی از آنان را) می توان در یک اتاق گرد آورد و با وعده و وعید یا با دادن امتیاز یا…، از آنان گزارشی مطابق میل خواست؛ این کاری است که به ویژه در ایران فراوان انجام می شود! اما نمی توان (یا خیلی سخت می توان) گروه های بزرگ مردم را فریب داد… .
خوشبختانه، به نظر می آید که در ایران هم خواست حفظ محیط زیست می رود که به جنبشی اجتماعی بدل شود؛ رویدادهایی مانند مخالفت اهالی کلاردشت با فعالیت معدن سنگ گرانیت (زمستان 85 و…)، مخالفت گسترده با جاده سازی در دماوند (تیر و مرداد88)، مخالفت با احداث تله کابین در کوه تزرجان یزد از سوی اهالی روستای تزرجان (در دو سه سال گذشته)، بدل شدن ماجرای دریاچه ی اورمیه به خبر صفحه ی اول روزنامه ها و وارد شدن گروه های مردمی به موضوع، فراگیر شدن اعتراض و ابراز تاسف از کشته شدن یک خرس و توله هایش… در ماه های اخیر، فقط چند تایی از نشانه های خجسته در اجتماعی شدن امر محیط زیست در کشور ما است. و همچنین است مخالفت اهالی یک دو روستای یزد با فعالیت معدن کاوی در حریم منطقه شان که خبر آن را می توانید در سبزپرس بخوانید.