ماهی از سر گنده گردد نی ز دم!
هنگامی که مدیران و “فرهیختگان” جامعه به فضاهای فرهنگی و میراثی و سبز شهر با تفکر بساز و بفروشی بنگرند و این عرصه ها را با چرتکه های کوته بینانه ی معاملاتی، “ملک” هایی مناسب ساخت و ساز بدانند، از مردم کوچه و بازار چه توقعی داریم؟!
در چند سال گذشته، ساختمان سازی های بسیاری در فضای داخل دانشگاه تهران (ثبت شده در فهرست آثار ملی)، در محوطه ی بیمارستان هایی مانند امام خمینی، شهدا (تجریش)، در پادگان ها (که از حدود 15 سال پیش مصوب شده که از شهر خارج شوند)، در بافت های تاریخی و ملی عودلاجان و بازار و … انجام شده است که تمامی این ها شاهد هایی هستند بر این ادعا که هویت و اصالت شهر (و البته کشور) برای آقایانی که با هزار ادعا خود را شایسته ی اداره ی میراث و فرهنگ ما می دانند، هیچ اهمیتی ندارد. و البته این “ضدتفکر” اثر خود را بر کلیت جامعه هم گذاشته و دیگر کم تر کسی را می توان یافت که نفع زود رس را بر منافع دراز مدت ملی و شخصی ترجیح ندهد. و چنین است که تمام عناصر هویتی شهر و مصداق های خاطره ی جمعی مان در حال نابودی هستند.
خبر تصمیم گیری دولتمردان برای ساخت و ساز در محوطه ی موسسه ی هفتاد ساله ی تحقیقات گیاهپزشکی کشور را که در فهرست آثار ملی هم ثبت است، در همشهری بخوانید.