درباره‌ی پیام بنی هاشمی

نوشتار زیر را که در تارنمای سازمان هلال احمر آمده، به نقل از کوه‌نامه، در این‌جا می‌بینید. به یادداشت‌های دوستانی که درباره‌ی پیام سخنانی گفته اند، من هم اضافه می‌کنم که او در انجمن کوه‌نوردان نیز عضو بود و اگرچه در چند سال اخیر فعالیت کمی با ما داشت، اما آمادگی اش برای کار داوطلبانه و عشق او به طبیعت چنان بود که اگر هرگاه او را برای کاری فراخوان می‌کردیم، بی‌درنگ حاضر می‌شد. یادش گرامی باد.

 

پیام بنی‌هاشمی، یکی از پرسابقه‌ترین و متعهدترین امدادگران جمعیت هلال‌احمر کشورمان درروز ۲۹ مردادماه ۱۳۹۵ طی حادثه‌ای در رودخانه هراز جان خود را از دست داد.حادثه‌ای که به‌دلیل آن جامعه بزرگی از امدادگران و طبیعت‌دوستان داغدار شدند، چراکه مرگ پیام تنها از دست‌رفتن یک انسان نبود؛ مرگ یک جریان بود، باز ایستادن یک قلب تپنده برای ایران، مردم ایران و حفظ منابع طبیعی و انسانی این سرزمین بود.

کوهنوردی که امدادگر شد
پیام بنی‌هاشمی متولد اول فروردین ۵۸، تنها فرزند خانواده بود. لیسانس مدیریت امداد و سوانح داشت و از سال ۷۹ یعنی از بدو تأسیس پایگاه هلال‌احمر شمیرانات، امدادگر جمعیت هلال‌احمر شد. تخصص پیام در ابتدا کوهنوردی بود و هنگام تأسیس پایگاه شمیرانات به دلیل اینکه امدادگری با تخصص کوهنوردی وجود نداشت، به توصیه معاونت بهداشت و درمان استان تهران که نظر به جذب امدادگران شعبه شمیرانات از بین کوهنوردان داشت، پیام جذب هلال‌احمر شد. درجه امدادی پیام ایثار بود، اما به گفته همه دوستان امدادگرش، نام «ایثار» برای خدمت‌های بی‌شمار و جانفشانی‌های او، کم بود.
او برای تسلط بر کار و حرفه‌ای که دنبال می‌کرد ۱۰۰۰ ساعت کلاس آموزشی تخصصی گذراند و در بسیاری از این کلاس‌ها به‌صورت خودجوش و با هزینه شخصی‌اش شرکت کرده بود تا هر چه بیشتر یاد بگیرد و برای خدمت به مردم کشورش فردی مفید باشد.
او یک استاد بود؛ هم ‌دوره کمک‌های اولیه را تدریس می‌کرد و هم مباحث مربوط به امدادونجات کوهستان و در بحث حوادث آبی و نجات در رودخانه و سیلاب به‌شدت توانمند بود. در باشگاه‌های کوهنوردی و باشگاه‌های گردشگری جمعیت یا حتی بخش‌خصوصی کلاس‌های تخصصی برگزار می‌کرد و برایش مهم نبود که از برگزاری این کلاس‌ها پولی دریافت می‌کند یا نه. او فقط می‌خواست دانش و تجربه‌اش را به دیگران یاد بدهد و این خصلت بزرگوارانه‌اش شاگردانش را عاشق خودش کرده بود.

عاشق طبیعت بود و در طبیعت هم جان سپرد
این امدادگر باسابقه به دلیل علاقه بسیاری که به طبیعت و محیط‌زیست داشت، در سال‌های اخیر به گردشگری و فعالیت در حیطه محیط‌زیست مشغول شد و در جریان این علاقه‌مندی‌هایش به سراغ ورزش پرهیجان «رفتینگ» رفت و یکی از پایه‌گذاران «رفتینگ» در ایران شد. رفتینگ قایقرانی در آب‌های خروشان است. این ورزش یک کارگروهی است و برای انجام آن، یک تیم باید با هم هماهنگ باشند. پیام رفتینگ را در هند شناخت و بعد از اینکه پول‌هایش را جمع کرد، به هند رفت و در رودخانه گنگ پارو زد، عاشق این ورزش شد و وقتی به ایران برگشت تصمیم گرفت که این رشته ورزشی را در ایران راه‌اندازی کند و این کار را عملی کرد. او اولین فردی است که در ایران جان خودش را در این ورزش از دست داد و باید گفت او در جایی از دنیا رفت که عاشقش بود.

لایق همراه داشتن نشان هلال‌احمر
حسام‌الدین نراقی، امدادگر جمعیت هلال‌احمر و فعال اجتماعی درباره دوست مرحومش می‌گوید: من پیام را بعد از زلزله بم می‌شناسم. او فردی انسان‌دوست و فعال در حوزه اجتماعی و خدمات داوطلبانه بود که فعالیت‌هایش فقط محدود به هلال‌احمر نبود. او در خیریه‌ها و انجمن‌های خیرخواهانه زیادی فعالیت داشت و اگر هر جای دیگری فرصتی برای کار داوطلبانه وجود داشت، پیام در آنجا حضور داشت. او الگوی هر هفت اصل نهادینه ‌نهضت بین‌المللی صلیب‌سرخ و هلال‌احمر بود و می‌توان گفت بهترین فرد برای به دوش کشیدن نشان جمعیت بود.

دوختن آرم هلال‌احمر روی لباس شخصی
نراقی در خاطره‌ای از پیام، می‌گوید: پیشترها ما در جمعیت با کمبود لباس‌های خاص عملیاتی مواجه بودیم و کاری که پیام انجام می‌داد این بود که خودش لوگوی سازمان امداد هلال‌احمر را روی لباس‌های شخصی‌اش که فکر می‌کرد برای عملیات مناسب است، می‌دوخت. عکس‌های زیادی داریم که پیام لباس فرم جمعیت به تن ندارد. او برای اینکه بتواند در حوادث کمک کند همیشه تدابیری برای خودش داشت و هیچ وقت وابسته به پوشیدن کفش و لباس مخصوص نبود.

استادی که نگران شاگردانش بود
امیرحسین خسروی، مسئول پایگاه‌های امدادونجات هلال‌احمر شمیرانات و دوست‌ قدیمی پیام درباره او می‌گوید: من و پیام در عملیات‌ها و کوهپیمایی‌های زیادی همراه هم بودیم و در دانشگاه هم همکلاسی بودیم. در همه این سال‌ها شاهد این بودم که هر وقت برای کسی گرفتاری و مشکلی پیش می‌آمد پیام برای حل آن مشکل پیشقدم بود. او بسیار روراست بود و این اخلاق او باعث می‌شد همه تکلیفشان را در مقابلش بدانند. سرحال و پرانرژی بود و این روحیه‌اش در سخت‌ترین شرایط و عملیات‌ها به همراهانش نیرو و انرژی مضاعف می‌داد. همیشه با شوخی و خنده‌هایش دل بچه‌ها را گرم می‌کرد تا برای ادامه کار روحیه داشته باشند. پیام شاگردان خیلی زیادی در حوزه‌های مختلف امدادی تربیت کرد و از معدود استادانی بود که در دل تک‌تک شاگردانش رسوخ می‌کرد. بسیار حساس بود که شاگردانش همه نکات را یاد بگیرند و این از روحیه متعهدانه‌اش نشأت می‌گرفت.

وصیت‌نامه، قبل از عملیات!
محمد کاووسی، معاون امداد و از داوطلبان سابق شهرستان شمیرانات درباره دلاوری‌های پیام بنی‌هاشمی در عملیات‌های امدادی، می‌گوید: من سال‌هاست که پیام را می‌شناسم. با قطعیت می‌توانم بگویم در تمام این سال‌ها امدادگری متعهدتر و وظیفه‌شناس‌تر از او ندیده‌ام، اما بیشترین رشادتی که از او به یاد دارم مربوط به حادثه برف و کولاک در مناطق شمالی کشور در سال ۸۶ می‌شود. در آن حادثه ۲۰ کارگر آزادراه تهران- شمال با توجه به برف و بورانی که در مناطق شمالی کشور اتفاق افتاده بود، درگیر حادثه شده بودند و من به همراه پیام و یکی دیگر از دوستانمان برای نجات آنها به محل حادثه رفتیم. یادم می‌آید شدت خطر در آن عملیات تاحدی بود که قبل از رفتن وصیت‌هایمان را هم نوشتیم و پیام در آن عملیات برای نجات کارگران جان خودش را به خطر انداخت . از نظر من پیام یک نیروی بالیاقت و توانمندی بود. هر وقت برای هر حادثه‌ای در خصوص امداد کوهستان با او تماس می‌گرفتم بلافاصله و بدون هیچ عذر و بهانه‌ای برای کمک‌رسانی می‌آمد. حس انسان‌دوستی و کمک‌کردن به مردم در خون پیام بود و از دست‌دادن چنین فردی از جامعه امدادگران واقعا حیف بود.

پیام، عاشق سرزمینش بود
علی شادلو، امدادگر بازنشسته هلال‌احمر و دوست و همکار پیام بنی هاشمی درباره زندگی پیام می‌گوید: پیام در جریانی قرارگرفت که همراه این جریان بزرگ شد و به چیزی که در نهایت شد، رسید. جریانی که در زندگی من هم پیش آمد و شاید کمتر امدادگری تجربه این‌چنینی داشته باشد. پیام در ابتدا مثل همه امدادگران دیگر به عشق امدادونجات و برای کمک به همنوعش امدادگر شد و برای نجات جان حادثه‌دیدگان تلاش می‌کرد، اما زمانی که تجربه او بیشتر شد تصمیم گرفت امدادگران دیگری را مثل خودش تربیت کند تا تجربه و دانشی که در طول سال‌ها کسب کرده را در اختیار نیروهای تازه‌نفس بگذارد. برای همین پیام بیشتر وقت خودش را برای آموزش گذاشت. بعد از آن و بعد از سال‌ها کار و تجربه در حوزه امدادگری و آموزش، پیام به دنیای جدیدی وارد شد. چه وقتی که یک امدادگر بود، چه وقتی که یک مربی بود و چه وقتی که از طریق توسعه گردشگری پایدار از حافظان این سرزمین بود، به فکر نجات سرزمین و مردم سرزمینش بود. باید بگویم با اینکه برای از دست دادن چنین فرد مؤثری بسیار اندوهگین هستم، اما برای او خوشحالم، چون می‌دانم در مسیری که دوستش داشت جان سپرد.»

تشیع باشکوه برای مرد تکرارنشدنی
حسام‌الدین نراقی درباره شخصیت تکرارنشدنی پیام، می‌گوید: تبعات بعد از مرگ پیام و دیدن انبوه جمعیتی که در مراسم خاکسپاری و مجلس ترحیمش شرکت کردند، گواه شخصیت جذاب پیام بود و به همه ما نشان داد که آن همه احساس مسئولیت و تعهد در وجود پیام، حکم کیمیا را در بین اهالی هلال‌احمر داشت. ما سال‌هاست شاهد چنین نسلی در جمعیت هلال‌احمر هستیم و این به خاطر آن است که مربیان خوبی داشتیم ولی حیف که امروز این مربیان کمتر شده اند. البته نباید منکر وجود اساتید و امدادگران خوب در هلال‌احمر شد، اما اینچنین کادرسازی ریشه‌ای نیازمند آموزش و هدایت و حمایت موثرتری از سوی جمعیت است.

برداشت از : وبسایت جمعیت هلال احمر

لینک منبع : اینجا

نویسنده : مرضیه کاویانی

تصویر از : وبسایت جمعیت هلال احمر استان تهران

 

Posted in: دسته‌بندی نشده