آقای شهردار، بوستان‌ها پهنه‌ ساخت‌وساز نیستند!

 تردیدی نیست که گستره‌ی بوستان‌های تهران در سه دهه‌ی گذشته، و البته در بیش از یک دهه حاکمیت قالیباف، افزایش بسیار یافته است. مطابق آماری که علی‌محمد مختاری مدیر عامل سازمان بوستان‌ها و فضای سبز شهر تهران در خرداد ۱۳۹۵ داده، سرانه‌ی فضای سبز تهران به نزدیک شانزده مترمربع رسیده است(۱). بیشتر شدن فضاهای سبزِ نوساخته، البته می‌تواند به معنای بیشتر شدن سرانه‌ی فضای سبز واقعی نباشد، چراکه اشاره‌ای به آن‌چه که از دست رفته نمی‌کند.

در این آماری که مختاری داده، دو اشکال عمده به چشم می‌خورد: نخست این که در همان خبر آمده که ۱۳۰۰۰ هکتار فضای سبز داخل محدوده‌ی شهری «شامل بوستان‌های درون‌شهری، بوستان‌های جنگلی داخل محدوده، رفیوژها، میدان‌ها، لچکی‌ها، حواشی بزرگراه‌ها و درختان معابر است… و سرانه‌ی بوستان‌ها (پارک‌ها) ۶٫۷ متر مربع است. یعنی در واقع، «سرانه‌ی فضای سبز موثر»  یعنی فضای سبزی که مردم می‌توانند در آن راه بروند و نفسی تازه کنند، حدود یک سوم آن چیزی است که به شکل برجسته از سوی شهرداری بیان می‌شود. دوم این که مختاری جمعیت تهران را حدود هشت میلیون تن فرض کرده، در حالی که در آمارهای دیگر این جمعیت حدود ۱۲ میلیون تن گفته می‌شود(۲). اگر این جمعیت را در نظر بگیریم، سرانه‌ی فضای سبز تهران به حدود ۴٫۵ متر مربع می‌رسد که حدود یک پنجم استانداردهای جهانی است.

نکته‌ی دیگر این که مختاری نگفته که در همین دو سه دهه، و به‌ویژه در دوره‌ی قالیباف، چند هکتار باغ در تهران نابود شده است؛ مشاهده‌ها‌ی عینی، بیانگر نابودی بیشتر باغ‌های قدیمی شمیران، جنت‌آباد، طرشت، کن، و دیگر نقاط تهران است که فدای گسترش پهنه‌های ساخت و ساز و کسب درآمد برای شهرداری شده اند. محمد حقانی، رییس کمیته‌ی محیط زیست شورای شهر تهران در یک میزگرد گفته است که «هشتاد درصد باغ‌های تهران از بین رفته است» و در همان میزگرد، کیانوش سوزن‌چی استاد دانشگاه تربیت مدرس گفته است که مطابق آمارهای موجود، در سال ۱۳۶۸ مساحت باغ‌های تهران بیش از چهارده هزار هکتار بوده که تا ۱۳۸۸ چهارهزار و دویست هکتار از آن‌ها نابود شده است. و باز در همان میزگرد، حقانی می‌گوید که هم‌اکنون در تهران ۱۲۱۶ هکتار باغ وجود دارد(۳) که این به معنای نابود شدن بیش از نود درصد باغ‌های تهران – تقریبا معادل کل فضای سبز کنونی شهر – است که عمده‌ی آن هم در دوران قالیباف رخ داده است. همچنین در این دوره، بیشتر حیاط‌ها (به‌ویژه در ساختمان‌های جنوبی خیابان‌ها) برخلاف مصوبه‌های شورای شهر، بدل به پاگرد خودروها برای رفتن به پارکینگ‌های چندطبقه   شده و فضای سبز خود را از دست داده اند.

با تحلیل داده‌های بالا می‌توان به این نتیجه رسید که دیدگاه حاکم بر شهرداری تهران، شبیه (و بلکه الگوی) دیدگاه بساز و بفروشان است. مطابق این دستگاه فکری، ساختن – حتی احداث فضای سبز – خوب است اما  نگاه داشتن و حفاظت فایده ندارد، یا به بیان دیگر «نان در پروژه است!»؛ باغ را خراب کن و در آن برج بساز، حیاط را بکوب و بدل به چند طبقه کن، در پارک طبیعت (پردیسان) چمن و گونه‌های خارجی بکار، بوستان جدید بساز، در بوستان جنگلی که (کارکرد اصلی آن حفظ حریم شهر است) شهربازی و باغ پرندگان و تالار بساز (لویزان و چیتگر)، طبیعت کوه و دره را نادیده بگیر و در آن درخت غیربومی بکار (کوه‌های شمال تهران، روددره‌ی فرحزاد…). در این دستگاه، محیط زیست به زرق و برق سبزنما تنزل می‌یابد و باغ و بوستان تا جایی ارزش دارد که سبب‌ساز کسب درآمد باشد.

چنین است که اگر بوستانی ساخته شد، می‌توان با بالا رفتن قیمت ملک در منطقه، بخشی یا تمام آن را به ساخت مجتمع تجاری اختصاص داد… همان‌گونه که این روزها می‌بینیم در خیابان نلسون ماندلا (جردن)، بخشی از بوستان ارمغان که برِ خیابان اصلی است، می‌رود که به برج بدل شود. اما، خوشبختانه حساسیت و فعالیت محیط زیستی مردم بسیار بالا رفته و در مواردی توانسته اند مانع برنامه‌های عمرانی ضدمحیط زیست می‌شوند. اهالی محل و شماری از سازمان‌های مردم‌نهاد، در حال امضای تومار در مخالفت با این اقدام هستند و استدلال  می‌کنند که اگر هم مالک این زمین (که از حدود سی سال پیش به شکل فضای سبز، و از سال ۹۰ رسما به عنوان پارک مورد استفاده بوده) پیدا شده است، شهرداری باید به او معوض یا خسارت بدهد و نه آن که به او «تراکم» اهدا کند.

 

  پی‌نوشت

۱) تارنمای سازمان بوستان‌ها و فضای سبز شهر تهران 23/3/1395

۲) برای مثال، در روزنامه‌ی اطلاعات 13/2/1393 آمده است که «بیشترین جمعیت شهری کشور به تهران اختصاص دارد که امسال تعداد آن به ۳ر۱۱ میلیون نفر، در سال آینده به ۸ر۱۱ میلیون نفر و در سال ۹۵ به مرز ۱۲ میلیون نفر می‌رسد.»

۳) خبرآنلاین 31/6//1394

Posted in: دسته‌بندی نشده