2(92)- کوشش بیهوده(1)

آقا رضا، همکار با سواد و خوش ذوق سال های کار در گلستان، گاه زمزمه می کرد: کوشش بیهوده به از خفتگی است.

نیم بیتی که ایهام داشت و عنوان این سری یادداشت هاست.

***

این روزها، روزهای هر 8 سال یک بار است.

16 سال قبل هم انتخابات دوم خرداد سال 1376 حماسه نامیده شد. مدیران قدیمی رفتند و افراد جدید آمدند. سهم سازمان جنگل ها آقای حمید کلانتری بود از استان یزد.

آقا حمید در آغاز شور و شوقی در سازمان ایجاد کرد. کمیته های مختلفی تشکیل شد از جمله کمیته تدوین تجارب(آن موقع هنوز اصطلاح کارگروه، مد نشده بود). از گلستان، برای موضوع جنگل، آقای مهندس رضایی می آمد با 25 سال سابقه کار. دو سه جلسه که آمد خوشش نیامد به من با 15 سال سابقه کار، دستور داد که در جلسه تجارب شرکت کنم. در پایان هم دبیر کمیته جنگل – که خدا یاری اش دهد- بدون هیچ دلیلی یا شاید هم به خاطر عدم دریافت دستمزد، مشروح مذاکرات و جمع بندی ها را زد زیر بغلش و با خود برد!

آقای کلانتری با موضوع جنگلبانی آشنایی نداشت، اما می خواست کاری بکند لذا بازدید های میدانی زیادی رفت(آن موقع اسمش سفرهای استانی نبود)، بعد از چند سال که سوار کار شد سازمان را ترک کرد و شد استاندار یزد.

فروغ فرخزاد گفته بود: من از آن آدم هایی نیستم که وقتی سر یک نفر به سنگ خورد، معنی سنگ را بفهمد. من تا سر خودم به سنگ نخورد معنی سنگ را نمی فهمم.

و سعدی شاعر سنتی هم معتقد بود:

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار

تا به یکی تجربه آموختن، در دگری تجربه بستن به کار

حالا باید منتظر بمانیم ببینیم داستان تدوین تجارب و سنگ و عمر دوگانه، در کدام مسیر راه خواهد رفت.

...
Posted in: دسته‌بندی نشده