چشماني بسته اما هنوز نگران زمين!

844 درخت، نذر سلامتي «بابا بسكي»



پيرمرد نگران است. نگران طبيعت ايران: نگران آدم هايي كه مادر طبيعت را فراموش كرده و حيواناتي كه از ويرانه شدن زيستگاه شان به دست آدميزاد به ستوه آمده اند. «پدر طبيعت ايران» نگران است: حتي حالاكه در بخش اي سي يوي مريضخانه موقوفه خودش در گنبد كاووس بستري شده و نيمي از بدنش فلج است. او بيش از نيم قرن است كه دارد براي اين طبيعت فراموش شده و آدم ها و حيوان هاي آن خون دل مي خورد. به همه جا سر مي كشد: با همه حرف مي زند. گاهي به تندي و گاهي با ملاطفت. گاه مجبور مي شود صدايش را بالاببرد تا تمام آدم هايي كه زندگي شهري و صنعتي گوش شان را كر كرده نيز هشدارهايش را بشنوند.
    

لينك يادداشتم در روزنامه اعتماد : 
    
Posted in: دسته‌بندی نشده