در فصلنامهی کوه 72 (پاییز 92) پروندهای دربارهی برنامهی گشایش “مسیر ایران” روی قلهی 8047 متری برودپیک وجود دارد که در بر گیرندهی چند گزارش و نقد و نظر است. یادداشتی از من هم در آن پرونده آمده است که در زیر میبینید:
گشایش “مسیر ایران” بر روی قلهی برودپیک، دو جنبه از کوهنوردی جدی را به نمایش گذاشت: نخست، جنبهی عمومیتر و باارزش که همانا فرارفتن از مرزهای متداول توانایی، و معرفی معیارهای نو است. دوم، جنبهی تراژیک که کمتر رخ میدهد اما بنا به ماهیت خود، جلب توجه بیشتر میکند.
تردیدی نیست که از این پس کوهنوردی ایران، دستکم در حوزهی “برنامههای بزرگ” (expedition)، به دو دورهی پیش از مسیر ایران و پس از مسیر ایران تقسیم خواهد شد، و نامهای آیدین بزرگی، پویا کیوان، و مجتبی جراهی به عنوان گشایندگان آن مسیر و آغازگران عصر نوین صعودهای بزرگ ایرانی، در تاریخ کوهنوردی ثبت خواهد شد.
این صعود، ویژگیهای ممتازی داشته است که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
1- این صعود، نخستین کار نوی ایرانی بر روی قلههای هشتهزارمتری بوده و از این حیث، به جز ارزش ملی آن، دارای ارزش جهانی هم هست.
2- ایرانیان، تا پیش از این برنامه، هیچ صعود نویی روی کوههای بالای شش هزار متر نیز نداشتهاند، و نوآوریهایشان روی کوههای کوتاهتر بیرون از کشور هم از دو سه مورد بیشتر نبوده است. به این ترتیب، میتوان گفت که با گشایش مسیر ایران، اصولا فصل نویی در برنامههای کوهنوردی خارج از کشور آغاز شده است.
3- در سه مرحله اجرای این برنامه (سالهای 1388، 90، 92) از چادرگاه اصلی به بالا، از نیروی باربر یا شرپا استفاده نشد (به جز یک مورد، پس از پیشامد حادثه در اواخر برنامهی سال 90).
4- گشایش مسیر، در سال 92 از چادرگاه سوم مسیر عادی تا قله، به روش سبکبار (آلپی) صورت گرفت.
5- این صعود، با برنامهریزی و پشتیبانی مالی بخش مردمنهاد و خصوصی کوهنوردی اجرا شد و به همین دلیل، نشاندهندهی تواناییهای این بخش است.
6- گشایش مسیر ایران، عمدتا با اتکا به نیروی اجرایی نسل جوان انجام شد و از این حیث، اثبات کنندهی پتانسیل در خور توجه کوهنوردی کشور و نویدبخش آیندهی پربارتر برای این فعالیت است.
حادثهی ناپدید شدن سه گشایندهی مسیر ایران، در بازگشت از مسیر عادی قله رخ داد؛ این رویداد غمانگیز نشان داد که اجرای کارهای فنیتر، به معنای خطرناکتر بودن کار نیست و حادثه – همانگونه که معمولا دیده میشود- بیشتر در جاهایی که بسیار دشوار نیستند و در زمانهایی که فکرش را نمیکنیم، رخ میدهند. از این رو، گشایش مسیر ایران میتواند باب نویی را در بررسی حادثههای هیمالیایی کشور بگشاید و گفتمانی درسآموز را دامن زند.
چند روز عملیات جستجو برای نجات سه گشایندهی مسیر نیز جلوههایی از همبستگی جامعهی کوهنوردی ایران، تواناییهای این جامعه در برقراری ارتباط موثر با گروهها و سازمانهای کوهنوردی خارج از کشور و با سازمانها و مسوولان دولتی، و همچنین امکانات مادی سازمانهای مردمی را نشان داد.
حادثهی برودپیک، از منظری دیگر هم شایستهی توجه بوده است؛ سه خانواده، از سه نقطهی مختلف تهران، به ناگاه گرفتار رویداد سهمگین از دست دادن یک جوان خود شدند. اما، هر سه خانواده که مسلما گرایشهای فرهنگی متفاوتی داشتهاند، با متانت و فرهیختگی به یاد ماندنی اظهار کردند که به راه انتخابی فرزندانشان و به کوهنوردی احترام میگذارند. این خانوادهها، گو این که خواستار بررسی فنی حادثه شدهاند، اما از مدیران برنامهی برودپیک و جامعهی کوهنوردی کشور به خاطر تلاشهایشان در جریان جستجو، و به خاطر گرامیداشت آن سه جوان، قدردانی کردهاند. برخورد خانوادههای بزرگی، پویا، و جراهی، علاوه بر آن که شخصیت ستودنی ایشان را نشان میدهد، بیانگر این هم هست که فرهنگ کوهنوردی در جامعهی ایران به حد بالایی از پختگی رسیده است که این نکته، در همایش باشکوه گرامیداشت یاد صعودکنندگان مسیر ایران (برج میلاد، 16 مرداد 92) به بهترین شکلی دیده شد.
حادثهی برودپیک، مانند هر حادثهی کوهنوردی دیگر، قطعا ریشه در دو دسته علل وابسته به محیط (objective hazards) و وابسته به انسان (subjective hazards) داشته است. ضروری است که با گردآوری اطلاعات کامل، این برنامه مورد واکاوی قرار گیرد تا علتهای وقوع حادثه شناسایی شوند.