این یادگارهای زشت!

با نوشتن یادگاری و یادداشت بر سنگ کوه‌ها یا بر تنه‌ی درختان یا بر دیوار پناهگاه‌ها، چه چیز را می‌جوییم؛ اثبات حضورمان؟ که با چند خط یادداشت یا یک عکس در وبلاگ یا صفحه‌مان در شبکه‌ای اجتماعی، یا در دفتر یادبود راهنمایان محلی بهتر ممکن می‌شود! پیامی برای آیندگان؟ که غالبا با دیدن این خط‌های کجژ و مژ از ما به بدی یاد خواهند کرد! ماندگار ساختن خویش؟ این رنگ‌ها که دوام تاریخی ندارند! پس زدن گمنامی؟ گمنامی که از بدنامی بهتر است! دادن درسی به دیگران؟ با وسیله‌ی بد که نمی‌توان به هدف خوب رسید! نشان دادن راه؟ ما که به عشق یافتن راه‌های کم‌شناخته و باور کردن توان خود به کوه زده‌ایم! شریک ساختن دیگران در لذتی که از پیمایش خود برده‌ایم؟ این که با یک برنامه‌ی نمایش عکس و فیلم بهتر فراچنگ می‌‌آید! یا شاید لج‌بازی با پاکیزگی کوهستان…؟!

بیاییم، به‌راستی هیچ رد و نشانی از حضورمان در کوهستان برجا نگذاریم تا چند سال بعد که به همان نقطه بازگشتیم، حس باشکوه و نوستالژیک دیدار یار، ما را لبریز از عطر زندگی سازد!