برودپیک و توهم مجوز و متولی کوه نوردی!

در یادداشتی که به کوه نیوز داده ام، کوشیده ام این نکته را بیان کنم که در میان مسوولان فدراسیون کوه نوردی و بسیاری از کوه نوردان و دیگر افراد جامعه، این تصور نادقیق وجود دارد که کوه نوردی کشور دارای یک “متولی” است و صعودها به دو دسته ی مجاز و غیر مجاز(!) تقسیم می شود. واقعیت اما این است که نزدیک به صد درصد مجموع برنامه های کوه نوردی کشور به دست مردم و سازمان های مردم نهاد انجام می شود و فدراسیون کوه نوردی نقشی در مدیریت این فعالیت ها ندارد. بنا بر این، طرح قضیه ی متولی گری و صدور مجوز برای کوه نوردی (در داخل یا بیرون از کشور) اساسا بلاموضوع است.

 در هیچ کجای همین اساسنامه‌ی کنونی فدراسیون‌های ورزشی که پر از ایراد است و بنا به الزام کمیته‌ی جهانی المپیک باید تغییر کند تا فدراسیون‌ها صورت غیردولتی یابند، نیامده است که فدراسیون “متولی” ورزش است. با این حال، بسیار می‌بینیم و می‌خوانیم که عده‌ای، چه از مسوولان رسمی فدراسیون کوه‌نوردی و چه از اشخاص بیرون از فدراسیون، می‌گویند این دستگاه “متولی” کوه‌نوردی کشور است. چند روز پیش هم هادی صابری، دبیر فدراسیون کوه‌نوردی در ارتباط با حادثه‌ی برودپیک گفت که تیم باشگاه آرش «هیچ مجوزی از فدراسیون کوهنوردی به عنوان متولی کوهنوردی کشور نگرفته بود». این که باشگاه یاد شده “مجوز” مورد نظر فدراسیون را نگرفته، درست است. اما، طرح موضوع در این موقعیت و به این شکل (که در “بیانیه‌ی رسمی” فدراسیون به تاریخ 31 تیر هم تکرار شده) می‌تواند در میان مردم این ذهنیت را پدید آورد که صعود بی”مجوز” یعنی صعود غیرمجاز! از این رو، لازم است که درباره‌ی هر دو اصطلاح “مجوز” و “متولی” نکته‌هایی را در میان بگذاریم.

 

در فرهنگ معین، در تعریف متولی آمده است: 1- کسی که اداره‌ی امور موسسه یا کاری را به عهده گرفته. 2- آن که اداره‌ی امور بقعه‌ای را به عهده دارد. 3- سرپرست املاک موقوفه… . اگر معنای عام نخست را در نظر بگیریم، آیا فدراسیون کوه‌نوردی، اداره‌ی امور کوه‌نوردی را برعهده دارد؟ پاسخ، “نه” است؛ در شرح هدف‌ها و وظیفه‌های فدراسیون‌ (ماده‌های 2 و 3) حداکثر عنوانی که برای این “موسسه” آمده، «بالاترین مرجع ذیصلاح در رشته‌ی ورزشی» است. روشن است که این مرجع نمی تواند مدیر یا سرپرست کار بسیار بزرگ و پردامنه و چندشاخه‌ی کوه‌نوردی باشد؛ به بیان دیگر نمی‌تواند “متولی” این فعالیت باشد. در واقع، برعکس، نزدیک به تمامی فعالیت‌های کوه‌نوردی کشور در تمامی تاریخ این رشته، به دست گروه‌ها و باشگاه‌های پرشمار، و بی کم‌ترین سرپرستی یا نظارت یا مدیریت از سوی فدراسیون انجام شده و می‌شود. این وضع، هم برای گروه‌ها و باشگاه‌ها خوب است و هم برای فدراسیون؛ زیرا آن سازمان‌ها را درگیر سرپرستی‌های دست و پاگیر دولتی نمی‌کند، و از سوی دیگر از بارگذاری روی فدراسیون جلوگیری می‌کند.

همچنین، در هیچ کجای اساسنامه، صدور مجوز برای فعالیت ورزشی در خارج از کشور جزو وظیفه‌های فدراسیون قلمداد نشده و هیچ کجا هم باشگاه‌ها و سازمان‌های ورزشی دیگر، به این کار ملزم نشده‌اند. اگر انجام فعالیت ورزشی (در این‌جا: کوه‌نوردی) منوط به گرفتن مجوز از فدراسیون شود، مانند آن است که جنگل‌پیمایی یا پیاده‌روی در کنار دریا یا تماشای آثار تاریخی در خارج از کشور را منوط به گرفتن مجوز از وزارت ارشاد کنیم! واقعیت این است که یک نفر دارنده‌ی گذرنامه‌ی معتبر، برای رفتن به کشورهای دیگر و بازدید از نقاط گوناگون یا رفتن به کوهستان‌ها یا انجام فعالیت‌های ورزشی  در خارج از کشور (البته، نه در قالب تیم ملی یا بازی رسمی) هیچ منعی ندارد. عنوان کامل آن‌چه که به اختصار “مجوز” خوانده می‌شود، “مجوز شورای برون‌مرزی” است که نوعی گواهی‌نامه در تایید ملزومات آن برنامه‌ی ورزشی برای حمایت دولتی است. حال اگر کسی نخواهد یا نتواند از این حمایت‌ها استفاده کند، برای فعالیت ورزشی آزاد برون‌مرزی، غیرمجاز نیست.

پیشنهاد می‌کنم که عنوان “مجوز” به “گواهی‌نامه‌” تغییر یابد، و فدراسیون (و کوه‌نوردان) از به کار بردن اصطلاح “متولی” برای آن موسسه خودداری کنند.