عباس محمدی- سبزپرس
پس از “مهار آب”، بزرگترین توجیه سدسازی در ایران، تامین برق است. از آنجا که کشور ما دارای یکی از بزرگترین منابع گازی و نفتی جهان و دارندهی پتانسیل بسیار بالا برای تولید برق از نیروی خورشید است، جا دارد که موضوع تامین برق از سد مورد بررسی جدی قرار گیرد. اهمیت این امر از آن جا است که نه تنها به نظر طرفداران محیطزیست و مدافعان حقوق بشر، در کمتر رشتهای همچون صنعت سدسازی، «بی احترامی به زمین و بی اعتنایی به زیستبومها و نادیده گرفتن حقوق اکثریت به ویژه، حقوق جامعههای بومی» به چشم میآید(1)، بلکه حتی سدسازانی که فقط قایل به رعایت یک اصولی هستند، میگویند: «سدها سهم قابل توجه و مهمی در توسعهی بشری داشتهاند [اما همچنین موجب شدهاند که] در بسیاری از موارد، هزینههای غیر قابل قبول و اغلب غیرضروری … به ویژه در زمینهی مسایل اجتماعی و اقتصادی از سوی مردم جابهجاشده، جوامع پاییندست، مالیاتدهندگان و محیطزیست پرداخت» شود(2).
سرانهی مصرف انرژی در ایران، بسیار بالاتر از میانگین جهانی است؛ شماری از محافل، این سرانه را حدود سه برابر میانگین جهانی(3) هم میدانند، اما رقم دقیقتر سرانهی مصرف انرژی در ایران باید در حدود شصت درصد بالاتر از میانگین جهانی باشد. البته، شاخص “شدت انرزی” یعنی مقدار انرژی مصرف شده برای افزایش تولید ناخالص داخلی، در ایران برای مثال بیش از چهار برابر شدت انرژی در آمریکا و بیش از شش برابر شدت انرژی در ژاپن است. همچنین در مورد مصرف بنزین خودروها، اگر مصرف سوخت کل کشورهای صنعتی را بر تعداد خودرو های آنها تقسیم کنیم، به ازای هر خودرو در اروپا روزانه 2 لیتر و در آمریکا 4 لیتر بنزین مصرف می شود، اما اگر این ضرب و تقسیم ساده را درخصوص کشور ایران صورت دهیم به رقم مصرفی 11 لیتر در روز برای هر خودرو خواهیم رسید(4). با این مصرف بالا، طبیعی مینماید که دلسوزان پیشرفت اقتصادی کشور، باید به جای سدسازی و عرضهی بیشتر انرژی، به اصلاح روند مصرف انرژی روی بیاورند.
یکی از بخشهایی که لازم است بهینهسازی مصرف انرژی را نخستین اولویت خود بداند، بخش نیروگاههای کشور است که زیرمجموعهی همان وزارتخانهی متولی سدسازی است. متوسط بازده نیروگاههای گازی (نسبت برق خروجی به حرارت مصرف شده)، برابر آمارهای موجود تا سال 1387، حدود 26 درصد (کمتر از نصف بازده متوسط نیروگاههای سیکل ترکیبی جدید جهان)، و هدر رفت برق در شبکهی توزیع و انتقال ایران 21 درصد (حدود سه برابر میانگین جهانی) بوده است(4).حمدالله محمدنژاد، معاون مهندسی وزارت نفت هم در سال 1388 گفته بود که «راندمان نیروگاهها در ایران بسیار پایین است… و اگر بتوانیم وزارتخانههای نفت و نیرو را مهار کنیم، 75 درصد مشکل کشور در بخش مصرف انرژی حل میشود»(5). محمدنژاد، همچنین گفته بود که روزانه 40 تا 42 میلیون مترمکعب گاز (حدود ده میلیون مترمکعب بیشتر از کل مصرف گاز روزانه در کشور ترکیه) در سر چاههای نفت میسوزد که ارزش سالانهی آن چهار و نیم میلیارد دلار است.
اما گویا این معاون وزیر از معجزهای که ناگهان در نیروگاههای کشور رخ داده(!) خبر نداشته است، زیرا یک معاون دیگر (مهندس بهزاد) گفته بود که «میانگین راندمان نیروگاهای کشور 36.6 درصد است که این مقدار از راندمان نیروگاههای آمریکا، انگلیس، کانادا و چین هم بیشتر است». این ادعا به اندازهای غیرواقعی مینماید که حتی در تارنمای شرکت دولتی توانیر (شرکت تولید و انتقال نیروی ایران) که آن را نقل کرده، آمده است: «آیا کشورمان به یک غول صنعتی تبدیل شده که میتوانیم بگوییم راندمان نیروگاههایمان از یکسری کشورهای پیشرفتهی صنعتی هم بیشتر است؟… این ادعا غیرمنطقی به نظر میرسد»(6). عماد حسینی، مخبر کمیسیون انرژی مجلس نیز گفته است که راندمان برخی نیروگاههای جهان، در این چند سالی که ایران در این خصوص هیچ گونه تلاشی نکرده، به 60 تا 70 درصد رسیده است(7). اما آقای بهزاد همچنان بر بیشتر شدن بازده نیروگاههای کشور تاکید داشته و در خردا د 1390 در گفتگو با ایرنا، راندمان نیروگاههای ایران را 39 درصد، و 1.5 درصد بیشتر از میانگین جهانی اعلام کرد.
ادعای بالاتر رفتن بازده نیروگاههای کشور از میانگین جهانی دور از واقعیت مینماید، همچنین به این دلیل ساده که در بزرگترین صنعت ایران که تولید آن مستقیما به دست مردم میرسد و قابل ارزیابی است (خودروسازی) محصولاتی مانند پژو بیش از دو برابر مشابههای فرانسوی خود ، و وانتهای نیسان حدود سه برابر وانتهای امروزین ژاپنی سوخت مصرف می کنند. مضاف بر این که تحریمهای اقتصادی- سیاسی موجب شده که در عمل روزآمد شدن نیروگاهها ممکن نباشد؛ برای مثال، اینورترهای بزرگ نیروگاهی قابل ورود به کشور نیستند. حال، چگونه ممکن است که نیروگاهها که بسیاری از آنها عمر چند ده ساله دارند و بیشتر آنها با فناوری چندین سال پیش در مکانهای دور از دسترس کار میکنند و ارزیابی کارایی آنها به دست مردم ساده ممکن نیست، به چنین پیشرفتی دست یافته باشند؟!
اما، بر فرض محال که ادعای آقای بهزاد درست باشد و امروزه، نیروگاههای ایران با بازده 39 درصد کار کنند، بد نیست که جستجویی کنیم و ببینیم نیروگاههای جهان چگونهاند. پژوهش اکوفیس(8)، حکایت از این میکند که در فاصلهی 2006 تا 2008 در مجموعه کشورهای استرالیا، چین، فرانسه، هند، آلمان، ایالات متحدهی آمریکا، کرهی جنوبی، انگلستان، ایرلند، دانمارک، سوئد، فنلاند، و نروژ که روی هم حدود 67 درصد برق حاصل از سوختهای فسیلی را تولید میکنند، بازده نیروگاههای گازی 48 درصد و نیروگاههای مواد نفتی 39 درصد است. در میان این کشورها، بازده نیروگاههای گازسوز انگلستان 52 درصد و بازده کلی نیروگاههای سوخت فسیلی این کشور، 44 درصد (بیش از دیگران) بوده است. تردیدی نیست که پس از سال 2008 تا به امروز، این بازده بالاتر هم رفته است. نکتهی در خور توجه این که نیروگاههای گازی، نسبت به نیروگاههای مواد نفتی، استعداد بهینه شدن بیشتری دارند و از آنجا که کشور ما دارندهی دومین ذخیرهی بزرگ گاز جهان است، منطق حکم میکند که نیروگاههای سوخت فسیلیمان بیشتر گازی و با بازده بالاتر از آنچه که آقای بهزاد گفتهاند، باشد.
نکتهی مهم دیگر این که بنا بر اطلاعات وزارت محیط زیست آلمان، امروزه، نیروگاههایی با بازده 90 درصد هم ساخته شده است؛ نیروگاههای معروف به CHP (تولید برق و حرارت توامان) به این بازدهی رسیدهاند. به علاوه، در این نوع نیروگاهها، تولید گازهای گلخانهای، حدود 34 درصد کمتر از نیروگاههایی است که برق و حرارت جداگانه تولید میکنند. انواع mini CHP که قابلیت نصب در مجتمعهای مسکونی، کارخانهها، ورزشگاهها و مانند آن را دارد، هدررفت انرژی را هم در شبکهی توزیع و انتقال به نزدیکی صفر رساندهاند(10). حتی در آمریکا، که شرکتهای بزرگ تولیدکنندهی برق به خاطر قدرت خود و حمایتهای مالیاتی تمایلی به روزآمد شدن ندارند، نمونههایی از نیروگاه mini CHP مثلا در پالایشگاه اکسون موبیل تگزاس، ساخته شده و کار میکند که بازده آن 88 درصد است(11).
در پایان، میپرسیم در حالی که نسبت ظرفیت نصب شدهی برق آبی به کل تولید برق کشور، زیر ده درصد است و از این ظرفیت هم به دلیل نوسان زیاد رودخانههای ایران و همچنین به علت تغییرات اقلیمی نمیتوان به صورت کامل استفاده کرد، چرا همچنان سد ساخته میشود و یکپارچگی زیستمحیطی و اجتماعی سرزمینمان مورد یورش قرار میگیرد؟! پاسخ، شاید همانی باشد که در مورد آمریکا گفته شد؛ شرکتهای بزرگ سدسازی، به محافل قدرت و تصمیم گیری بسیار نزدیکاند، از حمایتهای مالیاتی و تعرفهای برخوردارند، و به مردم پاسخگو نیستند. جمع “متخصص” و کوچک، اما بانفوذ سدسازان به راحتی میتواند به درون اتاقهای وزارت نیرو راه یابد، اما کشاورزان و عشایر و ماهیگیران و بیخانمان شدهها از سدسازی، کجا میتوانند راه یابند؟!
پینوشت
1) از: www.internationalrivers.org به مناسبت روز زمین 2013
2) سدها و توسعه، نگارش کمیسیون جهانی سدها، مدیر پروژهی ترجمه: دکتر محمد سعید کدیور، موسسهی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی، 1386، ص 66
3) حمیدرضا رونق، استاد دانشگاه کویینزلند استرالیا، تارنمای الف، 15/12/1391
4) نگاه کنید به مقالهی سعیده شفیعی و محمد حسن صبوری دیلمی در: http://www.ensani.ir/storage/Files/20121212094741-9562-150.pdf
5) پایگاه اطلاعسانی بهینهسازی انرژی 5/7/1388
6) سایت خبری روابط عمومی توانیر 30/3/88
7) تارنمای دنیای صنعت 10/11/90: http://www.donyayesanat.com/fa/newsagency/9136
9) http://www.ecofys.com/files/files/ecofys_2011_international_comparison_fossil_power_efficiency.pdf
10) http://www.bmu-klimaschutzinitiative.de/en/for_industry_chpplats