عباس محمدی- سبزپرس
از سال 1997 روز چهاردهم مارچ به روزی بین المللی برای نقد سیاستهای سدسازی و طرحهای انتقال بینحوزهای آب بدل شده است. سازمانهای مردمنهاد بسیاری در نقاط گوناگون جهان، میکوشند با نوشتن یادداشت و مقاله، برگزاری نشست، انجام تظاهرات، و با به اشتراک گذاشتن فیلم و عکس اقدامهای خود در حمایت از جریان طبیعی رودخانهها، نشان دهند که خواستههایشان نه تنها محلی و مربوط به یک منطقه یا کشور است، بلکه همچنین با یک هدف جهانی پیوند دارد.
رودها ضامن سرزندگی بسیاری از دشتها و کوهستانها و جنگلها، و خود در برگیرنده و پدیدآورندهی زیستبومهایی بس غنی هستند. شوربختانه اما، امروزه تقریبا هیچ رود بزرگی با آورد طبیعی خود و بیگزند مانعهایی به نام سد، به دریا یا تالاب و دریاچه نمیرسد. بخش بزرگی از آسیبدیدگی محیط زیست جهانی، شامل: نابودی یا کم شدن شمار ماهیان و پرندگان، خشک شدن تالابها، تخریب محیط زیست پرغنای کناردریایی، افت سفرههای آب زیرزمینی، و گرمایش زمین، نتیجهی برنامههای بیملاحظهی سدسازی بوده است. همچنین سد سازیها و برداشت آب یک حوزه به نفع حوزهای دیگر، موجب تخریب کشاورزی و بنیان زیست انسانی در پارهای نقاط که تمدنهایی به عمر بشریت داشتهاند (همچون میانرودان و سیستان) شده است.
سدها، در بسیاری نقاط موجب افزایش تنشهای اجتماعی و بیثباتی سیاسی، چه در میان کشورها و چه در میان قومها و استانهای یک کشور شدهاند. سدها، غالبا با توجیه “تامین و تنظیم آب” و خدمات رسانی به جامعههای بهرهبردار سنتی ساخته میشوند، اما در عمل آنها به عاملی برای پایمال کردن حقوق عرفی بهرهبرداران آب در منطقههای پاییندست، غرق ساختن مراتع و جنگلها و میراث فرهنگی بالادست، و به عواملی برای سودرسانی به بهرهبرداران بزرگ غیربومی و ایجاد تقاضا در منطقه هایی دیگر بدل میشوند. مصداقهای این مدعا را میتوان برای مثال در طرحهای انتقال آب از سرشاخههای دز و کارون و کرخه دید که موجب بیآب ماندن صدها هزار هکتار از بهترین زمینهای کشاورزی خوزستان و بدبین شدن مردم منطقه نسبت به استانهای دیگر شده است. همچنین است کمتر ساختن جریان آب از سرچشمههای زاینده رود به سوی دشتهای اصفهان که به صورت طبیعی و سنتی دارندهی حقابه از کوهستان زردکوه بوده است.
پروژهی سدسازی و انتقال آب در ایران، دیری است که از راهکاری برای خدمت به جامعه، به هدفی در جهت جذب بودجه و تامین منافع شرکتهای سدساز بدل شده است… و فراتر از این، عاملی شده است در خدمت ایجاد تفرقهی ملی که عاقبتی نامیمون برای کشور در پی خواهد داشت؛ نمودهای این عقوبت را در نارضایتیهای فروخفتهی اهالی چهل روستای به زیر آب رفته در جریان آبگیری سد گتوند، در نارضایتی مردم چهار محال بختیاری و خوزستان در طرح تونل انتقال آب بهشت آباد، در سرخوردگی اهالی اورامان به خاطر غرق شدن چشمهی کانی بل، در خشم مردم کردستان عراق از سد سازی بر رود سیروان (که میتواند کل روابط حیاتی کشور ما را با این منطقه زیر سوال برد)، و در تظاهرات اخیر کشاورزان استان اصفهان دید.
24 اسفند فرصتی است که کنشگران محیط زیست میتوانند از آن برای طرح معضلهای پدید آمده بر اثر پروژههای سدسازی و انتقال آب، بازتاب دادن مشکلات مردم “سد زده”، برقراری ارتباط با سازمانهای جهانی مدافع رودها مانند internationalrivers.org، و البته دادن پیشنهادهای جایگزین برای تامین آب و برق استفاده کنند.