شکار… بس!

محمد درویش، مقاله ی بسیار تامل برانگیزی با عنوان بس کنیم این رویه ی خونریزانه را… نوشته است که خواهش می کنم حتما بخوانید و شما هم در جهت رسیدن به مسوولیتی که نویسنده برای خودش قایل شده (گرفتن سلاح از دست شکارچیان و دادن دوربین به جای آن) بکوشید.

در بخش نظرهای آن مقاله، نوشته ام:برای این است که ایران را دوست دارم ...

محمد عزیز، همچون همیشه، از نوشتار تو لذت بردم و از مضمون آن دلم گرفت! ای کاش که این قدر غمزده ی محیط زیست ستمکش میهن نبودی و می شد با این قلم قشنگ، از بهتر شدن وضع سرزمین بنویسی…!

و اما بعد؛ با تو هم عقیده ام و فکر می کنم که نباید مشکلات بزرگ تر محیط زیست مانند گرم شدن زمین و تخریب خاک و آلودگی دریاها و رودها را بهانه قرار داد و از کشتار جانوران سرسری گذشت.

اگر صلاح دانستی، می توانی مقاله ی چند سال پیش مرا با عنوان “چه مایه جانورند از تو خسته و رنجور” که درباره ی شکار نوشته بودم، بازنشر کنی تا اگر قرار شد کتک بخوری، با هم بخوریم!

اینجا: http://mountainwatch.persianblog.ir/post/301/