حتما دقت کرده اید که در هفت هشت سال گذشته، بسیاری از کوهستان ها، به ویژه در غرب کشور، به خاطر برداشت انواع سنگ، چاک چاک و بدنما شده است. ما، تا چند سال پیش، فکر و خیال مان ریخت و پاش نشدن زباله در کوه ها بود، اینک هراس زده از به باد شدن کلیت کوه ها هستیم!
روند گرفتن مجوز معدن سنگ چنین است که یک شخص نقطه ای را شناسایی می کند و سپس با مراجعه به اداره های صنایع و معادن، ثبت آن نقطه را برای بهره برداری به نام خود درخواست می کند. سپس باید موافقت اداره های منابع طبیعی و محیط زیست و میراث فرهنگی را نیز بگیرد. اما، به نظر می رسد که این تشریفات در فضای اداری کشور ما “چنان که افتد و دانی” گرهی نیست که باز نشود… و حتما افرادی هستند که “متخصص” دریافت این گونه موافقت نامه ها برای هرجا هستند! اگر جز این بود، شاهد ظهور این همه معدن های سنگ و شن و ماسه که چهره ی دره ها و کوه های کشور را همه جا زخم آگین و بیماروش ساخته است، نبودیم.
با این آسیب رسانی به طبیعت از همه سو در خطر ایران، جای پرسش است که چگونه شهرداری تهران (و به دنباله روی از آن؛ شهرداری های دیگر) نه تنها نماکاری ساختمان ها را با سنگ محدود نمی کنند، بلکه با اصراری باورنکردنی، پیاده روها و حاشیه ی بوستان ها و دور درختان را سنگ می کنند. سنگ کاری هایی که در این فضای بساز و بفروشانه، حداکثر 5-4 سال دوام می آورند.
گزارشی در مورد تخریب های وحشتناک ناشی از برداشت سنگ در روستای برنجه را در وبلاگ کوهستان حقیقت (16 دی)، و یادداشتی درباره ی همین گونه تخریب ها در منطقه ی تکاب را در اینجا بخوانید. امید آن که پی گیری دوستداران محیط های کوهستانی و اهالی منطقه های تحت تاثیر، بتواند معدن هایی را که بسیار بی ملاحظه به نابود سازی طبیعت مشغول اند، همچون مورد سنگ معدن دیوچال در کلارشت، به تعطیلی بکشاند.