بسیاری از دوستان، به جای واقعیت موجود، نظر و برداشت های خودشان را در مورد مسایل فیمابین انجمن کوه نوردان ایران و فدراسیون کوه نوردی بیان یا القا می کنند. من، در مقام یکی از پایه گذاران انجمن و کسی که از بدو تاسیس انجمن (1378) تا 1389 در مدیریت انجمن حضور داشته و تا امروز هم از نزدیک با آن رابطه داشته ام، خلاصه ی برداشت خودم را در این خصوص، به شرح زیر بیان می کنم.
رییسان فدراسیون، از نخستین روزهای تاسیس انجمن، با آن مراوده داشته و کلیات فعالیت های آن را مورد تایید دانسته اند. مدیران انجمن بارها اعلام کرده اند که فدراسیون کوه نوردی را “سازمان ملی رسمی” ورزش کوه نوردی و صعودهای ورزشی می دانند. همچنین گفته اند که انجمن، هر جا و هر زمان که فدراسیون و هیات های تابع آن بخواهند، در خدمت آن ها هستند. بسیاری از اعضای انجمن (از جمله، همه ی رییسان آن تا کنون) به شکل مستمر یا موردی، داوطلبانه در فدراسیون یا هیات ها خدمت کرده اند. انجمن، خود را در جایگاهی نمی داند که بخواهد در هیچ زمینه ای با فدراسیون رقابت کند، و مدیریت انجمن پیوسته این نکته را به اعضا و دفترهای نمایندگی خود اعلام کرده است. در عین حال، انجمن به دلیل ماهیت “مردم نهاد” خود، از پاره ای ظرفیت های جامعه ی کوه نوردی کشور که فدراسیون نخواسته یا نتوانسته وارد آن شود، استفاده کرده و کارهایی را به انجام رسانده که در بسیاری موارد متفاوت با کارهای فدراسیون یا نوآورانه، و تا اندازه ای مکمل فعالیت های فدراسیون بوده است. انجمن همچنین وظیفه ی خود دانسته و می داند که با برخورد انتقادی نسبت به حرکت ها و گرایش های کوه نوردی، نقش خود را به عنوان رابط افکار عمومی و دستگاه های دولتی، ایفا کند.
لازم به یادآوری است که پرداختن به “ورزش” کوه نوردی، فقط بخشی از هدف های انجمن کوه نوردان ایران است و بخش بزرگ تری از دغدغه های انجمن مربوط است به مسایلی مانند حفظ محیط کوهستان، و انجام کارهای فرهنگی در حاشیه ی کوه نوردی و کوهستان که شاید اساسا جزو وظایف فدراسیون نباشد.