سرنوشت گوزن هاي زرد لرستان به كجا رسيد؟

در اواسط سال 89  زمزمه بازگشت گونه نادر گوزن زرد به استان لرستان به گوش رسيد؛ خبري كه در همان ابتدا از سوي برخي از كارشناسان و فعالان عرصه محيط زيست چندان جدي گرفته نشد؛ اما سرانجام در واپسين روزهاي سال 89 سه راس گوزن زرد از زیستگاه « دشت ناز ساری » به خرم آباد منتقل شدند تا پس از سالها در منطقه « كلدر » دوباره احيا شوند.

در ابتدا اينگونه باب شد كه « پس از سالها دوری گوزن زرد از سرزمین آبا و اجدادی اش بالاخره با انتقال سه راس گوزن زرد به استان لرستان اولین گام برای ایجاد سایت گوزن زرد در بام طبیعت ایران برداشته شد. »

آنچه كه از شواهد بر مي آمد همه چيز حساب شده بود و سايت تكثير گوزن زرد مي رفت تا دوباره لرستان را صاحب گوزن زرد كند؛ اما آيا به راستي بعد از دو سال « سايت كثير گوزن زرد » به سرانجامي رسيد؟

در اين بين چندين سوال وجود دارد كه نگارنده وظيفه خود مي داند بعد گذشت اين مدت آنان را مطرح سازد: انتقال سه راس گوزن زرد نر با چه هدفي انجام شد؟ اگر هدف احيا اين گونه بود چرا مقدمات زيستگاهي سنجيده نشد؟ آيا قبل از آنكه اين موجودات ارزشمند به لرستان آورده شوند منطقه كلدر آمادگي لازم را داشت؟ اگر داشت چرا اين سه راس گوزن هنوز هم در اسارت به سر مي برند؟ بعد از گذشت نزديك به دو سال اين سه راس گوزن كجا نگه داري مي شوند؟ آيا شرايط نگه داري از اين سه زيستمند ايده آل است؟ آيا اين پروژه خروجي مناسبي براي طبيعت لرستان داشته است؟ اگر داشت اينك در فراموشي محض بود؟

بعد از گذشت نزديك به دو سال اين حق طبيعي ما نيست كه بپرسيم چرا چنين اتفاقي افتاده است؟ آيا كسي هست كه به سوالات بي شمار در اين زمينه پاسخ شايسته اي بدهد؟ شايد ما در اشتباه باشيم؟ اينك اين سه زيستمند زيبا در مجتمع تحقيقاتي محيط زيست و در يك محوطه كوچك نگه داري مي شوند و كاملا با شرايط اسارت كنار امده اند؛ آيا اينك مي توان به احياي گوزن زرد در استان لرستان اميدي داشت؟ هنگامي كه گوزن زرد ماده اي در استان وجود ندارد آيا شرايط براي احيا مهياست؟

در چند سال اخير محيط زيست لرستان مشكلات بسياري را تجربه كرده است؛ از بين رفت پايداري هاي سرزمين، فرسايش كم سابقه خاك در اكثر نقاط استان، آلودگي هاي هوا، آب و خاك و در نهايت حضور گونه منحصر به فرد اين استان « سمندر لرستاني » در شهرهاي مختلف كشور آيا براي تنوع زيستي ما زنگ خطر را به صدا در نياورده است؟ هنگامي كه مي توانيم به سرنوشت احياي ببر نگاه كنيم و از آن درس بگيريم چرا بايد بر سر يك پروژه از پيش شكست خورده توان خود را تلف كنيم؟

آري بيش از يك صد سال پيش لرستان در منطقه پاپي ميزبان حيواني با جثه اي بزرگ و قوي با وزني بين 100 تا 250 کيلوگرم بود که در اين سرزمين زيست مي کرد؛ آن حيوان شبگرد و دوست داشتني مرال نام داشت « كتاب پستانداران ايران / صفحه 348» ؛ اما اينك از آن همه شكوه چيزي باقي نمانده است، زيرا شرايط زيستگاهي براي اين زيستمند وجود ندارد؛ اينك بهتر نيست آنچه كه از تنوع زيستي لرستان باقي مانده است را دريابيم ؛ اين تنها وظيفه ما در قبال آيندگاني است كه لرستان را پايدار مي خواهند…

Posted in: دسته‌بندی نشده