بار اول نیست که آکادمیک نما ها با تز تزویرمحیط زیست طبیعی سرزمین مظلوم مان را پیشکش رفع و رجوع عملکرد و مدیریت های نا صحیح و ترویج مدیریت جهل می کنند. قبلاً هم در مراسمی در میقان (کويرش مي خواند ند من تالاب مي شناختمش) شکرشکنی این حضرت را شاهد بودم نه تنها تجویز فرمودند که خاک میقان را به توبره بکشند بلکه فرمودند بشتابید جنگلها را به باغ تبدیل کنید. نظر ارائه شده نظر کارشناسی صاف و صادق یک فرد نبود بلکه قله پیدای یک فکر مخرب بود که نه تنها مدیریت ناصحیح سازمان میزبان را در ارتباط با پروژه های ویرانگر تبدیل منابع طبیعی از قبیل تبدیل مراتع به کشت دیم، جنگلها به باغ طوبی و… رفع و رجوع می فرمود بلکه واگذاری میلیون ها هکتار منابع جدید را کلید می زد (بعد شاهد عملیاتی شدنش بودیم و هستیم).
آنروز شکایت بی انصافی ها را بخود طبیعت بردم ، محل گرد همائی را ترک و زدم به دل طبيعت، دنبال بقايائي تالاب گم شده ام بودم و چگونگي تبديل بيابان به کوير را شاهد بودم. به نقطه اي مي رسم که ظاهراً نه آب است و نه آبادي، نه گلبانگ انسانی، آثار عناصر گياهي بياباني محو مي شود یعنی آخر زندگی یعنی کویر، هنوز نا امید نمی شوم دنبال جاندار ( چه فون باشد چه فلور) مي گردم، ديري نمي پايد به چند مورچه بر مي خورم، تلاش دارم عکس به گيرم چقدر سريع است، با دوبين فيلم برداري مورچه اي که تعقيبش مي کنم آتش پاره است چنان اينور آن ور مي دود که انگار در نقطه زوال بيابان “آفتاب مي کارد” و زندگي و زنده بودن را فرياد مي زند. بعد از حدود يک ساعت بيابان پيمائي آثار و بقايائي تالاب را پيدا نمي کنم (بنا به اظهار همکاران محلي بقايائي تالاب وجود دارد). اگر آثار و بقایای تالاب باشد بازسازی و احیا دور از دسترس نیست.
حتی وضعیت امروزه ، در دریاچه ارومیه زندگی موج می زند قابل مقایسه با میقان نیست. هدف این بی انصاف فقط دریاچه ارومیه نیست نسخه مرگ را برای مجموعه تالاب های سرمین تجویز می کند. اساساً نباید تلاش دوستداران محیط زیست بر این باشد که از این آقا یک جمشید بسم اله برای محیط زیست طبیعی بسازند و کاس و کوزه سوء مدیریت محیط زیست را بر سراو بشکنند. در ارتباط با موضوع سازمان های متولی باید پاسخگو باشند. الفبای مدیریتی تالاب ها (ازدریاچه تا پیت لند) بر “حق آبه محیط زیستی” این منابع متکی است، با اشرافیت بر میزان این حق آبه و حوزه آبریز (Basin) تامین کننده آن، دیگر فعالیت های انسانی در حوزه مزبور ساماندهی میکنند. حال از سازمان متولی باید پرسید: حق آبه محیط زیستی دریاچه ارومیه چه میزان است؟ گستره حوزه از کجا تا کجاست؟ مجوز های که کمیته ملی ارزیابی محیط زیستی برای سد سازی در حوزه مزبورصادر کرده (صادر می کند) حق آبه یاد شده ملحوظ گردیده است؟ آیا در مجوز های صادره برای دیگر حوزه ها در سرتاسرکشور حق آبه محیط زیستی دیگر تالاب ها و رودخانه ها و… منظور می شود؟
به آنچه حسب کنوانسیون های جهانی متعاهد هستیم عمل کنند حق آبه محیط زیستی دریاچه ارومیه را به دریاچه بازگردانند مسلم است که دریاچه احیا می شود.