بیابان ؛بیابان زائی و مهار بیابان زائی (بخش دوم)

 بیابان زائی های جدید فراتر از مناطق بیابانی


ولی متاسفانه در دنیای امروزی مفهوم بیابان زائی تا حدودی نسبت به گذشته تغییر کرده است و  موضوع بیابان زائی دیگر فقط  مختص به حرکت و پیشروی بیابان ها و مناطق کویری  به سمت دشت ها نیستند بلکه در زمان حاضر بیابان زائی می توانیم در دل جنگلهای سر سبز جهان مانند جنگلهای شمال کشور نیز اتفاق بی افتد .


۱ –  طبق گفته مدیران ارشد سازمان محیط زیست از جمله جناب دکتر محمدی زاده ریاست سازمان حفاظت محیط زیست در 50 سال اخیر ما با کاهش بیشتر از 25 درصد جنگلهای کشور مخصوصا” جنگلهای شمال  روبرو هستیم و از طرفی در سالهای اخیر با توجه به مشکلات زیست  محیط کشور از جمله خشکسالی ها چند ساله و همچنین مشکلات جنگلهای بلوط غرب کشور که بیش از چند میلیون هکتار این جنگلها وسعت دارند و در خطر نابودی قرار دارند و از طرفی سرشت  انسانها به گونه ای است که همیشه  تمایل دارند که  در مناطق خوش آب هوا زندگی کنند و  مخصوصا” کسانیکه که از مختصر ثروت  برخوردارند  دوست دارند در مناطق سر سبز  به ساخت ویلا و آلاچیق به پردازند تا اگر در تعطیلات آخر هفته برایشان فرصتی فراهم شد به این مناطق خوش آب هوا بروند و به قول معرفی  استراحتی بکنند و همچنین  امروزه  اگر به مناطق شمالی کشور نظری بی اندازیم وجود ویلاهای فراوان  در میان جنگل و مزارع برنج به چشم می خورد و در ادامه زندگی در این ویلاهای  تولید زباله های فراوان که در تمام نقاط شمال به فور به چشم می خورد و چشم اندازی بدی برای مناطق زیبای شمال درست کرده است  و تولید فاضلابهای زیادی  که با آلوده کردن رودخانه  به دریا می ریزند و راهبندهای چند ساعت در مسیر ورودی به شمال کشور در ایام تعطیلات و دهها مورد دیگر به وجود آمده است آیا کاهش این مقدار جنگل و عدم جایگزینی آن  نوع بیابان زائی نیست؟


2 – در چند دهه اخیر به علت  صنعتی شدن بخشی از کشور و همچنین خشکسالی های پی در پی چند ساله  باعث شده است نرخ رشد مهاجرت روستائیان از زادگاهشان به سمت شهربزرگ سرعت بگیرید و میزان در صد شهرنشینی به میزان زیادی افزایش یابد( از میزان هفتاد درصد روستا نشینی به سی درصد شهر نشینی در چهار دهه قبل که در حال حاضر این میزان به سی درصد روستا نشینی به هفتاد درصد شهر نشینی تغییر یافته است  ) همین تغییر درصد میزان شهر نشینی به روستا نشینی باعث شده است دو تا اتفاق مهم برای جامعه بی افتد:


الف –  افزایش زندگی شهر نشینی : که برای این افزایش ما باید هزینه های را بپردازیم از جمله این هزینه ها خارج شدن زمینهای مرغوب کشاورزی اطراف شهر و یا حاشیه شهر برای ساخت خانه و کارخانه و جاده کشی می باشد که برای نمونه آن به شهر تهران و حاشیه آن اشاره می کنم  طبق آمار موجود  تا پایان دهه پنجاه  میزان افراد شهر نشینان تهرانی به حدود چهار میلیون هم نمی رسید و حاشیه  شهر تهران مانند شهرری و شرق و غرب تهران اکثر مردم به شغل کشاورزی و باغداری مشغول بودند همچنین در شهرهای اطراف تهران نیز  مانند کرج ؛ شهریار؛ ورامین و لواسان زندگی تا حدود شبیه به زندگی روستای بود و مردم بیشتر به شغل باغ داری و کشاورزی و دام داری مشغول بودند و حتی محصولات  باغی و کشاورزی این شهرها به سراسر ایران صادر می شد ولی در حال حاضر میزان در صد زیادی از این زمینهای کشاورزی و باغی از قدیمی از میان رفته است و به جای آن خانه های ویلای و یا برجهای مسکونی و یا کارخانجات متعدد و به جاده و بزرگراه تبدیل شده اند  آیا  نابودی باغات و زمینهای کشاورزی در چند دهه اخیر در اصل نوع  بیابان زائی نیست ؟ از طرفی  به علت تولید زیاد فاضلابهای شهری و صنعتی در شهر تهران و حاشیه های  آن ؛  که این فاضلابها  در بخش کشاورزی حاشیه های شهر تهران برای امور کشاورزی استفاده می شود و می تواند  باعث تولید محصولات غیر بهداشتی شود که این خود نیز  زنگ خطری برای زمینهای  کشاورزی می باشد که این مورد نیز بیانگر ادامه افزایش بیابان زائی این مناطق می باشد.


 


ب – کاهش زندگی روستا نشینی: مهاجرت بی رویه از روستاها و شهرهای کوچک به سمت شهرهای بزرگ در این سالهای متمادی باعث کاهش و یا  رها شدن بخشی از زمینهای کشاورزی برای کشت و کار می باشد ؛ روستائیانی که تا پیش از مهاجرات در محل زندگی خود در روستاها با شغل کشاورزری و به تولید محصولات کشاورزی مشغول بودند یعنی تولید کننده بودند و آنان حتی با فعالیتهای جنبی  در کنار تولید محصولات کشاورزی به اموری مانند دامداری و تولید صنایع دستی و غیره می پرداختند که هم مایحتاج خود را از قبیل محصولات کشاورزی  ؛ گوشت ؛ لبنیات و صنایع دستی  تولید می کردند و هم مقدار اضافه بر نیاز خود به بازار عرضه می کردند که حتی قسمتی از آن به خارج از کشور صادر می شود؛ حال  با مهاجرت از روستا  خود نیز از مصرف کنندگان شده اند؛ آیا کاهش خارج شدن بعضی از زمینهای کشاورزی در روستاها و کاهش محصولات کشاورزی و مواد پروتئینی که به واردات این محصولات می انجامد خود نوع بیابان زائی نیست ؟


3- استفاده بی رویه از سموم و کودهای شیمیایی ؛ تولید زباله های غیر قایل تجزیه و یا تولید فاضلابهای صنعتی و شهری  و رها کردن این زباله ها و فاضلابها در منابع آبی که  ابتدا این ضایعات زیست محیطی وارد زمینهای کشاورزی خواهند شد  و در صورت ادامه مسیر شاید به دریاها نیز راه پیدا کنند  ؛ که این موارد هم باعث آلودگی خاک در مناطق کشاورزی می شوند و هم باعث آلودگی رودخانه و دریاها خواهند شد ؛آیا این مشکلات زیست محیطی در آینده خود به موضوع  بیابانزائی کمک نخواهند کرد؟


4- داستان غم انگیز خشک شدن تالابها و دریاچه های در اکثر نقاط کشور از جمله دریاچه ارومیه که طبق کارشناسان منابع طبیعی و محیط زیست در صورتیکه در آینده نزدیک این تالاب ها نجات پیدا نکنند و می توانند خود کانون تولید گرد و غبارهای محلی شوند همچنین در صورت خشک شدن دریاجه ارومیه ؛ گردو غبار تولید شده توسط این دریاچه   نمکی و شیمیایی خواهد بود باشد  و آیا نداشتن برنامه جامع و جدی  جهت جلوگیری ازخشک شدن این مناطق در آینده  خود کانون بحرانهای بیابان زائی نیستند؟  


5- چرائی بیرویه دام در مراتع و جنگلها ؛ جاده کشی های بی برنامه و طرحهای عمرانی بدون ارزیاب زیست محیطی دردشتها ؛ جنگلها و مناطق کوهستانی ؛ هجوم گسترده گردشگران به مناطق طبیعی بدون داشتن فرهنگ و آداب زیست محیطی  و دیگر مواردی که  به طریقی در بیابان زائی  مناطق غیر بیابانی اتفاق می افتد آیا این موارد خود بیابان زائی نیستند؟