(رضا صالحیپژوه): اصفهان در دشت پهناوری از فلات بلند ایران قرار دارد. این فلات یا بسیار گرم است یا بسیار سرد و معمولا خشک. بیشتر این دشت کویر است اما این کویر تا چند سال گذشته توان رویارویی با پر آبترین رود خانه مرکزی ایران را نداشت. رودخانهای که در بلندای نزدیک به هزار و 500 متری سطح دریا جوش و خروش دارد و شبکه جویهای اصفهان به نام نهر یا مادی را تامین میکند و در دورههای قبل، پس از عبور از این مادیها آب گرمابهها، آسیابها، باغها، کاخها و بعضی از خانههای مسکونی بزرگ آن زمان را تامین میکرد.
اما این رودخانه طی 10 سال گذشته دو دوره خشکسالی را از نظر گذراند که بسیاری از کارشناسان آن را بعید میدانند و معتقدند به غیر از خشکسالی و تغییر اقلیم، شرایط دیگری نیز بر آن حاکم بوده که اینچنین تن عریان رود را در برابر اشعههای خورشید ترک ترک کرده است.
سه سال خشکسالی مداوم
نخستین دوره این خشکسالی از سال 1379 آغاز و تا سال 1381 ادامه داشت. سه سال خشکسالی مداوم که در سال آخر بستر خاکی رود را به مردم نمایان ساخت، اما با جاری شدن دوباره آب در زاینده رود هرچند کم، اما آب راههای بیرمق در آن جریان داشت تا سال 86 که دوباره دیو خشکی رخ از پرده برون داد و با تبدیل شدن زاینده رود به یک رودخانه مقطعی که هر از چندی در آن آب جاری میشود و پس از مدتی دوباره خشک میشود شرایط سختی را برای شهروندان اصفهانی، کشاورزان شرق و باغداران غرب این استان فراهم کرد.
نه تنها برای مردم که سه اکوسیستم زرد کوه، بستر رود و تالاب گاوخونی نیز دستخوش این تغییرات قرار گرفته در حالی که بازگشت به اکوسیستم قبلی بعضا صدها سال زمان نیاز دارد. از سوی دیگر روح و روان مردم نیز متاثر از این پدیده رو به افسردگی و بیانگیزگی گذاشته و کمتر روحیه شاد و بشاش قبل شهر اصفهان در آن دیده میشود.
تغییر اقلیم، یا ضعف مدیریت؟
حال در این کشاکش برخی تغییر اقلیم را مقصر میدانند و برخی دیگر نیز ضعف در مدیریت را. مدیران شهری اصفهان معتقدند با تدبیر میتوان جلوی خشکی را گرفت و مسئولان وزارت نیرو بر این اعتقاد هستند که نه تنها آنها، که هرکس دیگر هم مدیریت میکرد کاری غیر از این از دستش ساخته نبود. اما برخی از کارشناسان ضمن تایید تغییر اقلیم، عدم پاسخگویی شفاف وزارت نیرو به ابهامات و ضعف مدیریت را عامل اصلی این بحران میدانند. آنها همچنین برداشتهای بیرویه و انتقالهای غیر اصولی را نیز از عوامل تاثیرگذار در این خشکیها معرفی میکنند.
البته کارشناسان توسعه صنایع بزرگ اطراف رودخانه مانند پالایشگاه، نیروگاه، مجتمع فولاد، ذوبآهن، توسعه کشاورزی، ازدیاد جمعیت، افت میزان آّبهای زیرزمینی در آب خوانهای اطراف رودخانه در اثر حفر چاههای مجاز و غیرمجاز، عدم ذخیره کافی آب در پشت سد در سالهای معمولی و پر بارش برای جبران کم آبی در خشکسالیها را نیز از دیگر دلایل این وضع بیان میکنند.
کاهش حجم بارندگی
همچنین اشاره به این موضوع ضرورت دارد که کاهش حجم بارندگیها در سالهای خشکسالی بهویژه در میانگین بلندمدت نیز یکی از عوامل موثر در خشکی اخیر رودخانه بوده، به گونهای که بنا بر اظهارات مسئولان آب منطقهای استان اصفهان میزان ورود آب پشت سد در سالهای بین 86 تا 88 تنها یک میلیارد و 700 میلیون مترمکعب بوده و این در حالی است که در شرایط عادی باید این رقم حدود 3 میلیارد و 700 میلیون مترمکعب باشد.
علاوه بر این، این روزها شاهد انتقالهای وسیع آب از این رودخانه به شهرها و استانهای کویری کشور از جمله یزد، بافق، تفت و کاشان و آران بیدگل نیز هستیم. انتقالی که از سال 1359 با صدور مجوز جهت پمپاژ آب از بستر رودخانه به بالا دست آغاز و در ادامه این روند با گشایش خط لوله 330 کیلومتری انتقال آب از اصفهان به یزد در سال 1378 با ظرفیت سالانه 29 میلیون متر مکعب و بهرهبرداری از خط لوله 350 کیلومتری انتقال آب به کاشان در سال 1384 با ظرفیت 15 میلیون متر مکعب وسعت یافت.
البته این تمام ماجرا نبود و چیزی نگذشت که با توسعه صنایع بزرگ در یزد، پروژه انتقال آب به سنگ آهن چغارت در بافق، تفت و تکمیل ظرفیت انتقال آب به کاشان و مناطق اطراف آن نیز به بهرهبرداری رسیدند تا جایی که سالانه حدود 80 میلیون مترمکعب از رودخانه زاینده رود به غیر از 40 میلیون متر مکعب مجتمع فولاد مبارکه، 30 میلیون متر مکعب ذوب آهن و حدود 140 میلیون متر مکعب پمپاژ در بالا دست در استان چهار محال و بختیاری به این بخشها منتقل میشد. همچنین نباید از تاثیر افزایش جمعیت نیز غافل ماند.
افزایشی که طی 30 سال گذشته جمعیت استان را از مرز 2 میلیون و نیم به 4 میلیون و 900 هزار نفر رساند و این در حالی است که در این مدت تنها دو تونل کوهرنگ و چشمه لنگان به ظرفیت زاینده رود اضافه شده. در این شرایط وزارت نیرو ضمن رد بسیاری از نظرات کارشناسی، افت شدید بارشها نسبت به سال آبی گذشته و میانگین بلندمدت را عامل اصلی این خشکسالی میداند، این در حالی است که در سال آبی گذشته تاکنون ورودی پشت سد 618 میلیون متر مکعب و خروجی از پشت سد 768 میلیون مترمکعب بوده که یعنی 149 میلیون متر مکعب استفاده از ذخایر اندک آبی سالهای گذشته در پشت سد.
این کاهش میزان بارشها در پشت سد در حالی از سوی مسئولان وزارت نیرو عنوان میشود که در سال آبی گذشته در حوزه کوهرنگ که برای بقای دریاچه پشت سد جنبه حیاتی دارد، با 1020 میلیمتر بارندگی حدود 6 درصد، در شهر اصفهان با 179 میلیمتر بارندگی حدود 50 درصد و در حوزه گاوخونی با 216 میلیمتر حدود 38 درصد افزایش بارش مشاهده میشود.
خسارتهای اقتصادی و زیست محیطی
با این شرایط اظهارات مصطفی بهبهانی، رئیس کمیسیون عمران، شهرسازی و معماری شورای شهر اصفهان در اعتراض به پیشفروش آب حاصله از احداث تونل سوم کوهرنگ به پالایشگاه، شرکت ذوبآهن و مجتمع فولاد مبارکه و با در نظر گرفتن میزان آبی که به دیگر شهرهای کشور منتقل میشود، تا حدودی وضع را مشخصتر میکند.
وضعی که باعث ایجاد این سوال در ذهن میشود که وقتی بر اساس آمار وضع بارندگیها از ابتدای سال آّبی تاکنون نسبت به سال گذشته بهبود را نشان میدهد و حتی در برخی از حوزهها نسبت به میانگین بلندمدت هم بهتر بوده است، چرا هنوز وضع ذخایر پشت سد اسفبار است؟
وضع اسفباری که با رقم خوردن آن به غیر از خسارتهای اقتصادی و زیست محیطی فراوان، خسارتهای فرهنگی و اجتماعی زیادی از جمله افسردگی مردم را نیز به دنبال داشته است. سید مرتضی سقاییان نژاد شهردار اصفهان با بیان اینکه رودخانه زاینده رود با مدنیت اصفهان عجین شده است، به وجود 350 کیلومتر نهر و مادی در این شهر اشاره کرد و هرگونه تغییری در این رودخانه را باعث ایجاد دگرگونی در روند شهر و شهروندی دانست.
وی ضمن تاکید بر ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی رودخانه زاینده رود کاهش تعداد گردشگر و افزایش نرخ بیکاری استان را از معلولهای خشکی رودخانه دانست.عباس حاج رسولیها، رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان نیز با بیان اینکه هیچ مدیریتی بر این رودخانه حاکم نیست، بر رعایت طومار و نظامنامه تقسیم آب شیخ بهایی تاکید کرد.
وی ایجاد یک مدیریت یکپارچه از سراب تا تالاب گاوخونی را برای زاینده رود ضروری دانست.حاج رسولیها حفظ فضای سبز شهر را یکی از مشکلات اساسی نبود یک مدیریت منطقی بر زاینده رود دانست و تاکید کرد: در برداشت آب از زاینده رود هیچگونه عدالتی دیده نمیشود.
همه به دنبال مقصر
از سوی دیگر هرچند که این روزها بسیاری از مسئولان بهویژه مسئولان شهری در اظهارنظرهایشان انگشت اتهام خود را سوی باغداران استان چهار محال و بختیاری نشانه گرفته و معتقدند آنها در بالا دست برداشتهای غیر اصولی و غیرمنطقی به دور از نظارت انجام میدهند، ولی مسئولان این استان نیز معتقدند بحران خشکسالی در استان چهار محال و بختیاری شدیدتر از این بحران در اصفهان بوده و کار به حدی حساس شده که اکنون به 198 روستای این استان با تانکر آب رسانی میکنند. همچنین آب شرب سه شهر اردل، نوغان و لردگان نیز بحرانی و نگرانکننده است.
مسئولان استانی چهارمحال و بختیاری همچنان مدعی هستند که از ظرفیت یک میلیارد و 200 میلیون متر مکعبی زاینده رود در سال تنها 80 میلیون متر مکعب آب برداشت میکنند و بیشتر این آبها در شالیزارهای غرب اصفهان صرف برنج کاری آن هم به شیوه غرق آبی میشود. اختلاف نظری که دامنه آن به عملیاتی شدن پروژه بهشتآباد هم کشیده شده و با وجود سه مصوبه هیئت دولت، هنوز اجرایی نشده و از سوی دیگر، دیگر سوی رودخانه که پایان رود بوده و تالاب گاوخونی لقب دارد، به علت خشکی کامل به کانون تولید ریزگردها تبدیل شده است.