در گفت و گو با مزدک دُربیکی مدرس دانشگاه و پژوهشگر محیط زیست/
مزدک دُربیکی را می توان از معدود دانش آموختگان محیط زیست دانست که علاوه بر اینکه رشته تحصیلی اش را آگاهانه انتخاب کرده؛ به طور جدی نیز در این حوزه پژوهش های رشته ای و میان رشته ای کرده است. به قول یکی از اساتیدش در دانشگاه علوم و تحقیقات، “او از خواص دانشگاه های محیط زیست ایران است”. وی سال ها سابقه فعالیت محیط زیستی در نقاط مختلف ایران را دارد .از او تاکنون مقالات، کتاب ها، سخنرانی ها، و کارگاه های آموزشی بسیاری در حوزه های تخصصی و عمومی محیط زیست به چاپ رسیده و ارائه شده است. وی همکار بسیاری از پروژه های سازمان های جهانی، دولتی و غیردولتی، دانشگاه ها، شرکت ها، و رسانه ها بوده و هست.
با این همه در شهری مثل گرگان چنانچه باید از قابلیت های کارشناسانی مانند او برای حل مشکلات شهر استفاده نمی شود. چرایش را در گفت و گوی پیدا و پنهان با این دکترای مدیریت محیط زیست و عضو جوان هیات علمی دانشگاه بخوانید.
– شما بارها گفته اید که اگر مشکلات محیط زیست گرگان را حل نکنیم تبدیل به یک بحران خواهند شد. می توانید علت این مشکلات را شرح بدهید؟
– مهم ترین عامل این وضعیت، نبود سیاستگذاری و نگرش محیط زیستی در مباحث جامع شهری، سیاستگذاری در کل کشور و البته مدیریت شهری گرگان است.
– این فقدان نگرش باعث ایجاد بحران در شهر گرگان خواهد شد. می توانید سرفصل های این بحران را یادآوری کنید؟
– متاسفانه ما مطالعه کاملی در اینباره نداریم؛ اما با توجه به شواهد موجود، پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم بسیار کلانی را در حوزه محیط زیست شهری خواهیم داشت که به جز پیامدهای محیط زیستی، پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی نیز هست که مشکل ساز خواهد شد.
مدیریت شهری مانند گرگان به عنوان مرکز استان از نظر مساحت، پراکنش خدمات شهری و کانون های بحرانی بسیار مشکل است، چرا که شهر در حال گسترش بی رویه است و منابع خودش را نابود می کند. بحث دیگر آلودگی های محیطی ناشی از فعالیت های بدون برنامه است. در گرگان یکی از این دست مسائل، بحث پسماندهاست؛ مخصوصا در مسائل پسماند بیمارستانی که عموما با بهداشت و سلامت مردم سر و کار دارد، دچار ضعف مدیریتی و قانونی هستیم؛ به طوری که هنوز نتوانسته ایم به یک مدیریت جامع در سطح کشور برسیم.
مشکل دیگر بحث پسماندهای الکترونیک است که به یک مشکل در آینده تبدیل خواهد شد. این نوع سوء مدیریت در حوزه محیط زیست شهری گرگان قطعا بحران زا خواهد بود. مثلا خیلی ساده، الان ظروف مکانیزه زباله و افرادی که به طرز مشکوکی آن ها را به هم می ریزند، تبدیل به کانون آلودگی و انتقال آن شده است.
یکی دیگر از جدی ترین مشکلات آینده ” ترافیک ” است که البته بخشی از آن به سیاست های بالادستی مانند ساخت خودرو و نبود رقابت سالم در واردات خودرو بر می گردد. اما یکی از عوامل مهم ترافیک گرگان این است که طراحی شهری خیابان ها هیچ سنخیتی با میزان خودروی موجود ندارد.
– شما چه پیشنهادی برای حل مشکل ترافیک شهری دارید؟
– باید نیاز به خودرو شخصی در بین شهروندان کاهش یابد. ولی مسئله این است که ما نتوانسته ایم ناوگان حمل و نقل شهری را به اندازه نیاز مردم توسعه بدهیم و نمره قابل قبولی داشته باشیم. یک نمونه اش اینکه الان اتوبوس هایی که برای گرگان خریداری شده بسیار بزرگتر از ابعاد خیابان های شهر است و خودش ایجاد ترافیک می کند. یا اینکه تعداد اتوبوس ها به نسبت جمعیت کم است و مسافران خیلی معطل می شوند. پس مردم ترجیح می دهند با ماشین شخصی تردد کنند. حتی از دوچرخه هم نمی توان استفاده کرد؛ چون نه مسیر ویژه اش طراحی شده و نه متاسفانه فرهنگش وجود دارد.
سلیم: و سایر مشکلات محیط زیستی چیست؟
یکی دیگر از مشکلات، آلودگی صوتی است که بیشتر مشکل فرهنگی است. بخشی از آن باید با آموزش بلندمدت حل شود و بخشی با اهرم های قانونی کوتاه مدت. نمونه اش آلودگی صوتی اطراف بیمارستان هاست. من تاکنون ندیده ام که پلیس راهنمایی رانندگی گرگان، برای تخلف هایی از این دست تذکر بدهد و یا جریمه کند. در حالی که همیشه در اطراف بیمارستان هایی مانند فلسفی یا پنجم آذر، بیشتر خودروها بوق می زنند؛ در صورتی که شما قانون دارید مقابل بیمارستان، بوق زدن ممنوع است. اما ظاهرا هنوز این موضوع که آلودگی صوتی تخلف است، جا نیفتاده و برخورد هم نمی شود. نمونه دیگرش آن عده از دستفروشانی هستند که با وانت بار در خیابان ها سر و صدا و مزاحمت برای مردم ایجاد می کنند که هیچ برخوردی با آن ها نمی شود. مثلا ساعت ۳ بعد از ظهر تابستان، سمساری سیار در خیابان با بلندگوی دستی فریاد می زند و آلودگی شدید صوتی ایجاد می کند، چون در معماری آپارتمان های به اصطلاح مدرن ما، راهکاری برای کاهش آلودگی صدا پیش بینی نشده و آلودگی صدای دستفروشان تبدیل به یک مشکل اجتماعی شده است. این ها را می توان ساماندهی و برخی را از طریق شورا مصوب و حل کرد، همچنان که شهرداری تهران خیلی از این طرح ها را اجرایی کرد.
مشکل بعدی، آلودگی آب و معابر آبی است. در گرگان که هنوز سیستم فاضلاب شهری وجود ندارد و هنوز با پدیده ای به نام “جوی آب” مواجه هستید، این مشکلات به وجود می آید. بوی تعفن جوی ها و سطل های مکانیزه زباله همیشه آزار دهنده است و متولیان آب و فاضلاب باید این را اصلاح کنند.
یکی از مشکلات جدی در گرگان کمبود شدید فضای سبز و از دست رفتن تفرجگاه هاست. گرگان شهری است که به لحاظ طبیعی، فضای سبز و تفرجی زیاد دارد و کمتر شهری مانند گرگان، در اطرافشان چند تفرجگاه عالی مانند ناهارخوران وجود دارد. ناهارخوران که به دلیل سوء مدیریت در چند دهه اخیر صدمات زیادی خورده و بسیاری از ارزش های طبیعی اش از دست رفته است. مطمئن باشید با این روند، ناهارخوران تا چند سال آینده از بین رفته و به یک پارک شهری بسیار پیش پا افتاده تبدیل خواهد شد؛ به خصوص اینکه الان مدیریت آن به شهرداری واگذار شده و شهرداری تفکر مدیریت محیط زیستی ندارد، در واقع تفکر حاکم بر شهرداری، چیزی است که من آن را “تفکر سازه ای” می نامم.
– سرانه فضای سبز در گرگان چقدر است و الان گرگان چند پارک دارد؟
– یکی از دانشجویان بنده تحقیقی داشت راجع به همین سوال شما. از سازمان پارک های گرگان، آمار در آورده بود که گرگان حدود ۳۰ پارک دارد! دیدم این سازمان در خود ناهارخوران، زمین بازی کودکان، و زمین ورزش را جزو پارک حساب کرده است. حتی بلوار وسط شهرک امام را هم پارک حساب کرده اند! وقتی برای افزایش آمار، یک پارک، چند پارک حساب می شود، این یعنی نبود تفکر جامع نگر محیط زیست شهری.
– بر اساس آمارها سرانه فضای سبز در گرگان ۴ مترمربع است؛ آیا این رقم مطلوب است؟
-رقم دقیق کارشناسی نداریم ولی اگر بخواهیم فضای سبز اطراف گرگان مثل هزارپیچ، ناهارخوران و النگ دره را جزو سرانه فضای سبز بیاوریم شاید جزو پیشرفته ترین شهرها شویم، ولی مطلوب این است شما پراکنش مناسب فضای سبز در سطح شهر داشته باشید. مثلا در مناطق مرکزی و شمالی گرگان ما فضای سبز کافی نداریم. باغ ها که همه از بین رفته اند و پارک قابل توجه هم، پارک شهر هست و تا حدی باغ روس ها یعنی جاهایی که می توانند مرکز شهر را تا حدودی تغذیه کنند. در چهارراه میدان که یکی از نقاط پرترافیک و آلوده ماست، عملا فضای سبز نداریم. در واقع پراکنش ما در داخل شهر گرگان بسیار کم است. ضمن اینکه نوع پوشش گیاهی پارک هم مهم است. مثلا کاشت درخت نخل که از سال های پیش از انقلاب در شمال کشور مرسوم بوده اساسا فایده چندانی در مقابله با آلودگی هوا ندارد؛ چرا که نخل تاج پوششی ندارد. ما به درختانی با تاج پوشش بزرگتر نیاز داریم تا نقش خود را در فضای سبز ایفا کنند. البته تاکید می کنم که کارهای بسیار خوبی هم در حوزه فضای سبز انجام شده است.
– از فقدان نگرش محیط زیستی در مدیریت گرگان گفتید. به نظر می رسد یکی از نتایج جدی این فقدان نگرش، عدم استفاده از کارشناسان و فعالان در حل بحران هایی در گرگان است که فرمودید. نظر شما در اینباره چیست؟
-خب این یک موضوع بسیار طبیعی است که شهرداری ها در مسائل محیط زیست، متخصص نیستند و کارشان هم این نیست. ولی در همه جا وقتی یک سازمان می خواهد کار میان رشته ای انجام دهد، در آن زمینه یک تیم متخصص را به کار می گیرد تا از دانش آن ها استفاده کند. در واقع همان کاری که الان در شهرداری تهران انجام شده و کمیته توسعه پایدار و محیط زیست را راه اندازی کرده و فعالیت می کنند و طبیعتا هم در حل مسائل بی تاثیر نیست. با توجه به این که ما در گرگان، نیروهای آکادمیک و اجرایی شناخته شده ملی و حتی جهانی داریم، ولی مهم این است که آن نگاه کاربردی وجود داشته باشد. در شورای شهر گرگان قرار شد کمیته ای با نام زیست شهری تشکیل شود. در جلسات مختلف که تشکیل شد دوستان متخصص ما قبول کردند که پروژه های شهری گرگان را از جنبه محیط زیستی بررسی کنند تا به درستی انجام شود. ولی طی جلسه ای که با اعضای شورا و شهردار در بهمن ماه سال گذشته داشتیم، جایگاه حقوقی و نظارتی و ساختار کمیته مطرح شد؛ به عبارتی ما در کجا قرار داریم و چه تضمینی برای اعمال نظرات کارشناسی ما وجود دارد. اما ظاهرا چنین تفکری در شورای شهر گرگان جا نیفتاده مرتب طرح “گرگان ۱۴۰۴″ را مطرح می کنند که به نظرم از دیدگاه محیط زیست شهری ضعف های زیادی دارد. در نهایت تیمی که قطعا می توانست برای اوضاع نابسامان محیط زیست شهری گرگان نجات بخش باشد به جایی نرسید. در حالی که در شهرها یا استان های دیگر، از پتانسیل این تیم محیط زیستی استفاده می شود.